جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی چگونه نویسنده شویم

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته جمع‌آوری نکات توسط MHP با نام چگونه نویسنده شویم ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 13,040 بازدید, 458 پاسخ و 9 بار واکنش داشته است
نام دسته جمع‌آوری نکات
نام موضوع چگونه نویسنده شویم
نویسنده موضوع MHP
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DELVIN

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,532
22,013
مدال‌ها
3
نگارش تحقیقی و تحلیلی
تحقیق و تحلیل و استدلال کردن در باره ی هر پدیده و موضوعی و اثبات آن برای مخاطب، کاری آسان نیست و به دانش عمیق، معلومات گسترده، مطالب و فیش های یادداشت برداری شده، آگاهی از شیوه های تحقیق و تحلیل و استدلال و جز آن نیاز دارد؛ در حالی که اگر کسی بخواهد همان پدیده و موضوع را برای مخاطب خویش، فقط تعریف و وصف کند و وی را با آن آشنا سازد، کاری به مراتب ساده تر از قبل، پیش روی خود دارد.

به همین دلیل، مثلا فردی که می خواهد داستان های مولوی در مثنوی را برای خوانندگان خویش، فقط تعریف کند و توضیح دهد، کار وی به مراتب آسان تر از فردی است که می خواهد همین داستان ها را به عنوان بهترین شیوه ی داستان پردازی در متون و ادبیات فارسی، مطرح و اثبات کند و به تحلیل و استدلال در باره ی آن بپردازد.

با توجه به آن چه گفته شد، آنان که می خواهند گام های ابتدایی در مسیر نوشتن و نویسندگی را بردارد، لازم است که نخست به نوشته ها و موضوعات وصفی و گزارشی – نه تحقیقی و تحلیلی و استدلالی – روی آورند تا احساس آسانی و انبساط قلمی در هنگام نوشتن کنند و ذوق نویسندگی و شوق شان به این کار، روز به روز افزایش یابد و آن گاه که به قلمی روان و چابک در نوشتن موضوعات وصفی و گزارشی دست یافتند، به نگارش نوشته های علمی و تحقیقی و موضوعات تحلیلی و استدلالی بپردازند.
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,532
22,013
مدال‌ها
3
نگارش مفاهیم عقلی و موضوعات ذهنی
معمولا انسان ها با امور و پدیده های حسی و عینی و ملموس، بهتر می توانند ارتباط برقرار کنند و از آن ها سخن گویند و درباره ی آن ها قلم زنند تا امور و پدیده هایی که عقلی و ذهنی و غیر ملموس هستند و دوردست به نظر می آیند.

به طور مثال، فردی که می خواهد در باره ی آغاز جهان هستی سخن گوید و قلم زند، به کوششی بیشتر و دشوارتر نیازمند است تا شخصی که می خواهد در مورد طلوع خورشید، مطالبی را به زبان آورد یا بر کاغذ نشاند؛ زیرا آن فرد، آغاز جهان هستی را اصلا ندیده است، ولی این شخص، طلوع خورشید را بارها و بارها مشاهده کرده و برایش عینی و محسوس بوده است. به همین دلیل، برای علاقه مندان به نگارش و نویسندگی، شایسته و حتی بایسته است که در آغاز راه، به نوشتن در مورد موضوعات حسی و عینی و پدیده های طبیعی و ملموس بپردازند و از قلم زدن در باره ی مفاهیم عقلی و ذهنی و غیر ملموس خودداری ورزند تا در نتیجه، احساس کنند که قدرت نوشتن دارند و می توانند در زمینه ی نگارش و نویسندگی، گام های محکم تر و بلندتری بردارند و به ادامه ی این راه، علاقه مندتر و امیدوارتر شوند و پس از طی کردن این مرحله ، به نوشتن در زمینه ی موضوعات عقلی و ذهنی و غیر ملموس روی آورند.
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,532
22,013
مدال‌ها
3
نگارش ابتکاری و نوآورانه

ابتکار و نوآوری در هنگام نوشتن، امری پسندیده و حتی لازم است، ولی این امر برای کسانی است که به درجاتی از دانش و مهارت در نگارش رسیده و به مراتبی از ذوق و تجربه در نویسندگی دست یافته اند؛ نه برای آنان که در حال بالا رفتن از دامنه های آغازین در قله ی نویسندگی هستند مثلا کسانی که می پندارند از همان شروع نوشتن، باید به این تعریف از نویسندگی عمل کنند که «نویسندگی، عبارت است از نگارش پیامی گیرا با کلامی شیوا» سخت در اشتباهند و چه بسا که از اصل نوشتن نیز بازمانند.

