مشاعره یک دوبیتی بگو

[مژگان سلاجقه]

‌
ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﻋﺸﻘﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺩﺍﺭﻡ
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻋﺸﻖ ﭼﻪ ﺣﺎﺻﻞ ﺩﺍﺭﻡ
ﻣﯽﮔﺮﯾﺰﯼ ﺯ ﻣﻦ ﻭ ﺩﺭ ﻃﻠﺒﺖ
ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﮐﻮﺷﺶ ﺑﺎﻃﻞ ﺩﺍﺭﻡ
#ﻓﺮﻭﻍ_ﻓﺮﺧﺰﺍﺩ

 

[مژگان سلاجقه]

‌
از همه کَس گذر کنم
از تو گذر نمیشود
مشکل تو وفایِ من
مشکلِ من جفای تو
#مولانا

 

[مژگان سلاجقه]

گر شاخه‌ها دارد تری
ور سرو دارد سروری
ور گل کند صد دلبری
ای جان، تو چیزی دیگری

 

[مژگان سلاجقه]

آنکه به دل اسیرمش
در دل و جان پذیرمش
گر چه گذشت عمر من
باز ز سر بگیرمش

 

[مژگان سلاجقه]

جان من و جهان من، روی سپید تو شده‌ست
عاقبتم چنین شود، مرگ من و بقای تو
از تو برآید از دلم، هر نفس و تنفسم
من نروم ز کوی تو، تا که شوم فنای تو

 

[مژگان سلاجقه]

همه را بیازمودم
ز تو خوش ترم نیامد
همه را بیازمودم
ز تو خوش ترم نیامد

 

[مژگان سلاجقه]

خواهم که به عشق تو ز جان برخیزم
وز بهر تو از هردو جهان برخیزم
خورشید تو خواهم که بیاران برسد
چون ابر ز پیش تو از ان برخیزم

 

[مژگان سلاجقه]

بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمیشود
دیده عقل مسـ*ـت تو چرخه چرخ پست تو
گوش طرب به دست تو بی تو به سر نمی شود

 

[مژگان سلاجقه]

ای در دل من نشسته بگشاده دری
جز تو دگری نجویم و کو دگری؟!
با هرکه ز دل داد زدم، دَفعی گفت
تو دفع مده که نیست از تو گذری

 

[مژگان سلاجقه]

دلبر و یار من تویی رونق کار من تویی
باغ و بهار من تویی بهر تو بود بود من
خواب شبم ربوده‌ای مونس من تو بوده‌ای
درد توام نموده‌ای غیر تو نیست سود من