درخواست •° تعیین ناظر و تأیید اثر°•

[شاهدخت]

نام اثر: گوتیک دیزنی ۱ لنگه کفش شوم
ژانر: ترسناک تاریخی فانتزی
نویسنده رویاپردازتاریک
خلاصه
الا سن زیادی نداشت که پدرش رو از دست داد و از اون به بعد همراه نامادری مهربانش و خواهران ناتنی‌اش بزرگ شد تا آنکه در سن نوزده سالگی پرنس چارمینگ ترتیب مهمانی داد تا در آنجا عروس آینده خودش را پیدا کند الا نیز تلاش می‌کند تا در این مهمانی شبانه شرکت کند اما نمی‌داند که پرنس چارمینگ به دنبال همسر نیست بلکه دنبال یک ...
این داستان اقتباس از داستان سیندرلا هست و یه جورایی فیکشن محسوب میشه

نویسنده عزیز با درخواست شما موافقت شد.✓
ناظر تایید: @SPEED
°چنان چه پس از هفت روز ناظر تایید با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید°
@شاهدخت​

 

[somayeh]

نام اثر: تاریخ به وقت لیلی
نویسنده: سمیه اعلایی
ژانر: معمایی، تاریخی، جنایی
خلاصه:
من لیلی‌ام، لیلی که حتی اسمش تاریخ رو فریاد می‌زنه، دختری که با تمام دردسرهای این شغل هنوز مثل کوه ایستاده و با تمام مخالفت‌ها هنوز رو به جلو حرکت می‌کنه.
پشیمونم؟!
اصلا، خیلی خوشحالم از انتخابم، صدبار دیگه هم که به عقب برگردم بازم انتخابم همین شغله، چون من خودم و می‌شناسم.
با وجود تمام دردسرهاش، سرزنش‌هاش، زخم‌ها انتخاب من همینه، حتی اگه صدبار دیگه بگید اشتباه کردی.

 

[شاهدخت]

نام اثر: تاریخ به وقت لیلی
نویسنده: سمیه اعلایی
ژانر: معمایی، تاریخی، جنایی
خلاصه:
من لیلی‌ام، لیلی که حتی اسمش تاریخ رو فریاد می‌زنه، دختری که با تمام دردسرهای این شغل هنوز مثل کوه ایستاده و با تمام مخالفت‌ها هنوز رو به جلو حرکت می‌کنه.
پشیمونم؟!
اصلا، خیلی خوشحالم از انتخابم، صدبار دیگه هم که به عقب برگردم بازم انتخابم همین شغله، چون من خودم و می‌شناسم.
با وجود تمام دردسرهاش، سرزنش‌هاش، زخم‌ها انتخاب من همینه، حتی اگه صدبار دیگه بگید اشتباه کردی.

نویسنده عزیز با درخواست شما موافقت شد.✓
ناظر تایید: @_nazanin_
°چنان چه پس از هفت روز ناظر تایید با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید°
@شاهدخت​

 

[Arezoo.h]

نام اثر: ارغوان
نویسنده: آرزو هاشمی
ژانر: عاشقانه، تراژیک، تاریخی
خلاصه‌: ای کاش خاک بودم... یا آب... یا باد... یا حتی ذره‌ای پوچ، بی‌ارزش و سرگردان در خلاء... ؛ اما انسان نبودم! این‌گونه رهاتر و شادتر می‌بودم. شاید گمان شود که کجای سرگردان بودن خوب است؟! اما هست! برای من که هرگز نتوانستم آزادی را چه در جسم و چه در ذهن تجربه کنم، این سرگردانی، این پوچی عالی‌ترین نعمتی است که خداوند بزرگ می‌تواند این بنده‌ی در بندش کند!

 

[fatemeh.oooo]

نام اثر:فاصله ها
نویسنده: فاطمه ارسلانی
ژانر: عاشقانه؛مذهبی؛اجتماعی
خلاصه:داستان درباره دختری به نام آزیتا است که از خانواده‌ای مرفه، بی‌حجاب و آزادمنش می‌آید. او 22 ساله، مغرور و شیطون است و پس از یک شکست عشقی، به دنبال معنا و تغییر در زندگی‌اش می‌گردد. خواهر آزیتا تصمیم می‌گیرد با فردی مذهبی ازدواج کند که این تصمیم با مخالفت شدید خانواده‌شان مواجه می‌شود.

در جریان این ازدواج، آزیتا با برادر داماد که پسری مذهبی و متعهد است، آشنا می‌شود. این آشنایی، سرآغاز کشمکش‌ها و درگیری‌های زیادی بین آزیتا و او می‌شود، چرا که تفاوت‌های عقیدتی و سبک زندگی آن‌ها به شدت با هم در تضاد است. با این حال، به تدریج و در میان این اختلافات، آزیتا تحت تأثیر رفتارهای صبورانه و باورهای عمیق او قرار می‌گیرد و نوعی دگرگونی در شخصیت و باورهایش شکل می‌گیرد.

این داستان، روایتی است از تقابل میان اعتقادات و عشق، و مسیری که آزیتا برای پیدا کردن حقیقت و هویت واقعی خود طی می‌کند. همچنین، به چالش‌های بین خانواده‌های سنتی و مدرن و پذیرش تفاوت‌ها می‌پردازد.

 

[ASAL.]

درخواست ناظر

 

[شاهدخت]

نام اثر: ارغوان
نویسنده: آرزو هاشمی
ژانر: عاشقانه، تراژیک، تاریخی
خلاصه‌: ای کاش خاک بودم... یا آب... یا باد... یا حتی ذره‌ای پوچ، بی‌ارزش و سرگردان در خلاء... ؛ اما انسان نبودم! این‌گونه رهاتر و شادتر می‌بودم. شاید گمان شود که کجای سرگردان بودن خوب است؟! اما هست! برای من که هرگز نتوانستم آزادی را چه در جسم و چه در ذهن تجربه کنم، این سرگردانی، این پوچی عالی‌ترین نعمتی است که خداوند بزرگ می‌تواند این بنده‌ی در بندش کند!

نویسنده عزیز با درخواست شما موافقت شد.✓
ناظر تایید: @za-wrde
°چنان چه پس از هفت روز ناظر تایید با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید°
@شاهدخت​

 

[شاهدخت]

نام اثر:فاصله ها
نویسنده: فاطمه ارسلانی
ژانر: عاشقانه؛مذهبی؛اجتماعی
خلاصه:داستان درباره دختری به نام آزیتا است که از خانواده‌ای مرفه، بی‌حجاب و آزادمنش می‌آید. او 22 ساله، مغرور و شیطون است و پس از یک شکست عشقی، به دنبال معنا و تغییر در زندگی‌اش می‌گردد. خواهر آزیتا تصمیم می‌گیرد با فردی مذهبی ازدواج کند که این تصمیم با مخالفت شدید خانواده‌شان مواجه می‌شود.

در جریان این ازدواج، آزیتا با برادر داماد که پسری مذهبی و متعهد است، آشنا می‌شود. این آشنایی، سرآغاز کشمکش‌ها و درگیری‌های زیادی بین آزیتا و او می‌شود، چرا که تفاوت‌های عقیدتی و سبک زندگی آن‌ها به شدت با هم در تضاد است. با این حال، به تدریج و در میان این اختلافات، آزیتا تحت تأثیر رفتارهای صبورانه و باورهای عمیق او قرار می‌گیرد و نوعی دگرگونی در شخصیت و باورهایش شکل می‌گیرد.

این داستان، روایتی است از تقابل میان اعتقادات و عشق، و مسیری که آزیتا برای پیدا کردن حقیقت و هویت واقعی خود طی می‌کند. همچنین، به چالش‌های بین خانواده‌های سنتی و مدرن و پذیرش تفاوت‌ها می‌پردازد.

نویسنده عزیز با درخواست شما موافقت شد.✓
ناظر تایید: @F.S.Ka
°چنان چه پس از هفت روز ناظر تایید با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید°
@شاهدخت​

 

[شاهدخت]

درخواست ناظر

درخواست شما رد شد.
برای درخواست ناظر باید فرم پست اول تاپیک را پر کنید. ​

 

[ASAL.]

نام رمان: خیزاب
ژانر: درام، عاشقانه
خلاصه: گذشته را می‌توان نادیده گرفت، اما نمی‌توان از آن گریخت.
سورن پس از سال‌ها بازمی‌گردد؛ نه برای ماندن، که برای بستن زخم‌های کهنه‌ای که در سکوت روستا جا مانده‌اند. اما بازگشت او، موجی به پا می‌کندموجی که در دل ماهون، رازی دیرینه را بیدار می‌کند.
او که همیشه در رؤیای رفتن بود، حالا در میان تار و پود ناگفته‌ها گرفتار شده است. میان عشق و خیانتی که همچون خیزاب‌های دریا، هرگز آرام نمی‌گیرند.