جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی چگونه نویسنده شویم

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته جمع‌آوری نکات توسط MHP با نام چگونه نویسنده شویم ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 12,338 بازدید, 458 پاسخ و 9 بار واکنش داشته است
نام دسته جمع‌آوری نکات
نام موضوع چگونه نویسنده شویم
نویسنده موضوع MHP
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DELVIN

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
3-سرگرمی یا موعظه ؟
در اکثر نوشته ها خوانده ایم که اولین وظیفه ی نویسنده ایجاد سرگرمی برای خواننده است. اما بسیاری معتقد به معنی گرا بودن و فلسفی اندیشیدن نویسنده و آثار او هستند. تجربه و آمار نشان داده است خوانندگان موعظه گری را دوست ندارند.

وقتی مخاطب شروع به خواندن آثار شما میکند ابتدا باید جذب آن شود و سرگرم شود، اما اگر در میانه ی راه دریابد که شما چیزی به او یاد نمیدهید از شما نا امید میشود و احساس میکند فریب خورده است.

پس ایجاد تعادل بین سرگرمی و معنی و مفهوم میتواند شما را به موفقیت برساند و باعث شود مخاطبان آثار شما را دوست داشته باشند.

4-نشان دهید ، تعریف نکنید.
شاید این عبارت کلیشه ای ترین جمله در دنیای نویسندگی باشد. دلیل آنکه انقدر تکرار شده و کلیشه ای به نظر میرسد اهمیت آن دست. به مخاطبانتان نگویید “ ایده درباره ی چیست” به آنها نشان دهید که چه چیزی است که باعث به وجود آمدن داستان شما شده است. اگر بگوید ایده ی شما چیست مخاطب دلسرد میشود و به صداقت شما شک میکند.

مخاطب نمیخواهد بداند چه ایده ای دارید ، بلکه میخواهد ببیند چیزی که موجب شکل گیری ایده ی شما بوده چگونه کار میکند و مسبب اتفاقات داستانی شما میشود. او دوست دارد از کشف کردن و مشاهده لذت ببرد و یاد بگیرد.

5- تنها صدا است که میماند.
شاید شنیده اید که ارتباط تصویری تاثیرگذارتر است. این موضوع کاملا درست است. اما فراموش نکنید شما در حال نوشتن داستان هستید نه فیلمنامه یا سناریوی یک تبلیغ تلویزیونی. در دنیای داستان صدا مهمتر از تصویر است.

مخاطب هرجور که بخواهد میتواند در ذهن خود تصویر سازی کند اما صدای داستان شما از ابتدا تا انتها راهنمای او خواهد بود تا اتفاقات رو بهتر درک کند، برای هر اتفاقی تصویرسازی کند و از این چالش لذت ببرد. صدای منحصر به فرد خود را پیدا کنید.
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
6-داستان از هرچیزی مهمتر است.
شاید شما هم خود را پرچم دار هنر میدانید و در تمام مدت زمان کاری خود هدف اولتان خلق یک اثر هنری باشد. اما نکته اینجا است که خوانندگان و ناشرین به داستان شما بیشتر از هنر شما توجه میکنند. آنها از خود نمیپرسند که این کار چقدر هنری است . بلکه میپرسند داستان شما چقدر خوب بوده است ؟
تعریف داستان خوب چیست ؟ بیشتر باید مطالعه کنید …
یک اثر هنری وقتی به وجود می آید که داستان خوبی وجود داشته باشد . شما وقتی میدانید معدنی طلا دارد، شروع به استخراج آن میکنید . اما وقتی یک معدن چیز با ارزشی نداشته باشد هیچگاه وقت خود را صرف استخراج آن نمیکنید.
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
7- ماهیت هنر تناقض است.
شما کتاب ها و مقالات زیادی میخوانید، با قوانین زیادی آشنا میشوید که بسیار فشرده به موضوعی میپردازند ، 90 درصد این قوانین مشابه یکدیگر هستند اما در عین حال هرکدام با هم تناقض دارند. این تناقضات طبیعت هنر است. هیچ راه و روش یکسانی برای رسیدن به یک هدف در هنر وجود ندارد.

اما یک سری اصول اولیه هستند که باید آنها را رعایت کنید. خود را درگیر پیدا کردن بهترین روش و بهترین قانون نکنید. فقط کافی است روش و قوانینی که با آن احساس راحتی میکنید را پیدا کنید و به آن وفادار باشید.

افراد زیادی با قوانین رابرت مک کی نویسندگان بزرگی شدند و بسیاری دیگر هم آن را بی فایده و قوانینی برای ننوشتن میدانند. پس خودتان باشید و با قوانین خودتان کار کنید.

8- شخصیت ها را متعادل خلق کنید
بیشتر مشکل شخصیت پردازی وقتی به وجود می آید که تقسیم قدرت بین شخصیت های اصلی و فرعی به درستی انجام نشود. خلق شخصیت با تفکر خیر و شر به نابودی یک ایده ی خوب ختم میشود. شخصیت های فرعی شما باید به اندازه ی شخصیت های اصلی قدرتمند باشند، در غیر این صورت دلیلی برای حضور در داستان شما ندارند. هر شخصیتی که خلق میکنید باید یک تاثیر مخصوص و مهم در داستان داشته باشد. حتی اگر تنها چند صفحه در داستان حضور داشته باشد.

9-تمرکز را در داستان تغییر دهید.
فراموش نکنید اگر داستان شما از ابتدا تا انتها تمرکز تکراری داشته باشد برای خواننده خسته کننده میشود و جذابیت را از دست میدهد. به همین منظور است که اغلب نویسندگان از تکنیک پیرنگ فرعی در داستان گویی استفاده میکنند یا از تکنیک های دیگر مانند فلش بک، تغییر راوی ، رنگ بندی دیالوگ ها و .. استفاده میکنند. سعی کنید روندی تکراری در داستان نداشته باشید و با حفظ یکپارچگی و ساختار داستان تمرکز را گه گاه و به شکلی درست در داستان تغییر دهید.

10- مراقب سخنانتان باشید.
مثل معروفی هست که میگوید یک قطره ید در یک گالن آب میتواند رنگ کل آب را تغییر دهد. کلمات نیز همینگونه عمل میکنند ، گاهی استفاده از جملات و سخنان نسنجیده در داستان می تواند کل داستان شما را تحت شعاع قرار دهد و برداشت خواننده را تغییر دهد.

11-خواننده را برای پایان آماده کنید.
این موضوع بسیار مهم است که شما قبل از پایان داستان خواننده را آماده کنید. بسیاری عقیده دارند که آخرین صحنه های داستان چیزی را بیان میکنند که قبلا در ابتدای داستان بیان شده است.

خانم “آن رولِ” میگوید اگر من در ابتدای داستان یک تپانچه داشته باشم ، یک تپانچه داستان من را به پایان میرساند. چخوف نیز جمله ای مشابه دارد . از پایان های بی مقدمه پرهیز کنید چرا که خواننده غالبا از این نوع سردرگمی خوشش نمی آید. غافل گیری ها و هیجانات این چنین را برای میانه ی داستان نگه دارید و با آماده سازی مخاطب یک پایان خوب بسازید.

12- داستان را به معنای واقعی به پایان برسانید.
حتما در کتاب های ترجمه شده ی داستان نویسی بارها خوانده اید که پایان داستان محل گره گشایی و حل و فصل است. این موضوع بسیار مهم است. الزامی ندارد که شما یک پایان خوش داشته باشید، شاید شما یک تراژدی مینویسید یا یک کمدی. مهم این است که در پایان داستان بالاخره باید چیزی تغییر کند و یک سری مسایل حل و فصل شود.

بسیاری استفاده از پایان باز را به معنی رها کردن داستان بدون هیچ حل و فصل و گره گشایی میدانند. این ناشیانه ترین کار در نویسندگی است. تکنیک پایان باز نیز برای خود اصولی دارد ، شما در پایان باز نیز باید گره گشایی هایی را انجام دهید و بر اساس حل و فصل های خود پایان را به سمتی جهت دهید که تنها یک مورد خاص را خواننده با برداشت خود حل و فصل کند و به پایان برساند. در آینده به تفصیل در مورد تکنیک پایان باز خواهم نوشت.
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
13-بازنویسی، بازنویسی، بازنویسی.
دوستانی که مرا میشناسند میدانند که همیشه بسیار زیاد به مرحله ی بازنویسی تاکید دارم. هنر در مرحله ی بازنویسی شکل میگیرد. شما وقتی نسخه ی اولیه ی یک داستان را تمام میکنید در حقیقت هنوز داستانی ندارید و فقط یک سری کاغذ پر از جمله هایی دارید که بر اساس یک طرح اولیه شکل گرفته است.

دقیقا مانند یک نقاش یا مجسمه ساز که ابتدا طرح کلی را اتود میزند و بعد شروع به تکمیل و اصلاح آن میکند تا در نهایت اثر نهایی از دل آن بیرون آید. شما باید تا جایی که واقعا نیاز است داستانتان را بازنویسی کنید ، حتی اگر 100 باز نیاز به بازنویسی باشد.

14- دستور زبان ، افعال، صفت ها و جمله بندی را دریابید
زبان جدید و قدیم یک مسئله ی بسیار مهم است. بسیاری از نویسندگان جوان با توجه به زبان و ادبیاتی که در مدارس و دانشگاه ها خوانده اند از زبان فارسی استفاده میکنند. یک حقیقت تلخ است که زبان و ادبیاتی که در مراکز آموزشی کشور آموزش میشود بسیار قدیمی شده اند . استفاده از افعال طولانی ، جمله بندی های قدیمی ،آرایه های ادبی زیاد و توصیف های پر و پیمان.

ما برای انسان مدرن مینویسیم، برای انسانی که بسیار مینیمال شده است، دیگر حوصله ی توصیف های چند صفحه ای به سبک روسی را ندارد و هیچ جذابیتی هم برایش ندارد.

ویراستار شخصی همینگوی، لیستی از نکات به او داده بود تا در نویسندگی از آن استفاده کند این لیست به صورت زیر است:
1.استفاده از جملات کوتاه
2.استفاده از پاراگراف های(بندهای) کوتاه
3.استفاده از زبان قوی
4.مثبت بودن جمله ها
5.منفی نبودن جمله ها
بعدها همینگوی از این لیست به عنوان بهترین درس های نویسندگی یاد کرده است. هرچند دستور زبان فارسی نکات و ویژگی های خاص خودش را دارد. اما رعایت این نکات ساده میتواند جمله بندی های شما را برای مخاطب جذاب تر کند.

پس مراقب استفاده از افعال، صفت ها و صنایع ادبی باشید. هرچه کوتاه تر بهتر!
چند کتاب دستور زبان جدید تهیه کنید و اطلاعاتتان را از زبان فارسی به روز کنید.

15-شما چطور برداشت میکنید؟
وقتی داستان خود را بازنویسی کردید به عنوان یک خواننده شروع به خواندن آن کنید . اگر شما میتوانید برداشت های مختلفی از آن داشته باشید یا متن را اشتباه بخوانید دیگران هم میتوانند. یادداشت برداری کنید و دوباره ویرایش کنید.

16-قانون مند نباشید!
هیچ قانون جامع و کاملی برای نویسندگی وجود ندارد. بسیاری از مدرسین گفته اند کسانی که قوانین را میشکنند هنرمندان واقعی هستند. اما این شکست قوانین یک پیش شرط مهم دارد. شما ابتدا باید این قوانین را خوب بشناسید و درک کنید، تمرین کنید و توانایی کنترل قوانین را داشته باشید، سپس اقدام به شکستن آن کنید. “فراموش نکنید شما نمیتوانید از آنچه نمیدانید فراتر روید!”

17- چرک نویس ها را نگه دارید.
شاید در فیلم ها دیده باشید که نویسنده ای صفحاتی را سیاه میکند اما چون نمیپسندد مچاله میکند و در سطل زباله می اندازد. اما در واقعیت چرک نویس های شما ، ایندکس کارت های شما ، نسخه های اولیه و هرچیزی که قبل از خلق نهایی داستان مینویسید بسیار مهم هستند. داستان همانند یک موجود زنده مرتب مسیر عوض میکند و شما هستید که به عنوان یک نویسنده باید راه را از بیراهه تشخیص دهید.

تمام این نوشته های اولیه مسیر های مختلفی هستند که داستان برای تکمیل شدن میپیماید. پس شما با نگه داری آنها میتوانید در روند نگارش داستان و بازنویسی برخی مسیر ها و جزییات دور انداخته شده را دوباره به داستان برگردانید یا مسیر های موجود را دور بی اندازید. هرچیزی که مینویسید با ارزش است و نباید دور انداخته شود یا پاک شود.
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
اینکه تکنیک های نویسندگی را بشناسیم و به خوبی درک کنیم خیلی خوب و مفید است. اما آیا مثل یک نویسنده زندگی میکنیم ؟ آیا راه حل اینکه چطور نویسنده بهتری باشیم را میشناسیم؟
در اینجا هشت نکته ی بسیار ساده را برای شما نوشته ام که در نهایت سادگی بسیار مفید و مهم هستند و کمک میکنند تا نویسنده بهتری باشید.

1- خودتان را عمیقا بشناسید
واقعیت این است که بسیاری از علاقه مندان به نویسندگی و نویسندگان جوان از شناخت خودشان خودداری میکنند. به نوعی از اینکه با زوایای پنهان خود روبرو شوند هراس دارند. اما شما وقتی میتوانید اثری در خورد توجه خلق کنید که آن را از اعماق وجودتان بیرون بکشید. برای این کار ابتدا باید خود را بشناسید.
چقدر با خودتان رو راست هستید؟ چقدر از ترس ها و علایق خودتان آگاه هستید؟

فرض کنیم در یک مهمانی تنها هستید، آیا نسبت به اینکه از شما پذیرایی مناسبی نشود هراس دارید ؟ یا ترجیح میدهید کاری به کار شما نداشته باشند و شما یک گوشه برای خودتان مشغول باشید؟

آیا در کودکی چیزی بوده که شما را به شدت به وحشت می انداخته یا چیزی بوده که شما به شدت علاقه مند به آن بودید؟

اجازه دهید اینطور شروع کنیم :
لیستی از تمام ترس های خود تهیه کنید
لیستی از تمام شکست های زندگی خودتان تهیه کنید
لیستی از علاقه مندی های خود تهیه کنید
لیستی از آرزوهای خود تهیه کنید
لیستی از چیزهایی تهیه کنید که اعتقاد دارید زندگی شما را دگرگون میکند

لیستی از …

این لیست را همینطور ادامه دهید تا جایی که به تمام زوایای پنهان خودتان دست پیدا کنید . هرچه بیشتر در مورد خودتان بنویسید با خودتان صادق تر میشوید و نیمه ی تاریک وجودتان روشن تر میشود. این تمرین را همیشه انجام دهید .

نباید هیچ چیز پنهانی در مورد خودتان وجود داشته باشد تا میتوانید خودتان را بشناسید. از تمام تکنیک های دیگری که برای خودشناسی می شناسید استفاده کنید. اما مهم است که همه ی چیزی که در مورد خودتان میدانید و کشف میکنید را مکتوب کنید.
این خودشناسی یک جایی در داستانی که مینویسید مورد استفاده قرار خواهد گرفت و خلاقیت شما را دو چندان میکند.
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
2-به فرصت ها خوش آمد گویی کنید.
این حقیقت دارد که بسیاری از نویسندگان آنقدر منتظر میمانند تا فرصت مناسب و ایده آلی به دست آورند و بعد شروع به نوشتن کنند. این فرصت هیچ گاه پیش نخواهد آمد چون شما منتظر آن هستید و فرصت هایی که پیش می آیند را نمی بینید.

باید تمام فرصت ها را شناسایی کنید و به آنها خوش آمد بگویید. باید فرصت ها را خودتان به وجود آورید.

سعی کنید همیشه از نظر جسمانی و روحی در بهترین وضعیت باشید. شروع کنید به تهیه ی رژیم غذایی مناسب. هر روز ورزش کنید و فراموش نکنید پیاده روی بهترین ورزشی است که برای ما نویسندگان وجود دارد!

داشتن یک بدن قوی و آماده به شما اعتماد به نفس بیشتری میدهد و آمادگی بیشتری برای نوشتن پیدا می کنید.

بنشینید و برنامه ی زندگی خودتان را سر و سامان دهید. زمان های خالی روزانه را شناسایی کنید و بهترین زمان برای نوشتن را مشخص کنید.

فرصت ها را ببینید و فرصت های جدیدی پیش آورید و به آنها وفادار باشید . بنویسید حتی اگر مجبور شوید نوشته هایتان را به سطل آشغال پرتاب کنید. مهم است که در فرصت هایی که به دست می آورید بنویسید .

حتی اگر انگیزه ی روحی برای نوشتن ندارید باز بنویسید و به سطل آشغال پرتابش کنید ، فقط و فقط در فرصت های تعیین شده بنشینید پشت میز کار و بنویسید. این کار یعنی خوش آمد گویی به فرصت ها و در موقعیت قرار گرفتن، با این کار نویسنده بهتری می شوید چرا که ذهن خود را خالی میکنید و ناگهان جرقه ای زده میشود که همان چیزی است که مدت ها است به دنبالش هستید.
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
3-پشت صحنه را دریابید!
اگر کل زندگی را یک نمایش بزرگ تصور کنیم، چیزهای زیادی در پشت صحنه ی آن پنهان شده است.

مردم هر روز به سر کار میروند، در خیابان ها رفت و آمد میکنند ، سوار تاکسی و مترو میشوند ، با هم صحبت میکنند، عاشق میشوند و … تمام اینها ظاهر ماجرا است که ما میبینیم.

ما فقط کارگری را میبینیم که به سر کار میرود و بر اساس توانایی هایی که دارد کارهایی را انجام میدهد. اما آیا از پشت صحنه کار کردن او آگاه هستیم؟
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
نترسید ، به پشت صحنه ی زندگی بروید. در بزنید و از مردم خواهش کنید که با آنها برای مدت کوتاهی همراه شوید. از زیر و بم کارشان آگاه شوید. ببینید چرا آنها چنین کاری انجام میدهند و چطور کارشان را انجام میدهند.

در هر چیزی سرک بکشید و به پشت صحنه ی آن بروید.

برای آنکه بیشتر درک کنید، باید بگویم پلیس و مامورین اطلاعاتی و انتظامی همیشه در پشت صحنه زندگی میکنند.

روانشناسان پشت صحنه ی زندگی خصوصی افراد زیادی را میدانند. به آن ها سر بزنید و گفتگو کنید از پلیس و روان شناسان بخواهید تا بدون فاش کردن نام و اطلاعات شخصی در مورد پشت صحنه ی زندگی با شما گفتگو کنند.

چیز های زیادی آن پشت وجود دارد که منتظر کشف شدن هستند. اطلاعاتی که فقط یک نویسنده و یک کارآگاه میتوانند از آنها سر در بیاورند و ارزشش را بفهمند.

4- روزنامه نگاری کنید.
وقتی شما روزنامه نگاری میکنید تازه میفهمید که خبرها، دولت ها، اقتصاد و … چطور کار میکنند. شما با مسائل و موضوعات مختلفی آشنا میشوید که پیش از آن فکرش هم نمیکردید واقعا ارزشمند باشند یا حتی وجود داشته باشند.

اگر میتوانید با یک روزنامه ی محلی یا کوچک گفتگو کنید و مقالاتی را برایشان تهیه کنید. با این کار شانس آن را پیدا میکنید که کارت خبرنگاری را نیز دریافت کنید و به مناطق ممنوعه سرک بکشید. مثل مناطق وقوع حادثه یا کنفرانس های بخصوص که فقط خبرنگاران اجازه ی ورود دارند.

حتی اگر نتوانستید روزنامه ای برای همکاری پیدا کنید یک وبلاگ خبری راه اندازی کنید و مقالات و مطالب خود را در آن منتشر کنید. این کار فقط برای این است که همچنان به روزنامه نگاری ادامه دهید.

روزنامه نگاری علاوه بر آنکه شما را با مسایل خیلی زیادی آشنا میکند ، بر روی نگارش شما نیز تاثیر خیلی زیادی دارد.

اگر عکاسی بلد هستید و دوربینی نیز در اختیار دارید گاهی به عنوان عکاس خبری فعالیت کنید و عکس هایی که می گیرید را آرشیو کنید. بعدها در یک داستان میتوانید از این عکس ها الهام زیادی بگیرید.

5- همیشه در حال یاد گرفتن باشید
به جرات میتوان گفت یکی از سختی های نویسندگی این است که شما باید همیشه در حال یاد گرفتن باشید.

وقتی شما دنیای جدیدی خلق میکنید باید کارکرد آن دنیا را به خوبی بشناسید ، اما این دنیا همیشه تخیلی نیست؛ بلکه بیشتر مواقع از دنیای حقیقی که در حال زندگی در آن هستید سرچشمه میگیرد. پس شما باید تا میتوانید یاد بگیرید و تحقیق کنید.

سعی کنید در مورد موضوعات مختلف مطالعه کنید، به گردش های آموزنده بروید. با افراد متخصص دیدار و گفتگو کنید . از هر طریقی که میتوانید اطلاعات جدیدی کسب کنید و چیز جدیدی یاد بگیرید.

خصوصا اگر در حال نوشتن یک پروژه ی جدید هستید ، بیشتر تحقیق کنید و بیشتر یاد بگیرید. مطمئن باشید هرچه بیشتر بدانید بهتر مینویسید.

6- کاری را انجام دهید که عرقتان را در می آورد.
شاید شما نیز از آن دسته افرادی باشید که از راه رفتن شبانه در گورستان وحشت زده شوید. یا از اینکه در خیابان با مردم غریبه در مورد موضوعی شروع به صحبت کنید تپش قلب بگیرید.

خب اصلا نگران نباشید این دقیقا همان کاری است که باید انجام دهید.

شاید بپرسید چرا؟ من یک نویسنده هستم و چه نیازی است که این کارها را انجام دهم ؟

پاسخ این است که دقیقا نیاز است چون شما یک نویسنده هستید! اگر از چیزی هراس دارید که عرق سرد بر پیشانیتان می نشاند و از آن فرار کنید هیچگاه نمیتوانید از آنها در پروژه ی خود استفاده کنید.

در گزینه ی اول قرار شد یک لیست از ترس ها نیز تهیه کنید. خب حالا وقت آن است که آن لیست را پیش چشمانتان بگذارید، یکی را انتخاب کنید و انجامش دهید. مطمئنا بسیار سخت خواهد بود ، کف دستان و پیشانی شما خیس عرق می شود. شاید تپش قلب بگیرید.

اما بعد از انجام آن خواهید فهمید که ایدهای جدیدی به ذهنتان میرسد و چطور میتوانید از آن در پروژه ای که مشغول کار بر آن هستید استفاده کنید. شما حس ترس ، حس شرمگین شدن و خجالت، حس انزجار و تنفر و … را به خوبی درک کرده اید و حالا میتوانید بهتر از هر ک.س دیگری آن را بنویسید.
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
اگر قرار است شخصیت شما قتلی مرتکب شود و بعد مخفیانه در یک نیمه شب تاریک جسد را در یک بیابان دور افتاده دفن کند شما باید حس او را به خوبی بشناسید.

باید بروید و تنها در میان قبرستان قدم بزنید، پاهایتان سست شود، طعم تاریکی ، بوی کافور، ترس از صداهای مرموز، همه و همه را باید تجربه کنید. آنگاه میتوانید تمام تجربیات خود را به شخصیتی که خلق کرده اید منتقل کنید و داستانی که می نویسید را باور پذیر کنید.

از اینکه خود را به چالش بکشید نترسید.

7- استراق سمع
من واقعا خجالت زده هستم از اینکه باید این کار را به شما پیشنهاد دهم. در تمام قوانین مدنی و شرع اسلام استراق سمع کاری ناپسند و خلاف قانون است. اما کمی شیطنت هم ایراد ندارد. به علاوه شما هم قرار نیست از آن سوء استفاده کنید.

میتوانید به مناطق شلوغ بروید و بی هیچ هدفی فقط به دیگران گوش کنید. هرچیزی که به نظرتان جذاب می آید یادداشت کنید.

شاید بهترین جا برای استراق سمع هوشمندانه و هدفمد کافه ها باشد . به کافه ها بروید ، یک میز بگیرید قهوه سفارش دهید و خوب به دیگران گوش کنید و یادداشت کنید. (یا با یک دستگاه صوتی کوچک ضبط کنید.)

هدف از این یادداشت ها این نیست که این دیالوگ ها را بعدها استفاده کنید. اگر دیالوگ هایی که می شنوید را در داستان خود استفاده کنید با شکست مواجه میشوید. چون دیالوگ های داستانی باید هدفمند ، هوشمندانه و در خدمت ساختار داستان باشد.

چند نکته ی مهم در استراق سمع وجود دارد:

یکی اینکه شما با گوش دادن به گفتگوی دیگران تا حدودی با منطق زندگی آنها آشنا می شوید.
دیگر اینکه شما میتوانید یک داستان را از بین این گفتگو ها تشخیص دهید و ایده بگیرید،
با لحن گفتگوی دیگران آشنا شوید. این همان چیزی است که اکثر نویسندگان در آن مشکل دارند و تمام شخصیت هایی که خلق میکنند لحن مشابهی دارند.
میتوانید ادبیات گفتگوی عامیانه و جدید را بهتر بشناسید.
میتوانید بعضی عبارات خاص کوچه بازار را بشناسید و بعدها از آن استفاده کنید.
شما میتوانید روابط و شبکه ی شخصیت های حقیقی را درک کنید. شبکه سازی یکی از مهمترین مسایل در شخصیت پردازی است.
و بسیاری مسایل مهم دیگر که خودتان میتوانید حدس بزنید.

اما فراموش نکنید ، راز نگه دار باشید. و فقط در جهت پیشبرد توانایی و داستان این کار را انجام دهید.

8- از محدوده ی راحتی خارج شوید
شاید شما در گزینه ی 6 با ترس هایتان روبرو شدید و کارهای سختی انجام دادید که عرق بر پیشانیتان نشاند ، اما این گزینه متفاوت است.

شما باید گاهی از محدوده امن و راحت خود خارج شوید. مثلا خود من از اینکه در جمع سالخوردگان باشم همیشه موذب هستم و احساس راحتی ندارم ، یا افرادی را میشناسم که از حضور در پاساژ ها و مکان های این چنینی احساس خوب و راحتی ندارند.

خب دقیقا گاهی به چنین مکان هایی بروید که در آن احساس راحتی نمیکنید. بروید و بنشینید آنجا دفترچه ی خود را باز کنید و مشغول کار شوید.

وقتی شما از محدوده ی راحتی خود خارج میشوید مغز شما حالت تدافعی میگیرد. در چنین مکان هایی و چنین وضعیت روحی و ذهنی شما میتوانید به ایده های بسیار خاصی دست پیدا کنید.

این کار تجربه ی عمیقی به شما میدهد. ما در تعریف داستان میگوییم وقتی زندگی از حالت امن و راحت خود خارج میشود داستان شکل میگیرد. خب شما دقیقا همین کار را تجربه میکنید و در چنین شرایطی شروع به ایده پردازی و نوشتن میکنید.
میتوانید تصور کنید که این کار چقدر میتواند شما را خلاق تر کند؟

بعد از تمام این کارها شما نویسنده ی با تجربه تری می شوید. به شخصی تبدیل میشوید که یادگرفته است چطور چیزهایی که میخواهد را به دست آورد و چطور از چیزهایی که به دست آورده است برای خلق داستان خود بهره مند شود.
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
مهارت ارتباط نوشتاری یعنی اینکه شما بتوانید پیام خود را (شامل ایده‌ها، فکرها، خاطره‌ها، تجربه‌ها، دیدگاه‌ها و مفاهیم) به شکلی شفاف، سازمان یافته و با ساختار مناسب و متناسب،‌ از طریق‌نامه، پست الکترونیکی، مقاله، نوشته‌های کوتاه، کتاب، گزارش‌نویسی، وبلاگ و یا شبکه‌های اجتماعی به مخاطبتان منتقل کنید یا اینکه آن‌ها را ثبت کنید و در آینده، خودتان آن نوشته را مورد استفاده قرار دهید.

«نوشتن» برقراری ارتباط و انتقال اطلاعات و اعتقادات از طریق نظامی از نشانه‌های نوشتاری است. نوشتن نوعی آفرینش و خلاقیت است که در یک طرف آن خلق فکرها و اندیشه‌ها و در طرف دیگر خلق و نظم‌بخشی این اندیشه‌ها در قالب‌های زبانی مورد نظر است. نوشتن، یکی از مهارت‌های چهارگانه زبان‌آموزی است و یکی از چهار کلیدیادگیری محسوب می‌شود. مهارت‌های نوشتاری دارای چهار سطح هستند:
 
بالا پایین