فایل شده [کیهان] اثر«ام کا اچ p.r کاربر انجمن رمان بوک»

[ام کا اچ p.r]

ای شادی گل‌های باغ آرزو
ای ساقی نامهربان خنده رو
دلم پر شده از عطر نفس‌های او
جامی از می به من ده که نماند
یادی از گیسوان خوش عطر او

 

[ام کا اچ p.r]

من بعد تو سرشار از این جنون‌های آنی‌ام
من بعد تو گرفتار بغض‌های این حوالی‌ام

 

[ام کا اچ p.r]

گذر می‌کنند بر من این مردمان و مرا دیوانه می‌خوانند
نگه می‌کنند بر من و مرا اسیر این قصه و افسانه می‌دانند
کاش زودتر از راه برسی ای قاصد خوش مشرب، ای باد صبا، بی او حتی چشم‌هایم مرا با این خانه‌ی بی او بیگانه می‌دانند

 

[ام کا اچ p.r]

زاده‌ی وهمیم و باده‌ی درد
راوی مرگیم و فصلی سرد
عاشق رنجیم و رنگی زرد
پاییز ماییم و برنده‌ی نبرد
می‌بینی شده‌ایم عاشقانی
پر از بیم درد سر و سر درد

 

[ام کا اچ p.r]

دل من گرفته‌ست همچو هوای ابری
بعد تو این بهار دارد چه هوای سردی

 

[ام کا اچ p.r]

دلبر جانم بعد تو من هر پاییز نبودنت را زندگی می‌کنم
زندگی؟! نه اصلاً بهترست بگویم بعد تو فقط مردگی می‌کنم
نیستی اما می‌نویسم برایت شاید روزی شعرهایم را بخوانی
بی تو من هر شب در سکوت خانه مرگ را زندگی می‌کنم

 

[ام کا اچ p.r]

کاش میشد بیایم شبی به خوابت
دلم را رج به رج من زنم به نامت
از تو بپرسم که مرا دوست داری
عطر گل‌های یاسمن باشد جوابت

 

[ام کا اچ p.r]

نگارا من شده‌ام تنها در این قفس
خسته و دل مرده و بی‌کار و ک.س
تو مرا یادت هست ای هر نفس
نازنینم اگر این‌گونه نیست پس
سری بزن به ما در این قفس

 

[ام کا اچ p.r]

بعد تو شده‌ام شاعری غمگینی که کسی دوست ندارد اشعارش را
که بعد از تو می‌خواهد بسوزاند غزل‌های به ظاهر نایابش را
بعد تو حتی در شعرهایم پروانه‌ دیگر به دور شمع‌ نمی‌گردد
گویی او هم فهمیده حال خراب شاعر شهر عاشقانه‌های نابش را

 

[ام کا اچ p.r]

بغض‌های رفتنت نمی‌گذارند لحظه‌ای زندگی‌کنم
خسته‌ام دیگر نمی‌خواهم برای عشق بردگی کنم
من مسلمانم، نمی‌خواهم بت عشق را بندگی کنم
دلبرم دیگر نمی‌خواهم دروغ‌هایت را زندگی کنم