فایل شده ● دانژه اثر دلارام ●

[DELARAM]

نام اثر: دانژه
نویسنده: دلارام
ژانر: عاشقانه
ناظر: @آوا...
ویراستار: @اسماء براتیان
کپیست: @*aram*

مقدمه:
دانژه نازنینم! روی همچو ماه تو را می‌پرستم... مرا در آغوش بکش و همانند جوانه کوچکی مراقبت کن که من هم در بهشت همان فرزند کوچک تو باشم. مهر تو در چشمه احساس من می‌جوشد و به انتظار تو خواهد ماند. من در قبله‌گاه تو سجده می‌کنم و این چه اعتراف قشنگی‌ست. والاترین مظهر زیبایی تو را می‌ستایمت جانانم!
*دانژه: غنچه‌ای نیمه باز ( اسم در کُردی)
*کلمات در متن معادل است و كردی نیست.
​

 

[ARMINA]

عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.
حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[قوانین تایپ دلنوشته کاربران]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست تگ بدهید:
[درخواست تگ دلنوشته | انجمن رمان‌بوک]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دلنوشته و اشعار]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[اعلام پایان - دلنوشته کاربران]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]

با آرزوی موفقیت برای شما،
[تیم مدیریت تالار ادبیات]​

 

[DELARAM]

جانانم! آرسویی برای این خاطرات به پایین افتاد و روی گونه‌هایم چکید.‌ مادرجانم زمانی که آوای عشق بهشتی تو در سویرا می‌پیچد چیکا ژیویر بلند سَر می‌دهد و از خوشحالی درخت را برای رنگ کردن شکوفه‌های بهاری بیدار می‌کند.

 

[DELARAM]

دانژه جانم! تو آخشیج آدُر در بهشت و جهنم من هستی. چه زیبا گیسوان تو در صبح اَفشان شده و چشمان من از این زیبایی حیران و درمانده است. سرودن غزل‌هایی برای مادرانه‌های تو در وجودم فوران می‌کند و در انتظار قلم و دفتر می‌نشیند.

 

[DELARAM]

بامگاه متولد شدنم فقط چشمان خستگی ناپذیر تو در دیدگانم شکل می‌گیرد. چلیپای روزگار من بر فاصله عطر نفس‌های تو می‌گذرد. هر شب که نجوای لالایی آرام تو می‌آید نگاه داژو خودم را تقدیم تو می‌کنم و تو با بوسه‌های روشن آن را خاموش می‌کنی.

 

[DELARAM]

شباویز از دعاهای خیر تو می‌گوید. دانژه جانم! فربُد کودکانه‌‌هایم تو هستی. همه روزها در کنار تو می‌گذرد و چقدر دلم می‌خواهد نگاهِ نازنین‌ات را بر صفحه دلم حک کنم. آن صورت همچو ماه تو که در گذر زمان زندگی زیباتر شده را ستایش می‌کنم.

 

[DELARAM]

دنیا برای من با تو ماندگار و داروی روح خسته‌ام آرزوهای زیبای تو از آینده است. ماهوار می‌نوازم تا مهرزاد عشق‌هایم تو باشی. ناشای نمایان نوید خوشبختی‌ام تو هستی و وخشور ورزم عذابم با تو هم دوست داشتنی‌ست.

 

[DELARAM]

ای هوبَر وجودم حالا که آذرگون روییده‌ است تو آفتاب آن‌ها بمان و آوای انتظار عشق را بخوان تا بتوانند جوانه‌هایی به زیبایی چشمان ماه بدهند. مانند کودکی‌ام هنوز هم عاشق غرق شدن در آغوشت و لالایی‌های آرامش‌بخشت هستم... .

 

[DELARAM]

تو از سرزمین‌های بی‌کران و انوش آمدی تا قد کشیدن من را ببینی. با باستیان مادرانه تو درهای بهشت گشوده شد و خورشید رخشان بر تو رخ نمود تا نگاه مانند برهون تو بر دلارام کوچکت بتابد.

 

[DELARAM]

مادر جانم! اقرار کردن به جان دادن در آغوش تو چه زیباست و من در حال شانه زدن خیال پریشانم به اویتا بودن تو فکر می‌کنم. تو همانند الماس باهری برای من هستی و من در بامداد جان دادنم فقط به اشک‌های زیبای تو فکر می‌کنم.