جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

درخواست •° تعیین ناظر و تأیید اثر°•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته تالار رمان توسط DELVIN با نام •° تعیین ناظر و تأیید اثر°• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 147,919 بازدید, 2,499 پاسخ و 61 بار واکنش داشته است
نام دسته تالار رمان
نام موضوع •° تعیین ناظر و تأیید اثر°•
نویسنده موضوع DELVIN
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط پرسفونه

Sanai_paiiz

سطح
5
 
<|ارشد بخش کتاب|>
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
ویراستار انجمن
ناظر کتاب
ناظر تایید
مولف تیم روزنامه
کاربر ویژه انجمن
فعال انجمن
Jul
1,862
11,514
مدال‌ها
9
عنوان: نبض گمشده
نويسندگان: ریحانه و نیلوفر
ژانر: تراژدیک/عاشقانه/ترسناک


خلاصه:

در دنیایی که فقط مردگان در آن پرسه می‌زنند، می‌تواند راهی را برای خودش پیدا بکند. مرزی بین خواستن و نتوانستن، غلغله‌ای آشوب‌انگیزی را راه می‌اندازد. تاریکی و دود غلیظی که راه افتاده است، جلوی او را در مسیر پیدا کردن حقیقت می‌بندد. و این‌جاست که با خود زمزمه می‌کند: آیا من زنده‌ام؟!
درود، با درخواست شما موافقت شد.
ناظر شما: @Kiana'
چنانچه پس از هفت روز ناظر با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید.
@Sanai_paiiz
@ROKH
 

Fati_00

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Oct
24
108
مدال‌ها
2
نام رمان: آشوبِ آرام
نویسنده: فتانه
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
خلاصه: آرام آسایش دختری خوش قلب و مظلوم که ناچار به ازدواج اجباری با آشوب زاکانی و قربانی یک انتقام است!
گاهی سرنوشت مجهول است؛ شاید بدترین شروع بهترین پایان باشد!
 

Sanai_paiiz

سطح
5
 
<|ارشد بخش کتاب|>
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
ویراستار انجمن
ناظر کتاب
ناظر تایید
مولف تیم روزنامه
کاربر ویژه انجمن
فعال انجمن
Jul
1,862
11,514
مدال‌ها
9
نام رمان: آشوبِ آرام
نویسنده: فتانه
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
خلاصه: آرام آسایش دختری خوش قلب و مظلوم که ناچار به ازدواج اجباری با آشوب زاکانی و قربانی یک انتقام است!
گاهی سرنوشت مجهول است؛ شاید بدترین شروع بهترین پایان باشد!
درود، با درخواست شما موافقت شد.
ناظر شما: @Kiana'
چنانچه پس از هفت روز ناظر با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید.
@Sanai_paiiz
@ROKH
 

لیلیت

سطح
2
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ممتاز
May
506
6,944
مدال‌ها
3
شبی که جادو جنون شد
نام نویسنده:
لیلیت
ژانر رمان:
فانتزی، عاشقانه
خلاصه: همه چیز مبهم و درهم آمیخت زمانی که بانگ طماع بودن نیما از هر طرف به گوش رسید. جهانی که به یکباره با یک اشتباه به خاک و خون کشیده شد! نفرتی که به میان آمد، زخم‌هایی را به مرور به ارمغان می‌آورد. روند داستان، نیما با استفاده از جادوی سیاه پیوند عمیقی میان گرگ پناه و گرگ پسرِ آلفا ایجاد می‌کند. بی‌خبر از آن‌که جفت واقعی آتش، پناهی‌ست که بی‌گناه با طنابی زهرآلود در گودالی از درد مهروموم می‌شود
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: حیات

آیدا مقدم

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
15
55
مدال‌ها
2
سلام وقت بخیر
نام اثر: از یاد میبرم (فعلا انتخاب دقیق نکردم)
نویسنده: آیدا مقدم
ژانر: عاشقانه
خلاصه :نورا دختری که در گیرودار سختی زندگی، دلباخته به نگاه های پسره مغازه داره محل میشود. عشقی غریب که نمیداند در دل اوهم ریشه دوانده یا نه. در پس این نگرانی ها اعتراف به عشق شروع وصال نیست بلکه جرقه ای برای افشای موانعی سخت و برملا شدن راز هایی از گذشته میشود ،که هر قدم عاشقانه این دو با دیواری از موانع برخورد میکند.....
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Aug
33
70
مدال‌ها
2
سلام ،وقت بخیر.

#قانون شکن
.
#ژانر:عاشقانه،مافیایی،معمایی،پلیسی
.
به قلم:هاناشیخ پوری(𝓗𝓪𝓷𝓪.𝓢𝓱)
.
خلاصه:
روایت دختریست که به خاطر حفظ جون پدرش مجبور میشه وکیل مافیای شهر بشه،کسی که به قانون شکن معروفه و...
.
مقدمه:
از جنس قانون هستم... وجودم از سنگ، خدایم آسمان، حکمرانم
خورشید، قبله‌ام ماه، دیارم کوه، نژادم تنهایی، متهم به دوری... من
همان کوهی هستم که زیر سایه‌ی ابرهای غول پیکر مخفی شده‌ام
وقانون های خودم را دارم.
برای به دست آوردنم باید فرهاد بشوی قانون هایم را اجرا کنی
و دلت را به کوه بزنی؛اما افسوس که این نیز یکی از
همان قانون هایی بود که شکستی.
من دختری بودم از جنس قانون وعدالت که زره ای محکم بر تن من
شده بودنند،زندگی من با قانون هایم معنا پیدا کرده بود که آنها را
حفظ نکرده بودم بلکه در سلول هایم اسیر ودرک کرده بودم.
قانون هایی که اولویت زندگی من بودنند،زیرا کارم اجرای آنها بود در
محیطی به نام دادگاه با وجود قاضی زمینی،من بودم،من دختر
قانون،اما تو با قانون شکنی هایت اولویت زندگیم را به هم زدی
و مرا در خلسه ای پر از بی عدالتی وخیانت،بی نظمی و وسوسه،
خون و کشتار ،بی قانونی و البته گاهی هم عشق فروبردی و
با قانون شکنی هایت پایت را به زندگی ام گشودی.
 

آیدا مقدم

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
15
55
مدال‌ها
2
درود، با درخواست شما موافقت شد.
ناظر شما: @Kiana'
چنانچه پس از هفت روز ناظر با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید.
@Sanai_paiiz
@ROKH
سلام وقت بخیر. من از هفته پیش منتظر انتخاب ناظر هستم. چقدر دیگه زمان میبره؟ ❤
 

Youna

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Nov
1
1
مدال‌ها
2
نام اثر: یین و یانگ
نویسنده: سارینا الماسی
ژانر: فانتزی، عاشقانه
خلاصه:از هنگامی که پا به دنیا گذاشت، مورد توجه و احترام همگان شد. از همان روزها همه چیز برایش متفاوت بود. هیچ‌گاه نفهمید چرا غذایش با دیگران تفاوت دارد یا چرا برادرانش از او هراس دارند. او، پسری زاده‌ی نسل شاه شیطان، در بی‌خبری رشد می‌کرد. بی‌خبر از فرزندی که برای به قتل رساندن او آموزش می‌دید. همان فرزندی که از نسل نور بود؛ نوری با آینده‌ای تاریک‌تر از هر تاریکی... .
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Aug
33
70
مدال‌ها
2
سلام ،وقت بخیر.

#قانون شکن
.
#ژانر:عاشقانه،مافیایی،معمایی،پلیسی
.
به قلم:هاناشیخ پوری(𝓗𝓪𝓷𝓪.𝓢𝓱)
.

خلاصه:

در شهری که قهوه‌ها با خون آمیخته شده‌اند،
ماهلی،وکیل جوانی که به قوانین اعتقاد دارد،
برای نجات پدرش وارد بازی مرگباری می‌شود.
شاهان،ارباب مرموز مافیای قهوه،
او را به دایره‌ای از تاریکی می‌کشاند
که در آن،
هر اعتمادی خیانتی پنهان است
و هر عشقی حکم تیر خلاص را دارد...

اما ماجرا وقتی پیچیده می‌شود
که پلیس،ماهلی را
به عنوان مهره‌ای جدید
در این بازی مرگبار قرار می‌دهد.
حالا ماهلی
بین سه قطب خطرناک گرفتار شده:
پدری که جانش در خطر است،
مافیایی که رازش را می‌داند،
و رقیبی که نقشه‌هایش را نمی‌شناسد.

در این میان،
قهوه‌های خاص شاهان
راز مرگباری را در خود پنهان کرده‌اند...
رازی که می‌تواند
همه چیز را نابود کند.

آیا ماهلی می‌تواند
پدرش را نجات دهد
و از این تار عنکبوتی جان سالم به در ببرد؟
یا خود نیز
قربانی بازی‌ای خواهد شد
که قواعدش را دیگران تعیین می‌کنند؟

پاسخ این سوالات
در دل تاریکی‌ترین شب‌های شهر
و در میان دانه‌های قهوه پنهان است...
همان‌جا که مرز بین عشق و مرگ
باریک‌تر از مو می‌شود.
 
آخرین ویرایش:
بالا پایین