جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

درخواست •° تعیین ناظر و تأیید اثر°•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته تالار رمان توسط DELVIN با نام •° تعیین ناظر و تأیید اثر°• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 79,868 بازدید, 2,191 پاسخ و 56 بار واکنش داشته است
نام دسته تالار رمان
نام موضوع •° تعیین ناظر و تأیید اثر°•
نویسنده موضوع DELVIN
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط MAHROKH

Fati-Ai

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Dec
739
13,398
مدال‌ها
4
سلام روزتون بخیر🌹
نام رمان: تقدیر چهاردوتا
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده: فاطمه امینی
خلاصه: همیشه به تو امیدی دوباره می‌دهد، طلوع خورشید را می‌گویم. هر صبح که چشم به دنیا باز می‌کنی، در گوشه‌ای از دل پریشانت کورسویی امید روشن می‌شود تنها و تنها به آن دلیل که امروز کمی از دیروزت بهتر باشد. چه برای تو، چه برای من و چه برای هر هشت نفر ما.
 

زرطلا

سطح
2
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Mar
553
3,548
مدال‌ها
4
نام اثر:دلقک های حقه باز
نویسنده:زهرا محمدی
ژانر:طنز_عاشقانه_مافیایی
خلاصه: پنج دختر که سختی های زندگی خود را به دوش می‌کشند و پنج پسر که در دنیای خلاف بزرگ شده اند آنها سر راه هم قرار می‌گیرند بازی را شروع می‌کنند و بازیچه تعیین میشود سر تا سر این داستان پر شده از آدم های جدید که ماندنی می‌شوند نیمی هم رفتی اگر طاقت بیاورند چه می‌شود آیا عاقبتشان با سفید برابری خواهد کرد؟
 

_ نفس _

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jan
2,237
3,446
مدال‌ها
5
سلام روزتون بخیر🌹
نام رمان: تقدیر چهاردوتا
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده: فاطمه امینی
خلاصه: همیشه به تو امیدی دوباره می‌دهد، طلوع خورشید را می‌گویم. هر صبح که چشم به دنیا باز می‌کنی، در گوشه‌ای از دل پریشانت کورسویی امید روشن می‌شود تنها و تنها به آن دلیل که امروز کمی از دیروزت بهتر باشد. چه برای تو، چه برای من و چه برای هر هشت نفر ما.
@DELARAM
 
  • لاو
واکنش‌ها[ی پسندها]: DELARAM

_ نفس _

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jan
2,237
3,446
مدال‌ها
5
نام اثر:دلقک های حقه باز
نویسنده:زهرا محمدی
ژانر:طنز_عاشقانه_مافیایی
خلاصه: پنج دختر که سختی های زندگی خود را به دوش می‌کشند و پنج پسر که در دنیای خلاف بزرگ شده اند آنها سر راه هم قرار می‌گیرند بازی را شروع می‌کنند و بازیچه تعیین میشود سر تا سر این داستان پر شده از آدم های جدید که ماندنی می‌شوند نیمی هم رفتی اگر طاقت بیاورند چه می‌شود آیا عاقبتشان با سفید برابری خواهد کرد؟
@- سپید خون؛
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Mar
1
0
مدال‌ها
2
نام اثر: فاتح
نویسنده: کوثر ناولیست
ژانر: عاشقانه_ انتقامی_ معمایی
خلاصه:
در طوفان انتقام؛ عشق بزرگ‌ترین امتحان است...

اگر سرزمینِ دل باشد؛ دل‌نشینش کسی به جز فاتحش نمی‌تواند باشد... و فاتح کسی است که جوانمردانه برای فتح و تصرف سرزمینش می‌جنگند...

شهرزاد و امیر عاشقانه‌ یکدیگر را دوست دارند. اما با فرار باران؛ دخترعموی امیر به همراه بنیامین عموی شهرزاد؛ پای شاهان که برادر باران است و از قضا وکیل ماهری است به قصه باز می‌شود...

شاهان که طبق رسمی خانوادگی در شرف ازدواج با دخترعمویش بانو؛ یعنی خواهر امیر است در راه پیدا کردن خواهرش؛ شهرزاد را در عمارت پدربزرگش اسیر می‌کند...

در این بین؛ عشقی که زاده‌ی انتقام است جوانه میزند و این جوانه نبردی سخت به راه می‌اندازد...

اما با بازگشت شخصی آشنا از گذشته؛ مسیر داستان عوض می‌شود...

آیا دل؛ فاتح را برای حاکمیت می‌پذیرد؟ او را بر روی تخت پادشاهی سرزمینش می‌نشاند؟ آیا این نبرد؛ رد و جای پایش را بر دل باقی می‌گذارد؟

فاتح قصه‌ی یک نبرد است و خواننده را با خود همراه می‌سازد تا در نهایت مشخص شود چه کسی برنده‌ی این نبرد است و دل را فتح می‌کند؟
 

_ نفس _

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jan
2,237
3,446
مدال‌ها
5
نام اثر: فاتح
نویسنده: کوثر ناولیست
ژانر: عاشقانه_ انتقامی_ معمایی
خلاصه:
در طوفان انتقام؛ عشق بزرگ‌ترین امتحان است...

