جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی چگونه داستانی با ژانر طنز بنویسیم

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته آموزش نقد توسط Tara Motlagh با نام چگونه داستانی با ژانر طنز بنویسیم ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 420 بازدید, 48 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته آموزش نقد
نام موضوع چگونه داستانی با ژانر طنز بنویسیم
نویسنده موضوع Tara Motlagh
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Tara Motlagh
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,527
44,395
مدال‌ها
7
داستان طنز نیاز به موقعیت طنزآمیز دارد. دیوید بوچیئر می‌گوید: «شخصیت‌های اغراق آمیز را اگر در یک موقعیت عجیب بگذارید، معمولاً خود به خود طرح داستان طنزآمیز می‌شود. شخصیت، موقعیت و گفت‌وگو می‌توانند یک قالب کاملاً مشخص مثل داستانی عاشقانه یا پلیسی را به داستانی کاملاً طنزآمیز تبدیل کنند.»
 
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,527
44,395
مدال‌ها
7
اما فکر نکنید که نویسنده باید از صبح تا شب دنبال سوژه‌ای بگردد که موقعیتی خنده‌دار در آن باشد، زیرا شاید تا آخر عمر هم چنین موقعیتی به ذهن کسی نرسد. برای این‌که بتوانید چنین موقعیت‌هایی را پیدا کنید، شما هم باید مثل نویسنده‌های رمان‌های طنزآمیز آن موقعیت‌ها را با شگردهایی به وجود بیاورید و با ذهن خلاق خود و با کمک همۀ عناصر و فنون طنز آن را گسترش دهید و تبدیل به داستان کنید، درست مثل دانشمندی که در آزمایشگاه برخی از عناصر را با هم ترکیب می‌کند و نتیجۀ آن را به دست می‌آورد. برخی از سوژه‌هایی که در ادامه آورده‌ام، مناسب داستان و برخی مناسب رمان هستند، ولی همگی به شما کمک می‌کنند با ساز و کار ایجاد موقعیت‌های طنزآمیز آشنا شوید:
 
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,527
44,395
مدال‌ها
7
١. شخصیت‌های عادی را در شرایط غیرعادی بگذارید

در اینجا شخصیت اغراق‌آمیز نیست، بلکه مثل ماست، اما شما او را در وضعیتی غیرعادی می‌گذارید که ممکن است خجالت‌آور باشد و همین باعث ایجاد سوژه و بعد طرح‌هایی خنده‌دار می‌شود؛ مثلاً:
 
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,527
44,395
مدال‌ها
7
:) آقای فکور در تابستان بدون لباس تازه از حمام خانه‌اش بیرون می‌آید، ولی ناگهان بادی لباس او را از در آپارتمان بیرون می‌برد و روی پاگرد پله‌ها می‌اندازد. او به دنبال لباسش از در آپارتمان بیرون می‌دود، ولی در آپارتمان بسته می‌شود. حال شخصیت شما برای حل مشکلش هر کاری کند، خنده‌دار است. بنابراین شما به‌راحتی می‌توانید این داستان را به نحوی طنزآمیز گسترش دهید.
 
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,527
44,395
مدال‌ها
7
:) آقای خوشمرام و بانو، پنج تن از همکاران را به اتفاق خانواده‌هایشان روز عید برای شام به رستورانی در بالای شهر دعوت کرده‌اند. وسط تناول غذاهای مفصل و مجلل، ناگهان آقای خوشمرام به‌طور اتفاقی متوجه می‌شود کیف پول و همه کارت‌هایش نیست. حال آقای خوشمرام در آن شب تعطیل که هیچ ک.س در دسترس نیست و جلوی همکارانی که با آنها رودربایستی دارد، چه باید بکند؟
 
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,527
44,395
مدال‌ها
7
:) آقای دکتر ناطق را برای یک سخنرانی مهم و رسمی دانشگاهی به شهر شیراز دعوت کرده‌اند. آقای ناطق چون همسری ندارد، مجبور است با کودک چهارساله‌اش به محل سخنرانی برود. کودک را که به دلیل بابایی بودن، یک لحظه از او جدا نمی‌شود به کسی در ردیف اول می‌سپارد و به کودک هم سفارش می کند که ساکت بنشیند و تا آخر سخنرانی پیش او در پشت تریبون نیاید. کودک بازیگوش است و فردی که کنار نشسته او را سفت گرفته است تا حرکتی نکند. دکتر ناطق در آن حالت بیم و امید پشت تریبون می‌رود، اما وسط سخنرانی متوجه می‌شود که کودک بازیگوشش اشاره می‌کند که دستشویی دارد.
 
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,527
44,395
مدال‌ها
7
:) ابوالفتح‌خان و همسرش به همه گفته‌اند که خانه‌شان را ۸۵هزار تومان خریده‌اند. البته او خانه را ۳۰هزار تومان پایین‌تر از این قیمت خریده است. حال او به اصرار آشنا و فامیل، همۀ آن‌ها را که با اکثرشان رودربایستی دارد در خانه جمع کرده است تا به آنها سور و پز بدهد. او مشغول پز دادن به مهمانان است که ناگهان وسط مهمانی عمه‌خانم پیر که زنی بسیار ورّاج است و قیمت واقعی خانه را هم می‌داند، سرزده وارد خانۀ آنها می‌شود. اینک همۀ خانوادۀ ابوالفتح‌خان تلاش می‌کنند عمه را سرگرم کنند که تا آخر مهمانی قیمت واقعی خانه را لو ندهد وگرنه آبروی آنها بر باد می‌رود. (داستان «ننگ بی‌پولی» از کتاب «بوبول»، نوشتۀ ایرج پزشکزاد)
 
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,527
44,395
مدال‌ها
7
:) خواهرزاده و تازه‌عروس نزدیک شام به خانۀ فقیرانه عفت‌خانم و آقایدالله وارد شده‌اند. عفت‌خانم با این عروس و داماد که برای پاگشا آمده‌اند رودربایستی دارد ولی چون چیزی در خانه ندارد آرزو می‌کند نمانند. با این حال آقایدالله، پدرِ الکی‌خوش و بی‌پول خانواده که سه ماه است حقوق نگرفته، وارد خانه می‌شود و به زور عروس و داماد را برای شام نگه می‌دارد. («مهمان مامان»، نوشتۀ هوشنگ مرادی کرمانی)
 
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,527
44,395
مدال‌ها
7
:) کارمند جوانی که زندگی فقیرانه‌ای دارد، با پیرمرد مرموزی روبه‌رو می‌شود و پیرمرد که می‌خواهد آرزوی کارمند را برآورده کند، روزنامۀ سه ماه بعد را خبر جنگ ایران و عراق در آن چاپ شده است به او می‌دهد. (فیلمنامه «مردی که زیاد می‌دانست»، نوشتۀ حسن هدایت و جمال امید)
 
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,527
44,395
مدال‌ها
7
۲. شخصیت‌های غیرعادی را در شرایطی عادی بگذارید

در اینجا شخصیت یا شخصیت‌های ما اغراق‌آمیز هستند، ولی شرایط عادی و معولی است، اما شخصیت‌های اغراق‌آمیز ما شرایط عادی را تبدیل به موقعیت‌های خنده‌دار می‌کنند. بسیاری از شخصیت‌های اغراق‌آمیز در رمان‌ها و فیلم‌ها دستگاه تولید هستند، مثل دو شخصیت خنگ لورل و هاردی. در یکی از داستان‌های آنها لورل و هاردی (اغراق‌آمیز و غیرعادی) که نظافتچی هستند، به رئیس بانکی کمک می‌کنند تا او بتواند دزد بانک را دستگیر کند. رئیس بانک هم آنها را به آرزویشان می‌رساند: هر دو را به دانشگاه آکسفورد می‌فرستد (وضعیت عادی) تا ادامه تحصیل بدهند. (اگر می‌خواهید بقیه ماجراهای خنده‌دار این داستان را بدانید فیلم «ساده‌لوح در آکسفورد» را ببینید.)
 
بالا پایین