جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

درخواست •° تعیین ناظر و تأیید اثر°•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته تالار رمان توسط DELVIN با نام •° تعیین ناظر و تأیید اثر°• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 151,260 بازدید, 2,499 پاسخ و 61 بار واکنش داشته است
نام دسته تالار رمان
نام موضوع •° تعیین ناظر و تأیید اثر°•
نویسنده موضوع DELVIN
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط پرسفونه

Shahbaz

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
124
747
مدال‌ها
3
سلام درخواست تایید داستان کوتاهم رو دارم. با تشکر
نام داستان کوتاه: دختر یلدا

اثر: م.م.ر

ژانر: عاشقانه، طنز

خلاصه:

یه محله‌ی باصفای قدیمی، با بچه‌های باصفای محل. شیطنت‌ها و بازیگوشی‌هاشان و در نهایت به وجود آمدن عشق که سوئ تفاهمی آن را به چالش می‌کشد.

مقدمه:

آن‌گاه که تنها با دیدن رنگ چشمانت در دریای سیاه آن غرق شدم، دیگر نتوانستم خود را نجات دهم؛ با وجودی‌که من یک غریق نجات خیلی ماهر بودم، اما نمی‌دانستم که تو دریای آبی نیستی که بتوان با آن مقابله کرد. تو دریای سیاه بی‌کرانی بودی که هیچ‌گاه طعمه‌ی خود را بعد مرگ به دست ساحل نمی سپردی. در دریای سیاه عشقت غرق شدم و با تو یلداهای بسیار را پاییزانه گذراندم.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: RAYA
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
1
4
مدال‌ها
2
سلام و درود، درخواست تأیید رمان دارم.

عنوان: رمان آسفناکیا
ژانر: فانتزی
نویسنده: اِللا لطیفــی

خلاصه: همه زندگیش در حال سوختن بود. سوختنی فراتر از غوطه‌ور بودن در جهنم. به هر گوشه که نگاه می‌کرد سیاهی می‌دید و آتیش... آتیشی بی‌وقفه که همچون نوری می‌تابید.
در این بین اِللا سمت نور رفت، بی خبر از این‌که اون نور از خود جهنم ساطع میشد... .
 

~هیاهو~

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
1
10
مدال‌ها
2
سلام عصر خوش

~درخواست تایید رمان~

نام اثر: هیاهوی آرامش

نام نویسنده: @~هیاهو~

ژانر: عاشقانه / اکشن / ملودارم / روانشناسی / اجتماعی / پزشکی / پلیسی

خلاصه: داستان حول سرنوشت یک جراح قلب و افسر دایره مواد مخدر و چالش های زندگی‌شون به تحریر در آمده و گذری بر روزمرگی ها و حوادث زندگی هر دو خواهد شد.

مقدمه:

یخ
پشت این نقاب سرد و بیخیال
گذشته‌ای است پر تلاطم
قلبی ‌است ناآرام
روزگار حس خفگی می‌دهد به سی*ن*ه پر رمز و راز آن گوشه
چشمانی که دو گوی یخی می‌نمایند
آتش زیر خاکسترند
به همان گرمی آفتاب
صمیمی گنجشک
شیطنت شبپره
بی کینه‌ی آب
به همان اندازه سرشار از شور زندگی
ولی
زمانه پرده‌ای ازجنس یخ می‌طلبد
تا بی حسی‌ات را عالم بدانند
بی حس که بمانی
درد را حس
و عمق زخم را درک نخواهی کرد
فقط به تماشا می‌ایستی
و این صورتک می‌شود همدمت
تنها کسی که شایسته اعتماد است
مراقبش باش!
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
780
8,971
مدال‌ها
2
عنوان: من مرگ می‌شوم
نویسنده: ریحانه
ژانر رمان: تاریخی/تراژیک/ درام



خلاصه:

یک صحنه ی جنگ، یک پرده پوشی بی‌پایان و یک کشتار جمعی که جامعه را دگرگون کرد. جنگی که حاصل روزگار مدرن بود. کشتاری که شاید تنها دلیل اصلی اش، قدرت نظامی بر کشور بود. فاجعه‌ی انسانی که گوشه و کنار کره‌ی خاکی را لرزاند و متحول کرد. زمینی که دیگر به حالت اصلی برنگشت و پرده از چهره‌ی همه‌ی جنايتکار های جهان برداشت.
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
780
8,971
مدال‌ها
2
عنوان: دامیار۲(فصل دوم: جدال نابرابر )
نویسنده: ریحانه
ژانر رمان: روان‌شناختی/جنایی/معمایی



خلاصه:

سرنوشتی جبران ناپذیر که گره خورده با خشم و انتقام است، پایانی که هرکسی را به سویی می‌کشاند و با ماجرایی روبه‌رو میکند، رازهای پشت پرده ای که آنها را به بازی گرفته و همه را ازهم دور می‌کند، به نظر شما پایان این قروح به کجا ختم میشود؟
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
780
8,971
مدال‌ها
2
عنوان: جوقه‌ی ژانگوله‌دار
نویسنده: ریحانه
ژانر رمان: جنایی/ روان‌شناختی/تراژیک



خلاصه:

در جهانی آشفته که هر تصمیم سیاسی می‌تواند آغاز یک فاجعه باشد، دختری ازدل تاریکی برمی‌خیزد، ماموری که گذشته اش رازآلود است و آینده اش گره خورده با سرنوشت ملت ، مأموریتی محرمانه، دشمنی نامرئی و توطئه ای که می‌تواند جهان را به آتش بکشد
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
780
8,971
مدال‌ها
2
عنوان: زوال ترس
نويسنده: ریحانه
ژانر رمان: علمی تخیلی/ روان‌شناختی/ تراژدی



