جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فایل شده ● ایرمان اثر راضیه کیوان نژاد ●

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط Raaz67 با نام ● ایرمان اثر راضیه کیوان نژاد ● ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,264 بازدید, 23 پاسخ و 10 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع ● ایرمان اثر راضیه کیوان نژاد ●
نویسنده موضوع Raaz67
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Raaz67
موضوع نویسنده

Raaz67

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
فعال انجمن
Apr
1,404
20,105
مدال‌ها
7
خدمتی که تو سرباز آن روزهایش شدی و اسلحه‌ات، داروهای شیمیایی شد که با دست گرفتنشان به جنگ رفتی تا سرزمین مغز ناآرامت را که آن مهمان ناخوانده در جای‌جایش مین‌ گذاری کرده بود را آباد کنی، اما دریغ از مهمات و تجهیزات مجهز، چرا که دشمنت سرسخت‌تر از این حرف‌ها بود و هر روز جنگ را با سلاح‌های بیشتر و مجهزتری آغاز می‌کرد و تو را خلع سلاح می‌کرد.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

Raaz67

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
فعال انجمن
Apr
1,404
20,105
مدال‌ها
7
برای گلو و حنجره‌ی طلایی‌ات که صدای آرام و دلربایت برای قلب‌های دردمندمان لالایی شبانه می‌شد، امّا حالا آن بلای خانمان سوز راهش را سد کرده بود و اختیار را از بلع کردن داروهایت که هیچ حتی آب دهانت هم گرفته بود و جنگ را هم در آنجا ادامه داده بود تا نتوانی وسیله‌ی دفاعیت را که همان داروهایی شیمیاییت بود را ببلعی و مبارزه را از سر بگیری.
 
موضوع نویسنده

Raaz67

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
فعال انجمن
Apr
1,404
20,105
مدال‌ها
7
برای قلب مهربانت که باز هم در سکوت و بی‌خبری دردهایت را روانه‌ی خانه‌اش می‌کردی و حرف‌ها و رنج‌هایت را به رگ و ریشه‌اش می‌سپردی تا مبادا ما را از آن مطلع سازی و قلبمان را از این فشرده‌تر کنی، امّا حواست به قلب مهربانت که تیک‌ و تاکش را از دست داده بود و باطریش با عقب انداختن عقربه‌های آژیرگونه‌اش کم‌کم رو به خاموشی می‌رفت نبود.
 
موضوع نویسنده

Raaz67

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
فعال انجمن
Apr
1,404
20,105
مدال‌ها
7
برای دستان پُر مهرت که دیگر توان گرفتن دستانمان را نداشت و لرزش عجیبی را مهمان رگ و عصبش کرده بود و ما را از در آغوش گرفتن و پناه دادن به زیر پر و بال فرشتگی‌ات بی‌نصیب می‌کرد و دستان بال نمایه‌ات را آماده‌ی پر کشیدن برای پرواز به دیار ابدی می‌کرد.
 
موضوع نویسنده

Raaz67

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
فعال انجمن
Apr
1,404
20,105
مدال‌ها
7
برای پاهای استوارِ همچون درخت سروت که دیگر ایستاده و مقاوم نبود و آن مهمان ناخوانده‌ی دشمن سرزمین مغزت، تبر به ریشه‌ات زد و تیرهایش را یکی پس از دیگری روانه پاهایت کرد و تلوتلو کردن را جایگزین راه رفتنت و پوتین رزمی به نام واکر را جایگزینی برای کفش‌های سیندرلایت کرد.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

Raaz67

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
فعال انجمن
Apr
1,404
20,105
مدال‌ها
7
برای آن اندام زیبای پرنسسی‌ات که داروها مانند بادکنک تو را پربارتر نشان می‌دادند، اما نمی‌دانستند که با یک تلنگر از درون فرو می‌پاشی و این ورم و فربه بودن از سر شکم سیری نبود و باد تو خالی بیش نبود و تو را مانند بمب در حال انفجار کرده بود.
 
موضوع نویسنده

Raaz67

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
فعال انجمن
Apr
1,404
20,105
مدال‌ها
7
برای تو، برای وجودت، برای آن انگشتان هنرمندت که از هر کدامشان هنر هزارساله می‌بارید. برای ساز زدن‌هایت که دیگر نتوانستی بنوازی و عاقبت، ساز زندگی‌ات ناکوک شد و ساز مخالفت را سر داد.
 
موضوع نویسنده

Raaz67

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
فعال انجمن
Apr
1,404
20,105
مدال‌ها
7
برای نفس‌هایت که دیگر نفسی باقی نمانده بود و لوله‌ها و اکسیژنِ مصنوعی جایگزین حُرم نفس‌های بی‌قرارت شده بود تا مثلاً همانند پاکبان با جارو، گرد و غبارِ آلودگی‌های جار و جنجالِ مهمان ناخوانده‌ات را از ریه‌هایت بزداید تا تو یک نفس راحت، بدون خش‌خش خزانی دلت بکشی.
 
موضوع نویسنده

Raaz67

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
فعال انجمن
Apr
1,404
20,105
مدال‌ها
7
برای آن لب‌های غنچه‌ایت که همیشه به خنده شکوفا می‌شد و گل از گلت می‌شکفت، اما مهمان ناخوانده، چنان اختیار از کَفَت گرفته بود که مهر سکوت را بر لبانت نقش کرده بود و با نخ و سوزن به جان آن غنچه شکوفته افتاده بود و قدرت تکلم و بهاری شدن و شکفتنش را گرفته بود و فصل بهاری شکفتنش را به سردی زمستان محول کرده بود.
 
موضوع نویسنده

Raaz67

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
فعال انجمن
Apr
1,404
20,105
مدال‌ها
7
کاش بودی و دوباره گَرد مهربانی‌ات را بر دل‌های خاک گرفته و غم ‌زده‌‌ی ما می‌پاشیدی تا دوباره جویبار حیات و نشاط زندگیمان را به راه می‌انداختی و حلقه‌ی زنجیر خانوادگیمان را دوباره به راه می‌انداختی تا چرخ زندگیمان لنگ نماند.
 
آخرین ویرایش:
بالا پایین