جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فایل شده ● دستانت را به من امانت بده اثر اهورا تابش ●

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط اول شخص مفرد با نام ● دستانت را به من امانت بده اثر اهورا تابش ● ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,272 بازدید, 23 پاسخ و 28 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع ● دستانت را به من امانت بده اثر اهورا تابش ●
نویسنده موضوع اول شخص مفرد
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط این آدِر هَند
موضوع نویسنده
محروم شده.
کاربر محروم شده
Dec
664
7,515
مدال‌ها
6
آیا فراموش کردی که عشق خواهر مرگ است؟
چه بسا که رازش را با تو در میان قرار داده است؛
جریان باد را بپذیر که از این پس تملک خاک و دیارت را دلپذیر خواهد کرد!
نامت را هر سپیده‌دم بر آسمان فریاد می‌زنم
و همچنان روز و شب می‌گذرانم.
 
موضوع نویسنده
محروم شده.
کاربر محروم شده
Dec
664
7,515
مدال‌ها
6
«من ریشه‌های تو را دریافته‌ام
با لبانت برای همه لب‌ها سخن گفته‌ام»

دست‌هایت با دستان من امتداد خواهد یافت و
در خلوت روشنایی با تو گریه خواهم کرد
ودر گورستان تاریک با تو می‌خوانم زیباترین اشعار را
چه بسا که مردگان این سال عاشق‌ترین زندگان بوده‌اند
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
محروم شده.
کاربر محروم شده
Dec
664
7,515
مدال‌ها
6
«دستت را به من بده که
دست‌های تو با من آشناست»
ای یار گمشده‌ی من با تو سخن می‌گویم!
مانند علف با صحرا و یا باران با دریا
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده
محروم شده.
کاربر محروم شده
Dec
664
7,515
مدال‌ها
6
درختان با جنگل صحبت‌ می‌کنند
ابرها با آسمان،
ماه با کهکشان و
من با تو!
با من سخن بگو
نامم را بر زبان بیاورد و دستانت را به من بده.
حرف‌هایت را با من در میان بگذار و
قلبت را
در تملک من قرار بده.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
محروم شده.
کاربر محروم شده
Dec
664
7,515
مدال‌ها
6
در فکر تو
در میان باغ‌هایی سراسر از گل‌های شکفته شده
رنج‌ می‌کشم.
صورتت دیگر در یادم نیست.
مدت زیادی می‌گذرد که دستانت را نگرفته‌ام؛
چگونه لبانت مرا نوازش می‌کردند؟
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده
محروم شده.
کاربر محروم شده
Dec
664
7,515
مدال‌ها
6
مانند پرنده‌ی کاغذی خیالم
با نشاط احساست
به سویم پرواز کن!
سرزمین‌های سرسبزی را خواهی دید که من
بر بلندترین درخت ان تاج خواهم داشت
تا به تو سایه ببخشم
از دو دستت
دو بال فرشته بساز
و برایم اندکی رویای آرامش به ارمغان بیاور.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
محروم شده.
کاربر محروم شده
Dec
664
7,515
مدال‌ها
6
دلبرمن
اکنون مرا با آخرین بوسه‌هایت ترک کن؛
و درهای این کنج شکسته را با گیسوانت ببند.
برای دستان پر محبتت،
گلی از گل‌های سرخ خواهم چید و عاشقانه‌هایت را، برای مترسک‌های گندم‌زار، تعریف خواهم کرد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
محروم شده.
کاربر محروم شده
Dec
664
7,515
مدال‌ها
6
دست‌هایت را کمی به من امانت بده که دست‌هایت
مانند روشنایی خورشید گرم هستند.
دستانم سرد و سبک افتاده‌‌اند
چشمانم را باز می‌کنم؛
هنوز زنده‌ام!
 
موضوع نویسنده
محروم شده.
کاربر محروم شده
Dec
664
7,515
مدال‌ها
6
دست‌هایم
پرده از وجود گرم تو کنار می‌زنند
در برهنگی دیگری تورا می‌پوشانند ک حفظت می‌کنند‌
تن‌های دیگری را در تنت می‌یابند
دست‌هایم،
تن دیگری برایت خلق می‌کنند.
 
بالا پایین