خلاصه:

در فضای مه‌آلود سفينه، تنها راه نجات من مرگ است. درست زمانی که متوجه‌ شدم اطرافیانم به کمک احتیاج دارند؛ این من هستم که خود را به مرز نابودی می‌کشانم. خطراتی که چنگ بر پیکره‌ی جانم می‌اندازد و مرا از راهم گمراه می‌کند و مرا وارد دنیای تاریکی و تنهایی می‌کند. آیا می‌توانم اشتباهی را که خودم مصوب آن هستم را جبران کنم؟
 

Sanai_paiiz

سطح
5
 
<|ارشد بخش کتاب|>
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
ویراستار انجمن
ناظر کتاب
ناظر تایید
مولف تیم روزنامه
کاربر ویژه انجمن
فعال انجمن
Jul
1,862
11,522
مدال‌ها
9
سلام و درود .
درخواست تأیید رمان دارم.


نام رمان : یک وارث جدید
ژانر : اجتماعی،عاشقانه
اثر: الناز زائری

خلاصه: دختر داستان ما،دختری یتیم و مغرور !
دختر داستان ما از اول مغرور نبوده، کاره روزگار باعث شده بود سنگ و سرد باشه!
نهال ما در خانه پدربزرگ خود زندگی می‌کند که بعد از فوت پدربزرگ وصیت نامه باز می‌شود و همه متوجه یک وارث جدید می‌شوند! همه چیز به هم می‌ریزد!
که اگر آن وارث جدید نباشد و ارث را قبول نکند تمام دارایی به خیریه اهدا می‌شود!
همه متحیر و عصبانی هستند!
همه در تکاپوی این وارث جدید...
درود، با درخواست شما موافقت شد.
ناظر شما: @خانمِ ستایش
چنانچه پس از هفت روز ناظر باشما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدییت اطلاع دهید.
@Sanai_paiiz
@ROKH
 

Sanai_paiiz

سطح
5
 
<|ارشد بخش کتاب|>
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
ویراستار انجمن
ناظر کتاب
ناظر تایید
مولف تیم روزنامه
کاربر ویژه انجمن
فعال انجمن
Jul
1,862
11,522
مدال‌ها
9
سلام درخواست تایید رمانم رو دارم.
رمان: احتمال صفر امکان
اثر: م.م.ر
ژانر: عاشقانه، معمایی
خلاصه:
ملودی دختر یکی‌ یک‌دانه‌ی خانواده‌ی آذرفر است، دختری باهوش، مهربان و البته شیطون که زندگی‌اش با وارد شدن استاد معراج رادمنش به دانشگاه محل تحصیلش، دست‌خوش هیجانات عاشقی و حوادثی می‌گردد که رازهایی از گذشته برایش برملا می‌شود، رازهایی که پیامدش به عشقی به احتمال صفر امکان می‌رسد...
مقدمه:
تم آوای کلیسا، وهم نجواهای بودا، ورد معبدهای هندو، جرئت کار خدا، خط مبهم کتیبه، باغ‌‌های سبز بابل، کاخ‌های تخت جمشید، ناله‌های ویولن سل، فکر فلسفه فریبی، هنر و تاریخ و عرفان، بازی تولد و مرگ، احتمال صفر امکان.
به دنیا اومدم تا عاشقت باشم
به دنیا اومدم تا عاشقت باشم
مکث کن آقای تاریخ، قدرت و ثروت و شهرت، امپراتوری تزویر، محنت و لعنت و وحشت، من جهان بینی ندارم، من الفبای جدیدم، من فقط عشق، فقط تو، من به آرامش رسیدم.
قرن‌ها میان و میرن، یه چرا بدون پاسخ، من و تو هزار سال بعد، عشق، زندگی، تناسخ.
به دنیا اومدم تا عاشقت باشم
به دنیا اومدم تا عاشقت باشم
درود، با درخواست شما موافقت شد.
ناظر شما: @Bloodreina
چنانچه پس از هفت روز ناظر باشما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدییت اطلاع دهید.
@Sanai_paiiz
@ROKH
 

Sanai_paiiz

سطح
5
 
<|ارشد بخش کتاب|>
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
ویراستار انجمن
ناظر کتاب
ناظر تایید
مولف تیم روزنامه
کاربر ویژه انجمن
فعال انجمن
Jul
1,862
11,522
مدال‌ها
9
سلام درخواست تایید داستان کوتاهم رو دارم. با تشکر
نام داستان کوتاه: دختر یلدا

اثر: م.م.ر

ژانر: عاشقانه، طنز

خلاصه:

یه محله‌ی باصفای قدیمی، با بچه‌های باصفای محل. شیطنت‌ها و بازیگوشی‌هاشان و در نهایت به وجود آمدن عشق که سوئ تفاهمی آن را به چالش می‌کشد.

مقدمه:

آن‌گاه که تنها با دیدن رنگ چشمانت در دریای سیاه آن غرق شدم، دیگر نتوانستم خود را نجات دهم؛ با وجودی‌که من یک غریق نجات خیلی ماهر بودم، اما نمی‌دانستم که تو دریای آبی نیستی که بتوان با آن مقابله کرد. تو دریای سیاه بی‌کرانی بودی که هیچ‌گاه طعمه‌ی خود را بعد مرگ به دست ساحل نمی سپردی. در دریای سیاه عشقت غرق شدم و با تو یلداهای بسیار را پاییزانه گذراندم.
درود، با درخواست شما موافقت شد.
ناظر شما: @RAYA
چنانچه پس از هفت روز ناظر باشما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدییت اطلاع دهید.
@Sanai_paiiz
@ROKH
 
بالا پایین