جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فایل شده ● آرامش‌دلیِ من اثر s.h مبینا ●

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط mobina01 با نام ● آرامش‌دلیِ من اثر s.h مبینا ● ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 817 بازدید, 30 پاسخ و 13 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع ● آرامش‌دلیِ من اثر s.h مبینا ●
نویسنده موضوع mobina01
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,553
27,251
مدال‌ها
9
مرا همیشه دوست داشته باش! باشد؟
اگر دلت مرا نخواهد نمی‌میرم، اما حکایتم می‌شود آن درد به استخوان رسیده. مثالی می‌شوم برای سر بریدن با پنبه که دردت مرا در آن نمی‌کشد و ذره‌ذره جانم را می‌گیرد.
همیشه خوب باش! خب؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,553
27,251
مدال‌ها
9
مگر می‌شود در تنگ‌ترین نقطه دنیا خوش‌حال باشی و راحت‌تر از قبل نفس بکشی؟ فکر کن که من در تنگ‌ترین نقطه دنیا راحت‌ترین نفسم را می‌کشم. آغوشت را می‌گویم محبوبِ من!
* آغوش تو دلچسب‌ترین حلقه دنیاست
زین حلقه مکن رحم به من تنگ‌ترش کن



آذر قاسمی
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,553
27,251
مدال‌ها
9
خنده‌های بی‌رنگ و مزه‌‌ام را جلا داده‌‌ای. قبل از تو در خودم توان خندیدن را نمی‌دیدم. رنگ عشق به روحم دادی و شاید، گل‌ها به‌خاطر وجود توست که همیشه خندان‌اند.
با دادن حس امنیت به من، عشق خود را در قلبم پرورانده‌ای.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,553
27,251
مدال‌ها
9
من برای تو می‌نویسم. برای تویی که با خیالت ذوقی را در من ایجاد کنی که خود نیز از آن بهت‌زده‌ام. مانند دختر بچه‌ها سرشار از شوق هستم، با دیدن خنده‌ات به رویم آن‌قَدَر سبک می‌شوم که حس پرواز را دارم.
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,553
27,251
مدال‌ها
9
تاکنون کسی قادر به این کار نبود اما می‌دانم که محبت، همان نیروی بین‌مان هر ناممکنی را ممکن می‌سازد؛ حتی وجود دو تضاد کنار هم را. همانا که خداوند تو را، مختصِ من آفریده تا کنارت آرام بگیرم، آرامش‌دلیِ من!
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,553
27,251
مدال‌ها
9
گویند که تب تند، زود عرق می‌کند. اما عشق و محبت بین ما که در یک نگاه نبود، هوس نبود، من محبتی عجیب نسبت به تو را در دلم حس می‌کنم. بذر محبتت که در دلم کاشته شد، نرم نرمک به درختی تنومند تبدیل شد.
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,553
27,251
مدال‌ها
9
درختی تنومند که ریشه‌‌اش محبت است و شاخه‌هایش عشق. آری! محبت منشأ هر خوبی است. درختِ تنومندِ عشقِ تو جای رگ‌ها در قلبم را گرفته. درختی تنومند که شاخ‌سارهایش قلبم را در برگرفته.
اصلاً یک سوال! مگر می‌شود آن‌قدر کسی را دوست داشت؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,553
27,251
مدال‌ها
9
آری! چرا نمی‌شود؟ می‌توان شهریار گونه کسی را دوست داشت مانند آن‌جا که می‌گوید:« نازنینا! ما به ناز تو جوانی داده‌ایم» مگر می‌شود عاشق کسی باشی و جان فدا نه؟ مگر ممکن است عاشق باشی و جوان بمانی، پیر نشوی؟
که اگر می‌شد... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,553
27,251
مدال‌ها
9
اگر می‌شد برای این حسِ ناشناخته‌‌یِ گاه نافرجام، که قلب را در سی*ن*ه به پرواز در می‌آورد صدها شاعر، بیت‌ها شعر نمی‌سرودند. که اگر نامهربان نبود که اسمش دیگر «عشق» نبود. اگر غمش نبود، لذتش هم آن‌چنانی نبود!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,553
27,251
مدال‌ها
9
تلخ و شیرین کنار هم اند که معنا دارند.
اگر تلخی نبود، حس شیرین نمی‌دانستیم. اگر دوری نبود، لذت وصال نمی‌چشیدیم.
اگر بی‌مهری نبود، محبت حس نمی‌شد.
و اگر غم در این دنیا وجود نداشت چه‌طور قدر خوشبختی را و نفرت نبود، چگونه می‌خواستیم عشق را حس کنیم؟!
سر انجام، اگر ناامنی نبود، چه‌گونه به دنبال آرامشِ دل بودیم؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین