هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایلهایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کردهاند حذف کنند.
بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود.
https://t.me/iromanbook
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly. You should upgrade or use an alternative browser.
در این قسمت، عشاق قصه اگر چه رابطهشان را به هم زدهاند، اما باید به هم برسند. پس عزمشان را جزم میکنند تا به کمک هم بر تمامی مشکلات و موانع فایق آیند.
مثال: مدیرعامل قصهی ما هماکنون متوجه میشود زندگی بدون عشق هیچ لطفی ندارد و ناقص است. یا در رمان غرور و تعصب اوج داستان زمانی است که الیزابت نامهی دارسی را دریافت میکند و متوجه میشود دارسی نیز در تمام این مدت او را دوست داشته و این عشق دوطرفه بوده است. جایی که شخصیتهای داستان به عشق بینشان اعتراف میکنند.
تا اینجا ما یک نمای کلی از شخصیتهای داستان نشان دادیم که چطور قصهی خود را آغاز میکنند. پس اکنون نوبت آن است که نشان دهیم چطور قصه را پایان میدهند. باید به خوانندگان نشان دهید که بعد از وصال چطور زندگی قهرمان قصهتان بهتر از قبل شده و طعم یک پایان خوش را به آنها بچشانید.
مثال: در رمان غرور و تعصب، الیزابت و دارسی را میبینیم که در پمبرلی هستند. یا مدیرعامل قصهی خودمان یک شیرینیپزی کوچک و جمعوجور در روستا راه انداخته و حالا خوشحالتر از قبل است. این قبیل پایانبندیها بسیار کاربردی هستند.