جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فایل شده ● حیات اثر فاطمه F.A ●

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط 𝒜𝓈ℎℊℎℯ♡𝒜♡ با نام ● حیات اثر فاطمه F.A ● ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 947 بازدید, 21 پاسخ و 9 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع ● حیات اثر فاطمه F.A ●
نویسنده موضوع 𝒜𝓈ℎℊℎℯ♡𝒜♡
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط 𝒜𝓈ℎℊℎℯ♡𝒜♡
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
1,032
3,703
مدال‌ها
4
زندگی سه بخش است!
کودکی، جوانی، پیری!
کودکی، در انتظار بزرگ شدن است.
جوانی، فکر عشق و حال و پولدار شدن است.
و اما پیری... .
فکر خاطره‌ها و عمر برباد رفته است!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
1,032
3,703
مدال‌ها
4
در زندگی، غم و اندوه بسیار است.
سختی و شکست بسیار است.
ولیکن، زندگی به من آموخت؛
که باید زمین خورد، تا بلند شدن را یاد گرفت!
باید شکست خورد و درد کشید، تا قوی بود!
گر تلخی و غم زندگی را تجربه کرده باشی!
قطعاً طعم شیرینی و لذت زندگی را بهتر متوجه می‌شوی.
ناامید نباش، هیچ‌گاه نگو نمی‌توانم!
امیدوار باش و به خداوند توکل کن.
آن موقع قطعاً سربلند و پیروز می‌شوی.
و از زندگی خود، اوج لذت را می‌بری!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
1,032
3,703
مدال‌ها
4
امروز حال دیگری دارم!
دیروز حال دیگری داشتم!
هرروز یک حال دارم!
و از حالی که فردا قرار است، داشته باشیم بی‌خبریم.
زندگی هرروز یک ساز می‌زند!
و تو مجبوری با آن ساز برقصی!
ولی همیشه سعی کن؛
غم را به دلت و زندگی‌ات راه ندهی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
1,032
3,703
مدال‌ها
4
اگر روزی، به فکر گذشته‌های تلخ و پردرد افتادی!
سریع به خود بگو فراموش می‌کنم.
دیگر به آن خاطرات تلخ فکر نمی‌کنم.
اشتباه نمی‌کنم و خطاهایم را جبران می‌کنم.
گذشته‌ها گذشته و من برای زندگی و آینده خود تلاش می‌کنم.
آن‌گاه متوجه می‌شوی که چه‌قدر آرام شده‌ای!
آری! زندگی غم و دشواری‌های زیادی دارد!
و تو می‌توانی با امید بخشیدن به خود،
با آرامش و بدون نگرانی زندگی کنی و از زندگی که داری نهایت لذت را ببری!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
1,032
3,703
مدال‌ها
4
مرگ فقط آن نیست که در زیر خاک بخوابی!
مرگ فقط آن نیست که دیگر نتوانی نفس بکشی!
انسان‌های بسیاری هستند که مرده‌اند؛ اما نفس می‌کشند.
با غم‌خواری برای چیزهای از دست رفته!
با بغض و گریه، برای یک انسان ناشایست!
و با فکر به گذشته‌های تلخ و تباه شده!
و این انسان‌ها زندگی را به‌کام خود و دیگران
تلخ و غیر قابل تحمل می‌کنند.
و با افکار و کارهای خود، همه را از زندگی سیر می‌کنند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
1,032
3,703
مدال‌ها
4
در کنار چشمه‌ای نشسته بودم و به آن می‌نگریستم، به خود و سختی‌های زندگی خود فکر می‌کردم. به بی‌وفایی و بی‌معرفتی‌های اطرافیانم، ناگهان احساس کردم کسی کنارم نشست. به مرد سال‌خورده و پیری که کنارم نشسته بود نگاهی انداختم، مردی که مهربانی از چهره‌اش می‌بارید. دست‌اش را روی شانه‌ام گذاشت و با لبخند گفت:
- چه‌شده است جوان؟ از چهره‌ات غم عجیبی می‌بارد!
نمی‌دانم چرا؛ ولی چهره‌اش آرامش عجیبی بهم می‌داد.۱ با کمی فکر گفتم:
- از وقتی بچه بودم پدری نداشتم. من بودم و مادرم و خواهرم، چند سالی مدرسه رفتم؛ ولی خرج درس و مشق را نداشتم و به این دلیل درس خود را رها کردم. از دوازده سالگی کار می‌کردم و خرج خانه را می‌دادم؛ چون از خویشاوندان هم کسی به ما کمکی نمی‌کرد. اما حالا بعد از چندین سال که از زندگی سیر شده‌ام، پیشنهاد یکی از دوستانم مرا به وسوسه انداخته است. پیشنهاد یک کار را داده است، که پول خوبی دارد اما؛ می‌ترسم خدا از من ناراحت شود.
مرد با تمام شدن حرف‌هایم به فکر فرو رفت. بعد از چند دقیقه شیشه‌ای که کنارش بود، را با آب چشمه پر کرد و به‌ سمت من گرفت و گفت:
آن را بنوشم، کمی تعجب کردم! شیشه را از او گرفتم و کمی از آن آب را نوشیدم، مرد لبخندی زد و دوباره شیشه را پر آب کرد، اما این‌دفعه کمی از گ‍ِل‌ولای کنار، چشمه را داخل آب انداخت، دوباره شیشه را به سمت من گرفت و گفت:
-بنوشم، با تعجب بهش نگاه کردم! و گفتم:
- اما این آب کثیف است، من چه‌گونه این آب کثیف را بنوشم؟
مرد لبخندی عمیق‌تر از قبل زد و گفت:
- من می‌خواستم، با این کارم به تو درس بدهم. تو اکنون مثل آن آب چشمه، پاک هستی و هیچ‌گاه کار اشتباهی انجام نداده‌ای و تا الان موفق بوده‌ای؛ اما اگر به حرف آن دوست که رفیق ناباب نام دارد، گوش بدهی، مثل آن آب گل‌آلود و کثیفی می‌شوی که دیگر نه تنها خدا؛ حتی خانواده‌ات از دستت ناراحت می‌شوند. و تو هم‌چون آن آب آلود، از کثیفی و گناه می‌شوی، ای جوان تو در این زندگی همیشه باید درست تصمیم بگیری و سعی کنی تحت وسوسه‌ی دوستان قرار نگیری. هنگام فکر و تصمیم نه تنها به خود، به خانواده و خداوند بزرگ نیز بی‌اندیش.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
1,032
3,703
مدال‌ها
4
همه می‌گویند:
روزگار عوض شده است؛
اما این را نمی‌دانند،
این انسان‌ها هستند که عوض شده‌اند.
با دروغ‌گویی و سیاست!
خود را به تو نزدیک می‌کنند
و با یک تلنگر کوچک نابودت می‌کنند.
پس در زندگی زود اعتماد نکن!
و تا وقتی مطمئن نشدی، دست دوستی نده!
چرا که انسان‌های بسیاری در این زندگی هستند که نقاب دورویی بر چهره زده‌اند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
1,032
3,703
مدال‌ها
4
در زندگی محبت کن؛
ولی نه بسیار به اندازه!
کینه نگه مدار در قلبت!
ببخش تا بخشیده شوی.
به‌جای تلافی و انتقام!
به فکر آرامش و زندگی باش.
و با هر خوشبختی و شادی،
بیشتر خداوند را شکر کن.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
1,032
3,703
مدال‌ها
4
زندگی، زندگی، زندگی!
کلمه‌ای که برای هرکس یک معنا دارد.
بعضی‌ها غم!
بعضی‌ها گریه!
و بعضی‌ها شادی و خوشحالی!
آری، هرکس در زندگی تجربه‌های خود را دارد.
اما مهم‌ این است که چه‌گونه ادامه بدهند.
و مهم‌تر از همه این است!
که در هیچ شرایطی، خدا را از یاد نبرند.
و در هیچ شرایطی، از راه راست غافل نشوند.
چرا که زندگی یک امتحان است!
و تو باید برای موفق شدن در این امتحان،
هم‌چنان یاد خدا باشی و به آن ایمان داشته باشی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
1,032
3,703
مدال‌ها
4
تا به حال به فصل‌ها دقت کرده‌اید؟
آیا دقت کرده‌اید که فصل‌ها هم‌چون عمر انسان‌ها هستند؟
بهار دوران کودکی، دوران تازه شکفتن!
تابستان دوران جوانی، دوران سرسبز بودن!
پاییز دوران میان‌سالی، دوران ریزش برگ‌ها!
و زمستان دوران پیری، دوران سفید شدن!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین