فایل شده [کلیشه‌های عشق] اثر«معصومه بخشی کاربر رمان بوک»

[Afeljor]

‌
نام اثر: کلیشه‌ی عشق

ژانر: عاشقانه
شاعر: معصومه بخشی (آفل جور )
قالب : نو
ویراستار: @سپید
کپیست: @تیارام
هر گاه ز غم نشست دل
جاری شود بر زبان شعر
گه نو ز خود گوید
گه غزل به خود جوید

 

[mobina01]

با سلام.
شاعر عزیز، ضمن خوش‌آمدگویی و سپاس از انتخاب انجمن رمان بوک برای منتشر کردن آثارتان خود؛ خواهشمندیم قبل از منتشر اشعار خود، قوانین زیر را با دقت مطالعه کنید.
[قوانین ساب اشعار در حال تایپ]

پس از ارسال پانزده پست می‌توانید درخواست جلد برای اشعار خود دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دلنوشته و اشعار]

پس از گذشت پانزده پست می‌توانید درخواست تعیین سطح برای اشعارتان بدهید:
[درخواست تگ مجموعه اشعار رمان بوک]

در صورتی که نمی‌خواهید به نوشتن اشعارتان ادامه دهید و یا سوالی دارید در تاپیک زیر اعلام کنید:
[تایپک پرسش و پاسخ تالار شعر]
اگر اشعارتان به پایان رسید در این تاپیک اعلام کنید:
[اعلام پایان اشعار کاربران]

شاعران دقت کنند در صورتی که دو ماه تاپیکشان آپدیت نشود تاپیک بسته می‌شود.

●با آرزوی موفقیت شما
[مدیریت تالار شعر]​

 

[Afeljor]

#ابر_خفته
#اشعار
#آفل_جور

باز حال هوای من ابری شد و دل به باران می‌زند...

آن کودک معصوم زیر آب، بی‌دغدغه‌ فریاد می‌زند...

باز سقف دل شروع به شکستن می‌کند...

قطره قطره لابه‌لایش، گله‌مند به ریزش می‌کند...

آن آلونک کوچک ویران می‌شود...

هر غنچه گلی زیرش بی‌جان می‌شود...

 

[Afeljor]

#پوچ_بی_گل
بی‌راهه رفته‌ام بیدار نبودم
فارغ ز گشتم خودخواه نبودم
رویای من کجاست!؟
از کوه ز کاه شد!
دیوانه گشت و از من جدا شد!؟
دنیای من پوچ، درگیر دیروز
امروز و فردا، دلگیر از دیروز

#آفل_جور

 

[Afeljor]

#انتظار
من آن عاشقی که از درد فریاد می‌زند
خودش را به دریا به کام صیاد می‌زند
من آن کاسه‌ آب ریخته به خاک گشته‌ام
همان چشم خشک دوخته به در بسته‌ام

 

[Afeljor]

#کور_رنگی

دل بسته‌ام به امیدهای واهی
به قلب‌های تو خالی
رویاهای بی‌ثمر
هدف‌های بی‌طمع
من به دنبال چه هستم؟
به چی چیزی دل بستم!؟
خسته از یاس و شعرهای غمگین!
رفته از دست شاعر، قلم‌های رنگین!

 

[Afeljor]

#عشق_به_یک_آتش


دل گه گهی برایت تنگ می‌شود

هوا هم چون دلک سرد می‌شود

ای کاش، ابری شوم روی سرت

که شاید بهتر از داغون شدن است!

نگاهت خیس شود، نبیند دور و بری

که در این لحظه فقط از تو گیرم بغلی

تو شبیه آتَشی من هم مثل یک برف

ته این قصه فقط خورده به ختم

یا تو خاکستر یا که من آب شوم!؟

آخَرش عایل یک مشت خاک شوم

هر چقدر که بگذرد دیر می‌شود

آتش‌ات گرم دل من نرم می‌شود

تو شوی مجنون تشنه به لب

تیر عشق رفت و خورد به سنگ

دلا با ماندنت آدمی بد ‌‌می‌شوی

تو در گذشته‌های من گم می‌شوی

پشت هر ابری یک تقدیر است

فکر نکن این یک تحقیر است

ولی هر قصه‌ای از یاد می‌رود

درد آخرش به خواب می‌رود

 

[Afeljor]

لبانی سرخ



لبانی سرخ طعم تلخ قرص می‌دهد

آخر معشوقی مرا حرص می‌دهد

شاید دل سنگش تنگ هم می‌شود!

شاید که کوه کمرش خم می‌شود!

هنگامی که ریشه‌ای قطع می‌شود

یک جرقه مثل یک رعد می‌شود

اشک از روی لبخندم رد می‌شود

او از نداشتن قلبی شرم می‌شود!؟

از خاطراتش دل گرم می‌شوم

از دور دیدنش سرگرم می‌شوم!

لبانی سرخ طعم تلخ قرص می‌دهد

او قلبش را به همه قرض می‌دهد

 

[Afeljor]

#ظاهر_بی_باطن

حال دلم را بیش از این وصف نکن
می‌روی برو، دست دست نکن!
تو می‌گویی عاشقی اما قلبت پوچ!؟
ظاهراً ظاهرت نزدیک، ولی فکرت دور!
دائماً از عشق برایم می‌خوانی
ولیکن راه و رسمش را هم نمی‌دانی!؟
تو تکیه بر این دیوار کاهگلی می‌نازی
غافل از این که از کاه، کوه می‌سازی
مشتت پر است ولی حیف که چشم کور
این پیمانه تهی از محبت پر از خشم و جور
‌

 

[Afeljor]

#بوسه‌ای_به_رنگ_هوس

عشق را در یک بوسه توصیف نکن
آنقدر این ورق را بیهوده کثیف نکن
زیبا می‌نوازی ولی کوتاه بی‌‌رنگ
ساده می‌‌‌‌خوانی اما گمراه بی‌درنگ
بوسه نرم و دلنشین است ولی
از یاد گاهی می‌رود بی‌دلیل
دوست داشتن را بر زبانت نشان
یا در یک بوسه بر دهانم نشان