جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی چگونه نویسنده شویم

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته جمع‌آوری نکات توسط MHP با نام چگونه نویسنده شویم ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 6,997 بازدید, 458 پاسخ و 9 بار واکنش داشته است
نام دسته جمع‌آوری نکات
نام موضوع چگونه نویسنده شویم
نویسنده موضوع MHP
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DELVIN

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
8,033
27,717
مدال‌ها
8
نکته 5: بازگشت به گذشتة چند لایه
با این که بازگشت به گذشته نوعی مداخله آشکار در جریان پیشروی طرح در زمان حال داستان است، استفاده از آن به اهمیتی که نویسنده برای بازگشت به گذشته قائل است بستگی دارد. خواننده را باید به زمانی از زندگی گذشته شخصیت که دربردارنده اطلااعت تازه‌ای است برگرداند. اگر نویسنده در حرفه‌اش ماهر و بر مصالح کارش مسلط باشد، زمان بازگشت به گذشته را درست انتخاب و طول آن را دقیقا ارزیابی می‌کند. بنابراین وی باید زمانی را برای بازگشت به گذشته انتخاب کند که:
 

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
8,033
27,717
مدال‌ها
8
1. صحنة بازگشت به گذشته بدون این که سرعت پیشروی زمان حال یا شدت و حدت آن را کاهش زیادی بدهد، بار نمایشی کافی داشته باشد و موقع تمام شدن آن بتوان دوباره زمان حال داستان را از جایی که متوقف شده ادامه داد.
 

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
8,033
27,717
مدال‌ها
8
2. نیروی محرکة نمایشِ بازگشت به گذشته و صحنة زمان حال داستان تقریبا یکی باشد.
اگر ین شرایط فراهم بود، نویسنده نه تنها می‌تواند یک بار،‌ بلکه حتا دو و یا سه بار در همان فاصلة زمانی و قبل از ادامة زمان حال داستان، به گذشته باز گردد.
داستان: آقای «اتو» زیست‌شناسِ شیمیدان است و در آرژانتین سکنی دارد. وی سرمی کشف کرده که بیماری جنون پیری را مداوا می‌کند، اما نمی‌تواند کشفش را اعلام کند. وی سابقا پزشک بازداشتگاه‌های اسیران جنگی نازی‌ها بوده و روی زندانیان آزمایش‌های غیرانسانی می‌کرده است.
بازگشت به گذشتة یک صفحه‌ای اول: آقای «اتو» با تبختر در اردوگاه قدم می‌زند. ظاهری شرور و خشن دارد. با چوب تعلیمی‌اش به اسیران لاغر و نزار اشاره می‌کند و به نگهبانان بیرحم دستور می‌دهد که آنها را کشان کشان به آزمایشگاهش ببرند. بازگشت به گذشتة اول با هدایت خواننده به بازگشت به گذشتة دوم تمام می‌شود.
بازگشت به گذشتة نیم‌صفحه‌ای دوم: آقای «اتو» با لباس رسمی جلوی آدولف هیتلر ایستاده است. هیتلر مدال دیگری به اونیفرم نظامی او می‌زند وقتی آنها همدیگر را در آغوش می گیرند، این بازگشت به گذشته نیز تمام می‌شود و نویسنده زمان حال داستان را از سر می‌گیرد.
زمان حال: آقای «اتو» لولة آزمایشگاهی حاوی سرمی را که بیماری جنون پیری را درمان می‌کند در مشتش می‌فشارد. خشمگین است. مجبور است مخفیانه زندگی کند. سرم را در ظرفشویی آزمایشگاهی خالی می‌کند.
 

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
8,033
27,717
مدال‌ها
8
هر دو بازگشت به گذشتة بالا، صحنه‌هایی هستند که به ظرف زمان حال پیش می‌روند. بازگشت به گذشتة دوم کوتاه‌تر از اولی است چون وسیلة انتقال از زمان گذشته به حال داستان است. اگر نویسنده بخواهد باز هم در همین فاصله و ضمن همین بازگشت به گذشته‌ها، اطلاعاتی از گذشته به خواننده بدهد، از طریق بازگشت به گذشتة دوم، راه را برای خلق بازگشت به گذشتة سوم هموار می‌کند (مثلا آقای اتو را نشان می‌دهد که دارد از دست سربازان متفقین که در جستجوی جنایتکاران جتگی هستند دیوانه‌وار می‌گریزد.) و وقتی بازگشت به گذشتة سوم نیز – که کوتاهتر از بقیه است – تمام شد، دوباره داستان زمان حال را ادامه می‌دهد.



 

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
8,033
27,717
مدال‌ها
8
نکته 6: بسط خاطرات
خواننده را به دو طریق می‌توان به خاطرات گذشتة شخصیت ارجاع داد:
1. با اشارة تازه به حادثه‌ای در گذشته
نویسنده با اشارة تازه به خاطرة گذشتة شخصیت، حادثة جدیدی خلق می‌کند که قبلا ذکری از آن در داستان به میان نیامده است. و چون شخصیت به دلیلی خاص این خاطره را به یاد‌آورده است، محتوای جدید، حضور و وجود کنونی شخصیت را بیشتر تثبیت می‌کند و خواننده شناخت بیشتری از او به دست می‌آورد.
2. با بسط اشارة تکراری به حادثه‌ای در زندگی گذشته
نویسنده با افزودن مطالب تازه (درون‌نگری؛ ادراکات جدید؛ بسط موقعیت و ...) معنای حادثه‌ای تکراری را بسط می‌دهد و به این ترتیب اشاره مجدد به آن را توجیه می‌کند. بنابراین نویسنده می‌تواند بارها به یک خاطره اشاره کند مشروط بر این که هر بار مطالب تازه‌ای بر آن بیفزاید و از خاطره‌ مفهومی عمیق‌تر و قوی‌تر ارائه دهد.
 

