- Mar
- 4,361
- 20,974
- مدالها
- 9
- یوسف.
- من شیوام این هم حانیهس.
- اوکی.
من: آداب معاشرت هم بلد نیستی، در اینجور مواقع دست میدن و میگن خوشبختم.
_-خب من خوشبخت نیستم از آشناییتون. این تازه شروع بدبختیمه.
شیوا: وای یوسف یعنی تو الان میری به باباش میگی؟
خندید و گفت:
- نه اینقدر بیمعرفت نیستم هم از تو آدامس بگیرم هم از باباش.
داشتم از خنده میترکیدم. این پسر چهقدر آدامس دوست داره! یعنی بابام هم وعده آدامس بهش داده؟
***
سیمکارت رو گذاشتم تو گوشی و گرفتم طرف شیوا. نقشه رو بهش گفتم و شمارهی مروا رو گرفتم بعد چند تا بوق جواب داد.
- الو؟
- سلام، خانم رحیمی؟
- بله بفرمایین، شما؟
- من یکی از همکارهای شوهرتون هستم.
- امرتون؟
- خب راستش دربارهی شوهرتونه... .
- اتفاقی افتاده برای شوهرم؟
- اتفاق که نه ولی... .
صدای نگرانش اومد:
- خانم زودتر بگین جون به لبم کردین.
- هیچی فقط میخواستم بگم امشب شوهرتون خونه نمیاد.
- خودم میدونم خانم، شیفته.
- شیفت نیستن خونه یکی از دوستاشونن.
یعنی چطور بگم با یه خانو... .
- چی داری میگی شوهرم طرف یه مورچه مونثم نمیره. فکر کردی من باور میکنم این چرت و پرتهات رو؟
- حدس میزدم همین رو بگید؛ خب من الان پارکم، شوهرتونم همینجا همراه با اون خانم هستن. عکسشون رو میفرستم براتون.
_ یعنی چ... .
گوشی رو قطع کردم و سریع با سیم جدید واتساپ ریختم.
شیوا: خب حالا میخوای چیکار کنی.
- یه عکس فتوشاپ کردم از شوهرش با یه دختر خوشگل از نت.
- ایول بابا!
- من شیوام این هم حانیهس.
- اوکی.
من: آداب معاشرت هم بلد نیستی، در اینجور مواقع دست میدن و میگن خوشبختم.
_-خب من خوشبخت نیستم از آشناییتون. این تازه شروع بدبختیمه.
شیوا: وای یوسف یعنی تو الان میری به باباش میگی؟
خندید و گفت:
- نه اینقدر بیمعرفت نیستم هم از تو آدامس بگیرم هم از باباش.
داشتم از خنده میترکیدم. این پسر چهقدر آدامس دوست داره! یعنی بابام هم وعده آدامس بهش داده؟
***
سیمکارت رو گذاشتم تو گوشی و گرفتم طرف شیوا. نقشه رو بهش گفتم و شمارهی مروا رو گرفتم بعد چند تا بوق جواب داد.
- الو؟
- سلام، خانم رحیمی؟
- بله بفرمایین، شما؟
- من یکی از همکارهای شوهرتون هستم.
- امرتون؟
- خب راستش دربارهی شوهرتونه... .
- اتفاقی افتاده برای شوهرم؟
- اتفاق که نه ولی... .
صدای نگرانش اومد:
- خانم زودتر بگین جون به لبم کردین.
- هیچی فقط میخواستم بگم امشب شوهرتون خونه نمیاد.
- خودم میدونم خانم، شیفته.
- شیفت نیستن خونه یکی از دوستاشونن.
یعنی چطور بگم با یه خانو... .
- چی داری میگی شوهرم طرف یه مورچه مونثم نمیره. فکر کردی من باور میکنم این چرت و پرتهات رو؟
- حدس میزدم همین رو بگید؛ خب من الان پارکم، شوهرتونم همینجا همراه با اون خانم هستن. عکسشون رو میفرستم براتون.
_ یعنی چ... .
گوشی رو قطع کردم و سریع با سیم جدید واتساپ ریختم.
شیوا: خب حالا میخوای چیکار کنی.
- یه عکس فتوشاپ کردم از شوهرش با یه دختر خوشگل از نت.
- ایول بابا!
آخرین ویرایش: