جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

تکمیل شده [یعنی چی؟] اثر«فاطمه ثنا کریمی کاربر انجمن رمان بوک»

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دیالوگ و فن‌فیکشن‌های تکمیل شده توسط Sanai_paiiz با نام [یعنی چی؟] اثر«فاطمه ثنا کریمی کاربر انجمن رمان بوک» ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 692 بازدید, 16 پاسخ و 8 بار واکنش داشته است
نام دسته دیالوگ و فن‌فیکشن‌های تکمیل شده
نام موضوع [یعنی چی؟] اثر«فاطمه ثنا کریمی کاربر انجمن رمان بوک»
نویسنده موضوع Sanai_paiiz
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Sanai_paiiz
موضوع نویسنده

Sanai_paiiz

سطح
4
 
همیار سرپرست کتاب
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست کتاب
بازرس انجمن
ویراستار انجمن
ناظر کتاب
ناظر تایید
مولف تیم روزنامه
فعال انجمن
Jul
1,659
10,859
مدال‌ها
6
- مامان؟ اگه یه روز عاشق شدم چی‌کار کنم؟
- هرکاری دلت خواست، ولی نذار بفهمه!
- یعنی چی؟
- تو نمی‌خوای عشقت و روحت و جسمت رو با هم از دست بدی، پس نذار بفهمه!
- چی میشه اگه متوجه بشه؟
- دیگه تویی باقی نمی‌مونه!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Sanai_paiiz

سطح
4
 
همیار سرپرست کتاب
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست کتاب
بازرس انجمن
ویراستار انجمن
ناظر کتاب
ناظر تایید
مولف تیم روزنامه
فعال انجمن
Jul
1,659
10,859
مدال‌ها
6
- مامان تو عاشق شدی؟
- من فقط اشتباه کردم!
- یعنی چی اشتباه کردی؟!
- من دیوانه‌وار یکی به چشمم اومد و وقتی به خودم اومدم بهش گفته بودم، این یعنی اشتباه محض.
- اون چی‌کار کرد؟
- کاری که همه یه روز می‌کنن، ترک کردن!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Sanai_paiiz

سطح
4
 
همیار سرپرست کتاب
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست کتاب
بازرس انجمن
ویراستار انجمن
ناظر کتاب
ناظر تایید
مولف تیم روزنامه
فعال انجمن
Jul
1,659
10,859
مدال‌ها
6
- مامان تو از کسی ناراحتی؟
- نه ان‌قدر که از خودم هستم.
- چرا خودت رو دوست نداری؟
- من یه اشتباهی رو شروع کردم و هنوز دارم ادامه‌ش میدم، خودم رو دوست ندارم چون اون نداشت!
- چرا دوست نداشت؟
- نمی‌دونم... نفهمیدم که این‌طوری شد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Sanai_paiiz

سطح
4
 
همیار سرپرست کتاب
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست کتاب
بازرس انجمن
ویراستار انجمن
ناظر کتاب
ناظر تایید
مولف تیم روزنامه
فعال انجمن
Jul
1,659
10,859
مدال‌ها
6
- چه‌جوری بفهمم اونم دوستم داره؟
- ببین ان‌قدر که تو دنبالشی دنبالت هست؟
- اگه بود چی؟
- محتاط باش!
- یعنی چی؟
- آدم‌ها به سرعت نور تغییر می‌کنن! این‌قدر که تو از خودت می‌پرسی این واقعاً همونه؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Sanai_paiiz

سطح
4
 
همیار سرپرست کتاب
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست کتاب
بازرس انجمن
ویراستار انجمن
ناظر کتاب
ناظر تایید
مولف تیم روزنامه
فعال انجمن
Jul
1,659
10,859
مدال‌ها
6
- مامان؟ چی‌ شد که تو تصمیم گرفتی زنده بمونی؟
- مردن همیشه به معنای نفس نکشیدن نیست! گاهی تو مُردی در حالی که هر روز صبح از خواب بلند میشی و غذا می‌خوری!
- خسته نشدی از زندگی کردن؟
- نه، چون زندگی نمی‌کنم!
- یعنی چی؟
- یعنی دیگه شوقی واسه چیزی ندارم... دیگه هیچ چیز خوش‌حالم نمی‌کنه... ‌.
- مامان چرا چشم‌هات داره بسته میشه؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Sanai_paiiz

سطح
4
 
همیار سرپرست کتاب
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست کتاب
بازرس انجمن
ویراستار انجمن
ناظر کتاب
ناظر تایید
مولف تیم روزنامه
فعال انجمن
Jul
1,659
10,859
مدال‌ها
6
- آخر دنیا کجاست؟
- همون‌جایی که تو برای آخرین بار به همه نگاه می‌کنی، با خودت میگی که چه‌قدر از همه‌شون متنفرم و می‌ذاری میری!
- چه‌طور؟ یعنی چی متنفر میشی؟
- یه روز می‌رسه که عزیزهات دیگه برات مهم نیستن و تو بابت این موضوع از خودت ناراحتی که مثل قبلاً کسی توی زندگیت مهم نیست!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Sanai_paiiz

سطح
4
 
همیار سرپرست کتاب
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست کتاب
بازرس انجمن
ویراستار انجمن
ناظر کتاب
ناظر تایید
مولف تیم روزنامه
فعال انجمن
Jul
1,659
10,859
مدال‌ها
6
- اگه می‌بخشیدیشون دیگه ان‌قدر اذیت نمی‌شدی!
- این‌که آدم‌ها پا بذارن رو قلبت و در آخر تو بخوای ببخشیشون نامردی در حق خودته.
- خب این یعنی چی؟
- گاهی نبخش! حدأقل برای تسکین روح خودت که شده نبخش. یه بار حق رو به خودت بده!
- نمی‌شه فقط رهاشون کنیم؟
- حافظه هرگز کسی رو رها نمی‌کنه... بالاخره یه شب بارونی وقتی که قطرات بارون روی شیشه فرود میان تو با خودت فکر می‌کنی که چه‌قدر عاشق بارون بود!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین