فایل شده ● روژناک اثر ام کا اچ p.r ●

[ام کا اچ p.r]

نام اثر: روژناک
نام نویسنده: ام کا اچ p.r
ژانر: عاشقانه، تراژدی
ناظر: @سپید
ویراستار: @سپید
کپیست: @*aram*
مقدمه: من در میان شکوه‌های گاه و بی‌گاه این مروارید‌هایی که از چشمان عاشقان بی‌نشان می‌ریزد گمشده‌ام کاش کسی مرا پیدا کند، کاش کسی عشق را برایم معنا کند، تا کی باید این چنین دلتنگ و افسرده در انتظار آمدن تو زیر این بید مجنون جان دهم و باز هم برای دیدار روی تو احیا شوم جانان من.
ای زیبایی هر نفسم مرا تنها در این قفس رها مکن من پرنده‌ای ام که بدون تو بال ندارد بیا و بال امیدم شو ای پر پروازم!


روژناک؛ روشنایی بخش.

 

[DLNZ]

عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.
حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[قوانین تایپ دلنوشته کاربران]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست تگ بدهید:
[درخواست تگ دلنوشته | انجمن رمان‌بوک]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دلنوشته و اشعار]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[اعلام پایان - دلنوشته کاربران]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]

با آرزوی موفقیت برای شما،
[تیم مدیریت تالار ادبیات]​

 

[ام کا اچ p.r]

خسته‌ام از این راه‌های ناتمام ای ساربان، پس کی این ره پر خاک و خس به پایان می‌رسد و به شهر معشوق زیبا رو می‌رسیم جایی که هر فصلش پاییز و دل‌های مردمانش از عشق لبریز است.

 

[ام کا اچ p.r]

در انتظار آمدنت باز موهایم را به زمستان و لبخندم را به بهار و دستانم را به تابستان و بندبند دلم را به پاییز سپرده‌ام ای راوی عشق پس کی می‌آیی و برایم از مجنون حکایت می‌کنی؟!

 

[ام کا اچ p.r]

نازدار جانم نازت را چند می‌فروشی به دل خسته و زارم که سخت بی تو پریشان شده است کاش می‌شد طرح لبخندت را روی آینه‌ی اتاقم حک کنم تا هر وقت دلتنگت شدم لبخندت را جایی میان چشمانم بیابم.

 

[ام کا اچ p.r]

کودک عشق لبخند زنان آمد و تمام بستنی‌های شادی مرا غارت کرد و جایش دلتنگی و چشم انتظاری به من هدیه داد حال من با دستانی خالی کوچه به کوچه نشانی از تو که آن کودک را به سراغم فرستادی می‌جویم شاید که قلک دل مرا پر از سکه‌های وصال کنی.

 

[ام کا اچ p.r]

آنقدر از نبودنت اشک ریخته‌ام که کویر بی‌آب و علف قالی به باغی پر از گل‌های دلتنگی تبدیل شده است، گل‌هایی که با احساسات من آبیاری شده‌اند دلبرکم نبودنت تنها فایده‌ای که برای من داشته این بوده که مرا باغبانی کوشا کرده است.

 

[ام کا اچ p.r]

روژناکم برایم از پاییز حرف مزن مگر نمی‌دانی من سال‌هاست شب‌هایم را در آغوش برگ‌های زرد پاییز صبح می‌کنم که شاید تو از راه برسی و مرا با خودت به شهر عشاق ببری این‌گونه شاید کمی کم شود از التهاب این غم.

 

[ام کا اچ p.r]

جام نگاهت مرا لبریز از عشق می‌کند اما همین که می‌خواهم قهوه‌ی چشمانت را بنوشم تو از من دور می‌شوی خیلی دور آنجا که مجنون برای لیلی تمام می‌شود و فرهاد برای شیرین، ولی من هنوز هم به خاطر
دیدار چشمانت ردپای رفتنت را دنبال می‌کنم.

 

[ام کا اچ p.r]

روژناک جانم، بعد از تو دلم پای ماندن در این کویر دلتنگی را ندارد پایم دل رفتن، بگو من بی تو چکار کنم که حتی اعضای بدنم هم بعد از رفتنت نبودنت را فریاد می‌زنند و از من نافرمانی می‌کنند و در جست‌وجوی تو هستند که شاید عطر تو دوباره گرد و غبار دلتنگی را بتکاند و دستان پر مهرت عشق را در آغوش بگیرد