- Jan
- 500
- 9,191
- مدالها
- 3
آن قمر تابناک میان یورش ظلمات، هنوز هم میدرخشد.
هنوز هم زیباست.
آن پروانهی سپید رنگ گاهی برفراز باتلاق، بالهایش را میتکاند و بالأخره خود را به دریای لاجوردی میرساند.
برگهای سبز درختان میان یورش سرما
فرو میریزد، خشک میشود، زرد میشود اما
در بهار جان میگیرد، رشد میکند و برای ادامهی بقا، سبز میشود.
قلب نیمهی من هم تنها با آمدن تکّهی دیگرش
زنده میشود میجنگد، میماند.
تو که باشی این قلب برای تو، بهخاطر تو میماند.
هنوز هم زیباست.
آن پروانهی سپید رنگ گاهی برفراز باتلاق، بالهایش را میتکاند و بالأخره خود را به دریای لاجوردی میرساند.
برگهای سبز درختان میان یورش سرما
فرو میریزد، خشک میشود، زرد میشود اما
در بهار جان میگیرد، رشد میکند و برای ادامهی بقا، سبز میشود.
قلب نیمهی من هم تنها با آمدن تکّهی دیگرش
زنده میشود میجنگد، میماند.
تو که باشی این قلب برای تو، بهخاطر تو میماند.
آخرین ویرایش: