فایل شده [ چیمِل‍َم ] اثر «لیلی کاربر انجمن رمان بوک»

[VIXEN]

همه شهر
نام تو را نیست
می‌دوم،
فریاد نامت می‌شوم
روی دیوار و درخت
خون به خونم می‌چکاند
باز اندوهِ غریبی
چشم در سوگ
چشم به راهت می‌شوم

 

[VIXEN]

گفته بودم دیدمت
داد از بی‌خبری‌ها
پشت این کوه
می‌بوسم هوایت را
حتی رد پایت را
گفته بودم دیدمت
چشم من کور است
و می‌بیند تو را

 

[VIXEN]

صلحِ نیامده را
وسطِ داغِ نگاه مادرت
و زیر جامانه‌ی پدرت
یافتم!
چه کسی این دل آشوب مرا
می‌بیند؟
من از آن سرو تنیده
که تمامِ لاشه‌ام را
به خونِ تو تپانیده
جز تبر، چیزی نمی‌خواهم.

 

[VIXEN]

ای سلحشورِ
کوچه‌های تنگ
ای تمامِ امید؛
چیملم!
دلتنگم، دل تنگی را
امانی نیست
پشتِ یک بغض
رسوب کرده‌ام
پشتِ یک داد
بی‌دادم
اما نه غمینم
و نه افتاده به خاک...

 

[VIXEN]

چیملم؛
گوزنِ شاخ‌ بریده‌ی من
تیرِ زهرآلود
که به فلاکت آغشته بود
هزار سال است
هزار سال است
قلبت آماجش،
پایت را هم زده باشد
تا تو ریشه‌هایت بر خاک
پاهایت بر استواری خود
می‌نازد!
که تو اینک
به عصیانِ نفس
و همه داغِ قفس
به جلو می‌تازی،
به سان اسب طاغی
تو که دشت را یافته‌ای... .