دلنوشته تکمیل شده ● سکوتِ پُر تمنا اثر دنیا ●

[DOonYa]

دلنوشته: سکوتِ پُر تمنّا
نویسنده: دنیا احمدی
ژانر: درام، عاشقانه، تراژدی
ناظر: @ARALIYA
ویراستار: @نگین.ب.پ
کپیست: @girl of the night
خلاصه:
سکوت می‌کنم، سکوتی از جنس صدا.
صدایی از جنس فریاد، فریادی پر از غم.
تو را می‌جویم در نهایت رفتن‌ها، تو را می‌خواهم
در آخرین قطره‌ی بودنت... .​

 

[DLNZ]

عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.

حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[ قوانین - قوانین تایپ دلنوشته کاربران]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[ همگانی - تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد بدهید:
[ درخواست تگ - درخواست تگ دلنوشته | انجمن رمان‌بوک]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[ درخواست جلد - تاپیک جامع درخواست جلد دلنوشته و اشعار]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[ اعلام پایان - تاپیک اعلام پایان دلنوشته کاربران]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]

با آرزوی موفقیت برای شما،
[تیم مدیریت تالار ادبیات]​

 

[DOonYa]

صدایت می‌زنم ای نوای بی‌نوایان!
تو را در اوج بودن‌ها از من ربودند، بردند و دیگر برنگرداندند.
تقلای زیستن‌ را در پیکرت جُستم، وقتی‌ که سرزده در خیابان بیستم دیدمت،
زیبایی‌ات چشم‌گیر بود و فریبندگی‌ات دلربا! کر، کور و لال شده بودم؛ صدای سنگ را می‌شد شنید، صدای من را نه!
بی‌ نگاه رد شدی، می‌دانم منی دیگر برایت وجود ندارد.

 

[DOonYa]

سکوت می‌کنم با تمام حرف‌هایی که بر دلم سنگینی می‌کند.
سرتا سر وجودم پر از تمنّاست، تمنّای داشتنت، تمنّای وجودت!
تو را صدا می‌زنم با صدای تمام عالمیان، شاید صدایم به صدایت برسد.
شاید عشقِ غرق شده در تمام تنم را نجات دهی، شاید التماس‌های هر شب مرا بشنوی و این دوری را به پایان برسانی... .

 

[DOonYa]

شاید قلب سرکِشم را آرام کنی و دل دیوانه‌ام را رام کنی.
تو تمام چیزی هستی که من هر روز از خدا می‌خواهم، حتی شده با خواهش و التماس!
آشنای خفته در وجودم، تو در تمام خواب‌های من رنگ بیداری پاشیدی و تمام کابوس‌هایم را به رویایی شیرین بدل کردی... .

 

[DOonYa]

تو هر دم از وجودم سرچشمه می‌گیری و درون رگ‌هایم سرازیر می‌شوی.
درست است که نگاهت، نگاه عاشق سال‌ها پیش نیست، فارغ شدی از من و عشق پنهانِ وجودم که حال رسوای عالمم کرده، امّا من راضی‌ام، راضی‌ام به تمام چیزهای از دست رفته‌ی قلبت.
کفر است، ولی تو خدای منی و من راضی‌ام به رضای تو جان دلم... .

 

[DOonYa]

عزیزِ من، تو در کوچه‌های دلواپسی در حال قدم زدنی و من با تمام احساساتم به دنبالت از این کوچه به آن کوچه می‌دوم. نگرانم، نگرانِ چشمه‌ی اشکِ خشک شده بر روی دو گوی مشکی زیبایت... .
هر آن سراب دلم تو را می‌بیند که در گوشه‌ای از قلبم نشسته‌ای و چشمانت دو‌دو می‌زند از بی‌کسی... .

 

[DOonYa]

چگونه این‌طور تنها شده‌ای امید شب‌های ناامیدی من؟
کجا هستند آدم‌های دو روزه‌ی زندگی‌ات که آن‌ها را به من ترجیح دادی؟
خودت بودی که می‌گفتی هیچ‌وقت ترک نمی‌شوی و حال این‌گونه سر به زیری! بی‌قرار نباش جانانم، تو تنها کسی هستی که تنها نمی‌شوی، تو در هر حالی منی را داری که همه‌جوره پشتت ایستاده‌ام.

 

[DOonYa]

سکوت نکن معبودم، تو برای سکوت آفریده نشده‌ای. تو در هر حالی باید از امید بگویی و دلت تنگ دل هیچ بی‌خدایی نشود.
در بند‌ بند کلماتم ستایش می‌شوی و باز من سکوت می‌کنم، سکوتی پر از تمنّا... .
تو باید بخندی، غم چهره‌ات را پیر کرده جانِ دلم! به من درد گم شده در سی*ن*ه‌ات را بگو تا برایت دنیا را کُن فَیکون کنم و نگذارم هیچ بشری تو را این‌گونه فرتوت کند.

 

[DOonYa]

دردت به جانم، از خدا که پنهان نیست از تو چه پنهان، چند صباحی است که قلب بیمارم درد دارد.
درد دلتنگی‌ات تمام وجودم را می‌سوزاند و با نهایت درماندگی اِز و چِز می‌کند، ولی لب از لب بر‌ نمی‌دارم برای کلامی گلایه!
برای درمان این درمانده خودت را تجویز کن قول می‌دهم همان لحظه خوب شوم.