اگر سرزمینِ دل باشد؛ دل‌نشینش کسی به جز فاتحش نمی‌تواند باشد... و فاتح کسی است که جوانمردانه برای فتح و تصرف سرزمینش می‌جنگند...

شهرزاد و امیر عاشقانه‌ یکدیگر را دوست دارند. اما با فرار باران؛ دخترعموی امیر به همراه بنیامین عموی شهرزاد؛ پای شاهان که برادر باران است و از قضا وکیل ماهری است به قصه باز می‌شود...

شاهان که طبق رسمی خانوادگی در شرف ازدواج با دخترعمویش بانو؛ یعنی خواهر امیر است در راه پیدا کردن خواهرش؛ شهرزاد را در عمارت پدربزرگش اسیر می‌کند...

در این بین؛ عشقی که زاده‌ی انتقام است جوانه میزند و این جوانه نبردی سخت به راه می‌اندازد...

اما با بازگشت شخصی آشنا از گذشته؛ مسیر داستان عوض می‌شود...

آیا دل؛ فاتح را برای حاکمیت می‌پذیرد؟ او را بر روی تخت پادشاهی سرزمینش می‌نشاند؟ آیا این نبرد؛ رد و جای پایش را بر دل باقی می‌گذارد؟

فاتح قصه‌ی یک نبرد است و خواننده را با خود همراه می‌سازد تا در نهایت مشخص شود چه کسی برنده‌ی این نبرد است و دل را فتح می‌کند؟
@KahKeshan (:
 

Dijor

سطح
2
 
کاربر رمان بوک
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
1,332
4,220
مدال‌ها
5
داستان‌کوتاه
عنوان: بی‌خیالِ غم‌
نویسنده: اسماء براتیان
ژانر: طنز، اجتماعی

خلاصه: من و خانواده‌ام، با سوتی‌های کوچیک و بزرگ‌مون، غم دنیا رو برای خودمون می‌پوشونیم، هزار و یک درد داریم ولی به نوعی فراموش کردیم تا زندگی‌مون بگذره، زندگی به ما ثابت کرده که حتی یک ذره غم هم نباید داشته باشیم چون غم مساوی هست با نابودی ما؛ این رو هیچ‌وقت یادتون نره که برای پیشرفت و داشتن یک حال خوب، باید بخشید و خندید!

مقدمه: بی‌خیال غم... .
یعنی حال بد دنیا رو نچسب!
بزار هرکی هر چی می‌خواد بهت بگه...‌.
تو که داری هزار و یک درد
بخند و ببخش!
 

Me~

سطح
1
 
[سرپرست ادبیات]
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Feb
3,340
14,178
مدال‌ها
4
نام رمان: سانان
ژانر: تاریخی، عاشقانه
نویسنده: آرام
خلاصه: در راهی که به قدرت می‌رسید تو را دیدم، تویی که مرا از این راه منحرف کردی و من را به سمتت کشیدی! منی را منحرف کردی که به ولیعهد سرزمین معروف بودم و می‌خواستم هر جور شده است جایگاه امپراتوری را به دست بگیرم که با وجود تو این کار به سرعت انجام شد
 

_ نفس _

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jan
2,237
3,446
مدال‌ها
5
داستان‌کوتاه
عنوان: بی‌خیالِ غم‌
نویسنده: اسماء براتیان
ژانر: طنز، اجتماعی

خلاصه: من و خانواده‌ام، با سوتی‌های کوچیک و بزرگ‌مون، غم دنیا رو برای خودمون می‌پوشونیم، هزار و یک درد داریم ولی به نوعی فراموش کردیم تا زندگی‌مون بگذره، زندگی به ما ثابت کرده که حتی یک ذره غم هم نباید داشته باشیم چون غم مساوی هست با نابودی ما؛ این رو هیچ‌وقت یادتون نره که برای پیشرفت و داشتن یک حال خوب، باید بخشید و خندید!

مقدمه: بی‌خیال غم... .
یعنی حال بد دنیا رو نچسب!
بزار هرکی هر چی می‌خواد بهت بگه...‌.
تو که داری هزار و یک درد
بخند و ببخش!
@DELARAM
 

_ نفس _

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jan
2,237
3,446
مدال‌ها
5
نام رمان: سانان
ژانر: تاریخی، عاشقانه
نویسنده: آرام
خلاصه: در راهی که به قدرت می‌رسید تو را دیدم، تویی که مرا از این راه منحرف کردی و من را به سمتت کشیدی! منی را منحرف کردی که به ولیعهد سرزمین معروف بودم و می‌خواستم هر جور شده است جایگاه امپراتوری را به دست بگیرم که با وجود تو این کار به سرعت انجام شد
@سادات.
 
بالا پایین