- Jun
- 13,758
- 32,211
- مدالها
- 10
سلام عزیزم؛ خیر!سلام ببخشید من از دیروز خلاصه رمانمو فرستادم، ولی تایید نشده. ببخشید خلاصه رمانم برای تایید شدنش کافی نبود؟ ممنون از زحماتتون.
با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشتهباشید.
اکنون ثبتنام کنید!سلام عزیزم؛ خیر!سلام ببخشید من از دیروز خلاصه رمانمو فرستادم، ولی تایید نشده. ببخشید خلاصه رمانم برای تایید شدنش کافی نبود؟ ممنون از زحماتتون.
@F.S.Kaنام اثر: بادیگارد اجباری.
نویسنده:
ژانر: پلیسی. طنز. کلکلی. عاشقانه
خلاصه: داستان درباره سه تا دختر که پدر و مادرشون ولشون کردن. سه تا خیر سرپرستی دخترارو قبول می کنن ولی شرط عجیبی میزارن، شرطی که آینده دخترارو میسازه و اگر کوچیک ترین اشتباهی کنن باعث برباد رفتن آیندشون میشه و...اما خب کسی چه میدونه که در این شرط اتفاقی میوفته که دخترای ما دل به عشق ممنوعه ای میدن.
امید وارم خوشتون بیاد.
مشاهده فایلپیوست 125943
درود؛
کاربران و نویسندگان گرامی؛ با توجه به طولانی شدن روند تأییده قبلی، اشکالات و... مدیریت این بخش تصمیم گرفته زین پس به شیوهای دیگر آثار شما را تأیید کند!
برای تأیید ابتدا در این تاپیک فرم زیر را ارسال کنید:
نام اثر: پرنده عشق
نویسنده: یلدا
ژانر: عاشقانه
خلاصه: به خدا امید وار میباشد و اعتماد میکند و خدا هیچوقت امید اورا ناامید نمیکند
سپس مدیریت ارشد بخش برای شما ناظری تأیید میکند، ناظر خصوصی با شما و ارشد بخش زده و دو پارت اولیه، همراه با مقدمه و پیرنگی کوتاه از اثر را برای ناظر ارسال میکنید.
سپس بعد از تأیید ناظر، تاپیک رمان شما ایجاد شده و میتوانید شروع به پارتگذاری کنید!
رمان شما حداکثر تا پنج روز مورد برسی قرار میگیرد و در صورتی که تائید نبود مشکلات اعلام میشود، پس از رفع مشکلات، در گپ به ناظر خود اعلام کنید.
کسانی که رنگ نویسندگی را دارا هستند نیازی به درخواست تأید اثرشان نیست و میتوانند از همان ابتدا بدون ارسال موارد بالا تاپیک اثر را ایجاد کنند!
•مدیر ارشد بخش•
@F.S.Kaنام اثر: خرگوش فراری
نویسنده: زهرا بنی اسدی
ژانر: عاشقانه، رمز آلود
خلاصه: پرهام خودش را در چرخه ای تکراری می بیند و جذابیت همه چیز برایش رنگ می بازد.
برای دوری از این سرخوردگی شغلش را هدف خود قرار می دهد و برای رضایت خانواده اش می کوشد.
اما طولی نمی کشد که هدفش با ورود دختری خاموش به زندگی اش تغییر می کند و به علاوه ی آن چرخه ی زندگی پرهام هم!
دیگر قطعه ی تیتراژ آن همیشگی نخواهد بود.
در این میان چیزیست که به او دقت نکرده است. پرهام رازی از خود و گذشته اش را پنهان می کند که برملا شدن آن به نفع هیچ کسی نخواهد بود...
@Mahi.otredنام اثر: برکهی مرغابیها
نویسنده: لیلی محمدحسینی
ژانر: عاشقانه اجتماعی
خلاصه: رمان درباره مردمی است که گرفتار زلزله میشن و برای آباد کردن شهرشون دست به دست هم میدن. مردمی که باید باور کنن دار و ندارشون رو از دست دادن و باید از صفر شروع به ساختن کنن.
ما که پول نداشتیم دماغامان را عمل کنیم و گونه بکاریم، ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، ما که موی بلوند و قد بلند نداشتیم، ما که چشمهایمان رنگی نبود؛ رفتیم و کتاب خواندیم! و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم، آنقدر که هربار که رفتیم در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت. میدانی آن جراح که هرروز ما را زیباتر میکند، اسمش چیست؟ اسمش "کتاب" است! چاقویش درد ندارد، امّا همهاش درمان است. هزینهاش هرقدر هم که باشد به این زیبایی میارزد. من نشانی مطب این پزشک را به همه ی شما می دهم: رمان بوک! بی وقت قبلی داخل شوید! این طبیب مشفق، اینجا نشسته است، منتظر شماست!
*ثبت نام*
سلام مهمان عزیز
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر آثارتان به خانواده رمان بوک بپیوندید:
کلیک برای: عضویت در انجمن رمان بوک