متفرقه •° وصـفِ حـالت رو با شـعر بگو! °•

[اول شخص مفرد]

چه زیبا گفت خسرو شکیبایی؛

گاهی نباید صبر کرد
باید رها کرد و رفت تا بدانند
که اگر ماندی
رفتن را بلد بوده ای ...!

 

[atefeh.m]

هنوزم انتخاب قلبمی، بهترین اشتباه من...

 

[آیناز]

‌

ور گل کند صد دلبری ای جان تو چیزی دیگری

 

[Rozaleh]

‌
‌
۱۱ تیر ماه ۱۴۰۰

🌿
​

گریزان از همه خلقم..

 

[خانمِ فام.]

درگیر جنگ تن به تنم با تنی که نیست؛ دارم شکست می‌خورم از دشمنی که نیست... .

 

[vian]

دلم فریاد می‌خواهد ولی در گوشه‌ای تنها
چه بی‌آزار با دیوار نجوا می‌کنم هر شب

 

[اول شخص مفرد]

سفرِ دشوار ما به پایان رسیده
ای ناخدا، ناخدای من!
کشتی
از پسِ همه‌‌ی صخره‌ها برآمده
و اینک
این پاداشی که در پی‌اش بودیم؛
لنگرگاه نزدیک است
آوای زنگ‌ها را می‌شنوم
جماعت هلهله می‌کنند
و هیبتِ کشتی را
نظاره می‌کنند…
اما ای دل! ای دل من!
ای قطره‌های سرخ خونی که فرو‌می‌چکید!
جایی بر عرشه‌ی کشتی
ناخدای من دراز کشیده
سرد و بی‌جان
فرو افتاده‌ست.

 

[amir mohamad]

از بس فرار کرده ام از خویش و خویشتن
گاهی دلم برای خودم تنگ میشود

 

[Tara Motlagh]

من، تو را می‌نوشتم
وقتی که همه فکر می‌کردند
شعر می‌نویسم

جمال ثریا

 

[آنی خانوم]

بو دونیادا یاپایانلیز قالمیشام...
قانادلاری باغلی بیر قوش اُلموشام...
اَیَر بیر گون اوچوب بوردان گِدَرسَم...
بیلین آرتیخ بو قَفَسدَن چیخمیشام...