قابل ذکر است که علاقه مندان به نگارش و نویسندگی، نخست باید مقلد خوبی در نوشتن باشند و این تقلید ابتدایی را نباید ناپسند و ناشایست بشمرند و فریاد برآورند: «خلق را تقلیدشان بر باد داد/ ای دو صد لعنت بر این تقلید باد» زیرا این تقلید، پلی است برای رسیدن به ابتکار و نوآوری در نویسندگی، نه در جا زدن و مقلد همیشگی ماندن در آن.

این نکته شایان بیان است که در تقلید ابتدایی، نوقلمان باید نوع نگارش و سبک نویسندگیِ یکی از نویسندگان موفق و بزرگ را الگوی خویش قرار دهند که می پسندند و می توانند با آثار و نوشته های او ارتباط حسی و قلمیِ خوبی برقرار کنند تا آن هنگام که نسبتا به چم و خم های نگارشی و شِگِردهای نویسندگیِ وی دست یابند، البته شایسته است که اینان، فقط از یک نویسنده الگوبرداری نکنند؛ بلکه در مراحل بعدی، از نویسنده گی حرفه ای و چیره دستِ دیگری نیز الگو بگیرند تا سرانجام روزی، خود با قلمی نوآورانه و سبکی مبتکرانه، آثاری جذاب و تأثیرگذار بیافرینند.
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,532
22,013
مدال‌ها
3
ترس از انتقاد
بسیاری از انسان ها دوست دارند که دیگران تصویر مثبتی از آنان در ذهن شان داشته باشند و به همین دلیل نیز دوست ندارند که از آنان انتقاد شود؛ زیرا گمان می کنند که انتقاد، تصویر مثبت آنان را در اجتماع احیانا به تصویری منفی تبدیل خواهد ساخت.

به همین رو، یکی از اموری که گاه ممکن است مانع نوشتن برای برخی از علاقه مندان به نگارش و نویسندگی شود، این است که می پندارند چنان چه متن یا مطلبی را بنویسد و آن را در معرض دید خوانندگان قرار دهند و احیانا به نقد کشیده شوند، آن تصویر مثبتی که خوانندگان قبلا از آنان داشته اند، به تصویری منفی تبدیل و آبروی علمی و ادبی و اجتماعی شان در نزد آنان کم رنگ و یا حتی بی رنگ خواهد شد؛ حال آن که چنین افرادی اگر نقد علمی و ادبی از خود را گامی به سوی کمال و تجربه ای به سوی موفقیت بدانند و از آن نترسند و نرنجند، همین نگاه شان به نقد، نه فقط مانع نوشتن آنان نخواهد شد، بلکه عاملی مؤثر برای نوشتنِ بهتر و بیشترشان در آینده به شمار خواهد آمد و به گفته ی سعدی: «متکلم را تا کسی عیب نگیرد، سخنش صلاح نپذیرد».
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,532
22,013
مدال‌ها
3
یادآوری تلخی های گذشته
چنان چه کسی قبلا کاری انجام داده که در آن شکست خورده و یا خاطره ای تلخ از آن در ذهنش نقش بسته باشد، هر وقت بخواهد که دوباره آن کار را انجام دهد، گاه ممکن است که آن شکست ها و تلخی ها مجددا در ذهنش تداعی شوند و قلب و روحش را آزرده سازد.

با توجه به آن چه ذکر شد، چون بعضی از علاقمندان به نگارش و نویسندگی در دوران خردسالی یا نوجوانی و جوانی یا در هنگام تحصیل در دبستان و دبیرستان و جز آن، مطلب یا انشایی را نوشته اند و دیگران احیانا بر آنان خرده گرفته یا از سوی معلم و هم کلاس های شان بی توجهی و حتی بی مهری دیده اند، نمی توانند اینک قلم به دست گیرند و مطلبی بر کاغذ نویسند و ذوقی از خود نشان دهند؛ زیرا یادآوری آن خاطره های ناگوار و بی مهری های آزاردهنده و خرده گیری های تلخ و ذوق کُشی های غم بار، مانع نوشتن آنان می شود؛ ولی اینان باید توجه کنند که گذشته، دیگر گذشته است و باید به فراموشی سپرده شود و اینک زمان حال است و باید آن را غنیمت بشمرند؛ چرا که اکنون چیزی غیر از آن چه قبلا بوده اند، هستند و حتی از افکار، معلومات، خلاقیت ها و توانایی های جدیدتر و بهتر و بیشتری برخوردارند. پس باید دوباره قلم به دست گیرند و نوشتن را آغاز کنند و بدانند که همین داشته ها و دانسته های جدید است که در نگارش و نویسندگی به یاری آنان خواهد آمد و به سرمنزل مقصود، رهنمون شان خواهد کرد.
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,532
22,013
مدال‌ها
3
اصل اول: موضوع را مشخص کنید!

این خیلی مهم است که بدانیم دربارۀ چه موضوعی می‌خواهیم بنویسیم. در واقع، نمی‌توان حین نوشتن یک متن موضوع را مشخص کرد. هر متن باید یک موضوع را پوشش بدهد؛ اگرچه ما گاهی برای جذاب‌ترشدن متن یک‌سری خرده روایت‌هایی را به آن اضافه می‌کنیم، ولی این خرده روایت‌ها هم باید در خدمت موضوع اصلی باشد.
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,532
22,013
مدال‌ها
3
اصل دوم: در مورد موضوعی که می‌خواهید بنویسید، اطلاعات کسب کنید.

مثلاً اگر می‌خواهید دربارۀ تجربه‌های زندگی، مثل غم یا شادی بنویسید، نظر روان‌شناسان درمورد تجربه‌های زیسته را مطالعه کنید. از نوع احساسات دیگران نسبت به این موضوع آگاه شوید. مارکز در این باره می‌گوید: «برای نوشتن یک داستان کوتاه باید به‌اندازۀ یک رمان اطلاعات کسب کرد.». سخن جالبی در این مورد وجود دارد که می‌گوید: «نویسنده پدیده‌های اطرافش را نمی‌بیند؛ بلکه آن‌ها را نگاه می‌کند.». این اصل به این معنی است که حتی برای موضوع‌هایی که بر روی آن‌ها مسلط هستیم، تصور نکنیم که می‌دانیم. باید دوباره مطالعه کنیم. نوشتن محصول خواندن است. برای مثال، شما نمی‌توانید دربارۀ مهاجرت بنویسید، بدون آن‌که خودتان با این پدیده مواجه شده باشید یا با کسانی که مهاجرت کرده‌اند هم‌صحبت شده باشید. بدین منظور به نویسنده‌ها پیش‌نهاد می‌شود که تاریخ بخوانند. کتاب‌‌های تاریخ سرشار از تجربه‌های زیسته‌ای است که ما آن‌ها را تجربه نکرده‌ایم. وقتی که بدانیم نسل‌های قبل از ما چه ‌‌کارهایی انجام دادند، می‌توانیم خلاقیت به‌خرج بدهیم. برای مثال، شاملو را با شعرهای سپیدش می‌شناسیم، درحالی که خود شاملو تصحیحی بر دیوان حافظ دارد (البته این‌جا هدف این نیست که ارزش ادبی کار او را مشخص کنیم، بلکه می‌خواهیم بگوییم که شاملو با شعر نسل‌های پیش از خود آشنا بود). بنابراین خلاقیت از دانستن به‌وجود می‌آید. اگر ابزار کار یک نجار چوب باشد، او می‌داند که هر کدام از انواع چوب چه ‌خاصیتی دارد. به‌طور‌ مشابه، ابزار کار نویسنده کلمه است. او باید بداند که برای متن‌های عاشقانه چه کلمه‌ای و برای متن‌های تاریخی و حماسی چه عبارتی مناسب است.
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,532
22,013
مدال‌ها
3
اصل سوم: نقشۀ راه داشته باشید.

باید درست مانند یک مهندس بدانیم از کجا باید شروع کنیم و به‌ کجا برسیم (شروع یا پایان‌بندی را مشخص کنیم) و چگونه بین این دو را پر کنیم. واحد پیش‌رفتن متن پاراگراف است. شروع متن بسیار مهم است؛ زیرا خواننده تصمیم می‌گیرد که متن شما را بخواند یا نه. متن می‌تواند با یک جملۀ قصار شروع شود؛ برای مثال تولستوی در ابتدای آنا کارنینا می‌نویسد که همۀ خانواده‌های خوش‌بخت مثل هم خوش‌بختند؛ اما هر خانوادۀ بدبختی، بدبختی مخصوص خودش را دارد.

دو الگوی نوشتاری وجود دارد. در «مدل نگارشی هرمی» هر چه به سمت انتهای متن نزدیک می‌شویم، میزان اهمیت آن بیش‌تر می‌شود. این مدل مشابه مقاله نویسی علمی است که در ابتدا، مسئله مطرح و روی مسئله بحث می‌شود و در انتها، مهم‌ترین بخش که نتیجه‌گیری است، بیان می‌شود. برعکس، «مدل نگارشی هرم وارونه» وجود دارد که در بالای متن مهم‌ترین بخش را بیان می‌کند. با انتشار روزنامه‌های چاپی این سبک رواج پیدا کرد؛ چرا که روزنامه‌ فضای محدودی برای نوشتن دارد. اما امروزه هرم یا هرم وارونه کاربرد ندارد؛ زیرا دیگر محدودیت نداریم. رویترز سبک دیگری را معرفی کرد که به آن مدل «الگوی قالی ایرانی» می‌گویند. در الگوی قالی میزان اهمیت متن در اول و آخر آن یکسان است؛ اما در میانۀ متن باید «رنگ» وجود داشته باشد، یعنی نکاتی باید وجود داشته باشد که آن را جذاب کند. مثلا، وقتی نگارش یک فیلم نامه تمام شد آن را به یک شوخی‌نویس می‌دهند تا صحنه‌های خنده‌داری را به فیلم اضافه کند.
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,532
22,013
مدال‌ها
3
اصل چهارم: صفت استفاده نکنید.

کیفیت صفت‌ در ذهن اشخاص متفاوت است. مثلا تعریف قدبلند برای هر یک از افراد با قد دومتر یا صدوپنجاه سانتی‌متر متفاوت است. بجای استفاده از یک صفت، آن را توصیف کنید و نشان بدهید. توصیف مهم‌ترین هنر یک نویسنده است. مثلا، برای گرم بودن هوا می‌توان صدای کولرها، نوع پوشش افراد و ... را توصیف کرد. هر کسی نسبت به یک صفت خاص، قضاوتی را در ذهنش دارد. مثلا، وقتی ما بنویسیم تابستان وحشت‌ناک بود، ممکن است برای برخی نا‌خوش‌آیند باشد و به شعور مخاطب توهین کند. به اندازه‌ای که یک نکته اهمیت دارد می‌توانیم به سه شکل دربارۀ آن بنویسیم؛ برای مثال، سعدی در باب اول بوستان با تلخیص می‌گوید:

چُنان قحطسالی شد اندر دمشق /که یاران فراموش کردند عشق

سپس آن را توصیف می‌کند:

چُنان آسمان بر زمین شد بخیل/ که لب تر نکردند، زرع و نخیل{...}

و درجایی که جزئیات خیلی مهم است به صحنه‌ می‌پردازد:

در آن حال، پیش آمدم دوستی/ از او مانده بر استخوان، پوستی
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,532
22,013
مدال‌ها
3
اصل پنجم: ساده و سرراست بنویسید.

باید به شکلی نوشت که مخاطب سخن ما را بفهمد. اگر ما می‌خواستیم فقط برای خودمان بنویسیم، دیگر اثر را منتشر نمی‌کردیم. لازم است چیزی بنویسیم که همه بتوانند آن را بخوانند، اگرچه شاید برخی از افراد نتوانند لایه‌های عمیق آن را درک کنند. ساده‌نویسی به این معنا نیست که با زبان گفتار بنویسیم. زبان نوشتار به تمرین نیاز دارد و نویسنده به‌طور معمول باید به زبان نوشتار بنویسد. بهترین نویسنده‌ها زبان گفتار را به خدمت زبان نوشتار درمی‌آورند. زبان سرراست از نظر نگارشی درست است، مثلاً افعال مجهول یا جمله‌های طولانی ندارد.
 
بالا پایین