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
8,033
27,717
مدال‌ها
8
نکته 7: در صحنه‌های انفعالی، از بازگشت به گذشته استفاده کنید
زمان و جای گریز زدن از زمان حال به گذشته و استفاده از بازگشت به گذشته را باید دقیق انتخاب کرد. اگر نویسنده در گرماگرم حادثه از بازگشت به گذشته استفاده کند، ممکن است سرعت پیشروی داستان را متوقف کند و بار نمایشی حادثه را از بین ببرد. و باز اگر گفتگوهای شخصیت را که افشاگر اطلاعات مهمی است قطع کند و از بازگشت به گذشته استفاده کند، انسجام متن گفتگو را از بین برده است. و بالاخره اگر وی وقتی که شخصیت دارد واکنش تندی و تیز احساسی یا ذهنی در برابر وضعیتی نشان می‌دهد و در نتیجه‌ نکته‌ای را کشف و تغییر می‌دهد، مکاشفة شخصیت را متوقف و از بازگشت به گذشته استفاده کند،‌تأثیر مکاشفة درونی را از بین برده است.
بنابراین زمانی که شخصیت غیرفعال یا در حالت انفعالی و به زبان دیگر در حال انجام کاری پیش پا افتاده یا کاری است که به کسی صدمه نمی‌زند باید از بازگشت به گذشته استفاده کرد.
 

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
8,033
27,717
مدال‌ها
8
نکته 8: رجوع شفاهی به گذشته
رجوع شفاهی و با سخنان واقعی شخصیت به گذشته،‌جایگزین خوبی برای رجوعبع گذشته از طریق ذهن خودآگاه شخصیت است.حتی وقتی هم که رجوع به گذشته در طول خط داستان، مهم است، خواندن گفتگوی بسیار طولانی ملال‌آور است. از طرف دیگر ممکن است داستان جذاب باشد، اما بیان شفاهی آن، فاقد قوت نمایشی باشد.
داستان: دادگاه هنگام محاکمة سربازی به جرم خ*یانت از او می‌پرسد که دوشنبه سب کجا بوده است؟ سرباز نیز شروع به «شهادت دادن» می‌کند.
اگر نویسنده بگذارد سرباز، داستان را به طور کامل نقل کند، سرعت پیشروی صحنه و بار نمایشی آن کم می‌شود. نقل گفتگوی طبیعی نیز درازگویی است. و باز در این حالت ذکری از ادا، حالت و حرکات جسمانی شخصیت به میان نمی‌آید. بلکه شخصیت صرفا اطلاعاتی را از طریق گفتگویی طبیعی و طولانی در اختیار خواننده می‌گذارد. اما داستانی که شخصیت نقل می‌کند به اندازه داستانی که نشان خواننده می‌دهیم، تصویری و زنده نیست.
از سوی دیگر اگر سرباز، داستان را به شیوه‌ای که نویسنده می‌نویسد،‌ تعریف کند، داستان بیش از حد دقیق و خوش‌ساخت خواهد شد. در این حالت گفتگوها نیز به نظر غیرطبیعی خواهد آمد. گویی به جای آن که کسی آن را تعریف کند، نوشته است.
 

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
8,033
27,717
مدال‌ها
8
برای آن که صحنه تبدیل به گفتگوی طولانی و خسته کننده نشود؛ نویسنده باید داستان را پس از صحبت‌های اولیة سرباز، بنویسد. در حقیقت داستان باید تبدیل به صحنه‌های متوالی نمایشی در محدودة صحنة زمان حال دادگاه، و در حقیقت رجوع شفاهی به گذشته شود. انتقال نیز بسیار ساده است:
مثال (شهادت سرباز): «عرض کنم، آن شب در پادگان بودم و داشتم پوتین‌هایم را واکس می‌زدم که خوب؛ جناب سروان آمد تو. خیلی شق و رق و مرتب بود. مثل برق از جایم پریدم. خوب ترسیده بودم ...»
سروان با قدم‌های بلند به سوب او رفت و بعد نیشش به خنده واشد. گفت: «راحت باش پسر». سرباز عرق کردهب ود. سروان پاکتی از جیبش درآورد ....»
و نویسنده داستان را تا بسط کامل صحنه، به همین ترتیب تصویر می‌کند. اما صحنة نمایشی را یکی، دوسطر مانده به ‌آخر؛ متوقف می‌کند و به صحنة دادگاه برمی‌گردد تا سرباز با زبان خودش داستان را به پایان برساند.
 

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
8,033
27,717
مدال‌ها
8
تمرین:‌

داستانی با محوریت بازگشت به گذشته بنویسید. (به انتقال‌ها دقت کنید)


 

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
8,033
27,717
مدال‌ها
8
معمولا فقط در شرایطی نویسنده می تواند یک ضرب در نوشتن رمان پیش برود که یا از قبل به اندازه ی کافی فکر اولیه رمان را در ذهنش پرورده و به تمام زوایای رمانش آگاه باشد و یا اینکه در چنان شرایط روحی و فکری قرار بگیرد که همزمان با نوشتن, فکرها و ایده ها یکی یکی سربرسد و ادامه رمان را بسازد. مورد دوم زمانی اتفاق می افتد که نویسنده تخیل سرشاری داشته باشد و به اندازه ی کافی از محیط پیرامونش ایده و سوژه جذب کرده باشد.
 
بالا پایین