جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فایل شده ● تلخند اجباری! اثر s.hمبینا ●

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط mobina01 با نام ● تلخند اجباری! اثر s.hمبینا ● ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,799 بازدید, 39 پاسخ و 27 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع ● تلخند اجباری! اثر s.hمبینا ●
نویسنده موضوع mobina01
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,553
27,252
مدال‌ها
9
که خب وقتی عاشق شدی، فرقی ندارد چه کسی، حتی وقتی عاشق خانواده‌ت باشی یا حاکم قلبت باید تاوان دهی. عشق سراسر تاوان است.
خب وقتی که عاشق هستی، پیِ همه چیز را بر تنت مالیده‌ای! به نظر من برای عاشقی، مثالی گویاتر از این نیست.
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,553
27,252
مدال‌ها
9
تقصیر ما نیست که گاهی خنده‌هایمان تلخ می‌شود؛ که دل می‌شکنیم و برّنده جواب می‌دهیم، گاهی کوه هم دلش هوس ابری شدن دارد و باید گفت، هوای ابری و بارانیِ دل، ابهت و عظمت نمی‌شناسد.
همیشه هست، مانند غمی بی‌انتها... .
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,553
27,252
مدال‌ها
9
از کاربرد‌های تلخند این است که وقتی مجبوری جوابی غیر از دل‌خواهت دهی، از آن استفاده می‌کنی؛ با اراده نه ها، بی اراده خنده‌هایت رنگ و بو عوض می‌کنند و دل تلخ می‌کنند.
مثل وقتی که می‌گوید؛ برم؟
و تو می‌گویی: برو!
که نمی‌فهمد این « برو» هزاران بار می‌گوید نرو.
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,553
27,252
مدال‌ها
9
برخلاف دلت عمل می‌کنی، چون مجبوری!
چون حرف دلت را نمی‌داند، چون با تلخندت کامش تلخ‌تر از زهر نمی‌شود و چون، نمی‌فهمد عوض شدن رنگ خنده‌های را مجبوری بگویی:« برو» تا احساساتت را به سخره نگیرد.
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,553
27,252
مدال‌ها
9
می‌دانی، چاره‌ای نداری.
آن وقت است که تلخندی می‌زنی و همزمان که می‌خندی و اشک‌هایت جاری می شوند، می‌گویی:
- خب نمی‌خواد دیگه، چیکارش کنم؟ مگه عشق به زور میشه؟
نه! محبت هم زوری نمی‌شود، آن‌که دیگر عشق است و جای خود دارد.
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,553
27,252
مدال‌ها
9
***
خنده‌ی تلخ مثل زمانی که او نیست، اما با خاطراتش دنیایی داری؛ با یادش زندگی می‌کنی و با لبخندش عشق.
مثل وقتی که جسمت کنارش آرمیده اما قلب‌هایتان فرسخ‌ها فاصله دارند.
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,553
27,252
مدال‌ها
9
یا وقتی که او می‌رود و این رفتن، دگر بازگشتی ندارد؛ حتی اگر قلب‌هایتان مانند دو روح در یک بدن به هم نزدیک باشند، حتی اگر برای هم جان فشانی کنید، دیگر نمی‌شود که نمی‌شود که نمی‌شود.
آن زمان او زیر خروارها خاک آرام گرفته و تو، تو نمی‌دانی باید چه کنی!
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,553
27,252
مدال‌ها
9
وقتی آرام جانت نیست و هنوز هم زنده مانده‌ای، وقتی که نمی‌دانی چه بلایی بر سرت آمده، به یاد خاطراتتان می‌افتی و می‌خندی.
می‌خندی، آن‌قدر که دیگران نگران می‌شوند و می‌ترسند، اما تو یاد لحظات خوشتان می‌افتی و می‌خندی، خنده‌های دل‌ربایش را مرور می‌کنی و می‌خندی.
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,553
27,252
مدال‌ها
9
اما، ناگهان به یاد می‌آوری جز قلبی دردناک پر از خاطرات او دیگر چیزی نداری. با یاد نبودنش، دیگر حتی تلخ هم نمی‌خندی؛ به ناگه ضجه می‌زنی که آن خنده‌ها حال اسیر خاک است و خبر نداشتی آن عصر که با هم خندیدید، آخرین بار است که خنده‌های شیرینش را به تماشا می‌نشینی.
و چه‌قدر دیر است برای این به یاد آوردن‌ها.
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,553
27,252
مدال‌ها
9
حال اما پس از این روایت‌ها فقط می‌توانم بگویم؛ اگر غمگین هستید گریه کنید، زار بزنید، اما نخندید! خنده تلخ جگر می‌سوزاند.
« خنده‌ای تلخ، هزاران هزار بار از گریستن بدتر است.»
 
آخرین ویرایش:
بالا پایین