آموزشی کشمکش در داستان

[Tara Motlagh]

۱. اصلی ترین هدف قهرمان داستان چیست؟
۲. هدف ناخودآگاهشان چیست؟ (هدف ناخودآگاه ممکن است متضاد و یا مرتبط با اصلی‌ترین هدف باشد)
۳. بدترین اتفاقی که برای شخصیت قهرمان میتواند رخ دهد چیست؟
۴. چیزی که حتی از بدترین اتفاق هم بدتر است و میتواند برای این شخصیت رخ دهد چیست؟
۵. چه افراد، نهادها و نیروهایی میتوانند وارد این درگیری بین قهرمان و ضدقهرمان شوند؟

 

[Tara Motlagh]

ویژگی‌های کشمکش در داستان

کشمکش در صورتی در داستان اهمیت دارد که ویژگی‌های زیر داشته باشد:

• خاص باشد
• جذاب باشد
• مسئله‌ای جدی باشد
• فوریت داشته باشد
• شخصی باشد

 

[Tara Motlagh]

کشمکش باید در طول داستان رشد کند. هنگامی که نویسنده در داستان خود کشمکش را تعریف کرد، خواننده را جذب داستان خود کرد، اطمینان حاصل کرد که آنچه باعث ایجاد تنش می‌شود برای شخصیت‌های داستانش دارای فوریت و شخصی است، در آن صورت است که می‌توان اجازه داد این کشمکش و تهدید بیشتر و بیشتر شود.

 

[Tara Motlagh]

انواع کشمکش:

دو نوع کشمکش وجود دارد:
کشمکش‌هایی که از سوی ضد قهرمان صورت می‌گیرد که همان شخصیت متضاد و بازدارنده داستان است که جلوی پیشروی و رسیدن به هدف قهرمان را می‌گیرد، یا نیرویی طبیعی‌ست مثل اتفاقات یا جادو که کشمکش بیرونی محسوب می‌شوند.

 

[Tara Motlagh]

و کشمکش‌هایی که در خود فرد وجود دارند. دست درازی‌ها و افکار و احساسات بازدارنده‌ای که می‌توانند در فرد احساس شک و دو دلی ایجاد کنند و یا او را به وسواس فکری مبتلا نمایند و باعث شوند فرد برای رسیدن به هدف خود با خود پیکار کند. این دسته از کشمکش‌ها را کشمکش‌های درونی می‌گویند.

 

[Tara Motlagh]

برای درک بهتر می‌توانیم به روزمره‌هایمان اشاره کنیم. ما در زندگی واقعی هر دو نوع کشمکش را داریم و در داستان نیز به هر دو نیاز داریم.
برای مثال حتماً شما هم روزهایی را تجربه کرده‌اید که اتفاقات بسیاری هم‌زمان با هم رخ می‌دهند. این همان کشمکش بیرونی است.
و یا آن روزهایی که دقیقاً می‌دانید قرار است چه کاری انجام دهید، اما نمی‌توانید کلمه‌ای تایپ کنید یا انرژی لازم را برای انجام یک کار واحد جمع کنید، این ناشی از کشمکش درونی است.

 

[Tara Motlagh]

لحظه برانگیزنده (inticing moment)، یک هدف داستانی به ما می‌دهد. برای رسیدن به این هدف، شخصیت اصلی داستان باید مسیر خاصی را دنبال کند. این هدف توسط آنتاگونیست مورد مخالفت قرار خواهد گرفت، که باعث ایجاد کشمکش بیرونی می‌شود. یک شخصیت باید در طول داستان تغییر کند، این تغییر می‌تواند خوب یا بد باشد. این تغییر یا رشد، نتیجه کشمکش درونی است.

 

[Tara Motlagh]

یک اصل اساسی: کشمکش بیرونی باعث کشمکش درونی می‌شود (و بالعکس)

هر مانعی که آنتاگونیست داستان شما در مسیر شخصیت اصلی قرار می‌دهد باعث تغییر عاطفی یا ذهنی او می‌شود. این می‌تواند کشمکش درونی را برطرف کند یا منجر به ایجاد آن شود. شخصیت‌های بدون کشمکش درونی عمق ندارند. شخصیت‌ها باید به اهداف خود برسند و بر ترس‌های خود غلبه کنند (یا شاید هم موفق نشوند).

 

[Tara Motlagh]

کشمکش بیرونی همچنین می‌تواند ناشی از فضاسازی یعنی وضعیت آب و هوا، بازه زمانی و حتی دورانی باشد که داستان در آن اتفاق می‌افتد. کشمکش درونی ناشی از تربیت، شخصیت و شرایط ماست. گناه، تردید، بدگمانی، عدم عزت نفس، تکبر، پشیمانی و بلاتکلیفی را در نظر بگیرید.

 

[Tara Motlagh]

نحوه ایجاد کشمکش درونی:

1: شناخت شخصیت

نویسنده برای این‌که بتواند کشمکش‌های واقع‌بینانه‌ای برای شخصیت داستانش ایجاد کند باید به خوبی او را بشناسد و این امر به معنای آن است که شخصیت‌پردازی باید کامل و درست صورت گرفته باشد.
ابعاد مختلف شخصیت داستان، مثل افکار، علایق، وسواس‌های فکری و عملی و نمودهای اخلاقی‌اش می‌تواند نویسنده را در انتخاب و پردازش کشمکش‌ها یاری کند. آنچه در گذشته برای شخصیت رخ داده و واکنش‌های او نسبت به آن اتفاقات می‌تواند نشان دهد چه چیزی آن‌ها را از دستیابی به اهدافشان باز می‌دارد یا عزم آن‌ها را برای رسیدن به اهدافشان راسخ‌تر می‌کند.