- Jul
- 41
- 93
- مدالها
- 2
نام رمان: کلک در کلک
نام نویسنده: بهار زارع | کاربر انجمن رمان بوک
ژانر: طنز، عاشقانه
عضو گپ نظارت: S.O.W 8
خلاصه:
از یه طرف دختری که از سر لجبازی شرطی رو قبول میکنه که هیچ با روحیات اون سازگاری نداره، شرطی که یه سر اون به پادگان و سر دیگه به ازدواج با یه پسر ختم میشه و از طرف دیگه دوتا پسر که بابتی که میتونن سربازی نرن، باز هم دست از پا درازتر درست شبیه نخود آتش، پا میشن میرن سربازی!
از خرابکاریها، اذیتها و کرم ریزیهای اونها که صرف نظر کنیم، گیر افتادنشون به دست داعشیها داستان دیگهای رو رقم میزنه، کم-کم نقاب از چهرهی افراد برداشته میشه و زندگی همه رو کاملا دگرگون میکنه.
اما، آیا بعد از فاش شدن همه رازها زندگی اونها مثل قبل میمونه؟ چه بلایی سر اونها میاد؟
بهتره همه چیز رو به دست زمان سپرد.
مقدمه:
اتل متل یه سرباز
گردن باریک، عین غاز
مرخصیش رو گرفته
تو خونه گوش میده جاز
اتل متل پادگان
شکم همه، شد روان
بس که غذاهاش گنده
تو حال و روزم بخوان
اتل متل یه برجک
خوابگاهِ سوسکها و کک
واسه یه خواب راحت
دلم شدید زده، لک
اتل متل گوساله
معاف شدن، محاله
هی نگو خدمت بَده
مرد میشی تو، بزغاله.
نام رمان: کلک در کلک
نام نویسنده: بهار زارع | کاربر انجمن رمان بوک
ژانر: طنز، عاشقانه
عضو گپ نظارت: S.O.W 8
خلاصه:
از یه طرف دختری که از سر لجبازی شرطی رو قبول میکنه که هیچ با روحیات اون سازگاری نداره، شرطی که یه سر اون به پادگان و سر دیگه به ازدواج با یه پسر ختم میشه و از طرف دیگه دوتا پسر که بابتی که میتونن سربازی نرن، باز هم دست از پا درازتر درست شبیه نخود آتش، پا میشن میرن سربازی!
از خرابکاریها، اذیتها و کرم ریزیهای اونها که صرف نظر کنیم، گیر افتادنشون به دست داعشیها داستان دیگهای رو رقم میزنه، کم-کم نقاب از چهرهی افراد برداشته میشه و زندگی همه رو کاملا دگرگون میکنه.
اما، آیا بعد از فاش شدن همه رازها زندگی اونها مثل قبل میمونه؟ چه بلایی سر اونها میاد؟
بهتره همه چیز رو به دست زمان سپرد.
مقدمه:
اتل متل یه سرباز
گردن باریک، عین غاز
مرخصیش رو گرفته
تو خونه گوش میده جاز
اتل متل پادگان
شکم همه، شد روان
بس که غذاهاش گنده
تو حال و روزم بخوان
اتل متل یه برجک
خوابگاهِ سوسکها و کک
واسه یه خواب راحت
دلم شدید زده، لک
اتل متل گوساله
معاف شدن، محاله
هی نگو خدمت بَده
مرد میشی تو، بزغاله.
آخرین ویرایش: