جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط اول شخص مفرد با نام ● ساتن قرمز اثر اهورا تابش ● ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 848 بازدید, 18 پاسخ و 20 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع ● ساتن قرمز اثر اهورا تابش ●
نویسنده موضوع اول شخص مفرد
تاریخ شروع
پاسخ‌ها 7
بازدیدها 339
اولین پسند نوشته 8
آخرین ارسال توسط این آدِر هَند
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6
Negar_1710337243470.png
عنوان : ساتن قرمز
ژانر : عاشقانه، تراژدی
نویسنده : اهورا تابش
ناظر و ویراستار: @سپید
کپیست: @Tifani
مقدمه :
در این روز معمولی گمان می‌کردم لباس سفید عادی به تن داشته باشی اما تو بازهم مرا غافلگیر کردی
با این ساتن نازک قرمز
مانند ماهی کوچکی در تنگ آب که رقص کنان برای خود آواز عشوه می‌خواند، می‌مانی
و من دوباره در افکارت گرهی خواهم زد و
در فضایی آکنده از بوی گل‌های قرمز غرق خواهم شد



 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

DLNZ

سطح
7
 
🝢مدیر ارشد بخش ادبیات🝢
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر تالار موسیقی
ناظر ادبیات
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
May
3,435
12,851
مدال‌ها
17
1683008322482 (1).png عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.
حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[قوانین تایپ دلنوشته کاربران]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست تگ بدهید:
[درخواست تگ دلنوشته | انجمن رمان‌بوک]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دلنوشته و اشعار]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[اعلام پایان - دلنوشته کاربران]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]

با آرزوی موفقیت برای شما،
[تیم مدیریت تالار ادبیات]
 
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6
نمی‌توانم زیباییت را نادیده بگیرم
عشوه‌هایی که در تجری جاودانه چنان زیبایی به تو می‌دهد که گذرگاهی را بهاری نابه‌خویش آذین می‌کند.
در اطرافم هرگز خون عریان جانی را نخواهم دید
آن‌قدر زیبا هستی که زیباییت وصفی‌ست ناگزیر
«که از من می‌کنی
زهری بی‌پادزهرم در معرض تو»
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6
مانند برف‌های باریده
راه می‌روی و آب می‌شوی،
آتش را روشن می‌کنی تا در دمه‌اش بمیری...
گل‌های تابستانی رقص‌کنان ادای تو را در می‌آورند
تو را شاپرک‌ها ندیده‌اند
اگر نه عاشقت می‌شدند
راستش را بگو
سرنوشت مرا کجا دیده‌ای ؟
کاش می‌توانستی بباری و در برابر هرمه‌ام عشوه‌ای کنی.
به خوشحالی من اعتماد نکن!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6
چیزی در سکوت می‌نوازی و می‌گویی
همه وجودم را گرفتار ناز خود می‌کنی؛ محبوبم
من که نازخوانی‌ات را خوب می‌شناسم!
تو چقدر آرام می‌نوازی و می‌گویی، ساده می‌باری که شتک‌ها هم برهم می‌خوانند.
چه نوای بدی شد محبوبم
تو با پائی لرزان به زمین می‌نشینی
پیداست که می‌شکنی...
 
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6
لمس دستانت مرا به بی‌نهایت می‌برد،
نهایت بودن و داشتنت
امتداد بازوانت را می‌گیرم که انتهای دلدادگی من هستند
همان گوشه‌ی دنجی که می‌توانم راحت آه خود را از سر بکشم
شانه‌هایت را انتخاب کرده‌ام که اکنون وقت بی‌قراری من است!
و تو دوباره مرا با دوست داشتن، احساسم را به نگاه‌هایت گره می‌زنی که تا صبح، قربان صدقه دلبری‌ات می‌روم.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6
تو را مگر می‌شود با این‌ همه ناز و زیبایی در آغوش نگرفت؟
تو را بدون هوس، بدون چشم داشتن در آغوش می‌گیرم و استشمام عطر نفس‌هایت جانی تازه به من می‌بخشد.
روح و روانم را از سر می‌گیری با این صدای نازک زنانه‌ات که با باران هم‌خوانی می‌کند!
آن‌گاه که می‌گویی دوستت دارم
و تو باز هم مرا در آن شب غافلگیر‌ می‌سازی...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6
دلم می‌خواهد امشب باهم بیدار بمانیم و من هی برایت حرف بزنم و نگذارم چشم رو هم بگذاری تا آرام‌آرام صبح شود...
اولین پرتوی آفتاب که از میان پرده‌های زمخت اتاقمان به بدن ترد و نازکت می‌تابد، سفت و محکم بغلت می‌کنم و تو را میان صدها بوسه و نوازش می‌خوابانم؛ تو را همچنان تنگ در آغوش خود می‌گیرم
و تو باز می‌خوانی و من آرام به تماشایت می‌نشینم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6
چشمان درشت آبی‌ات را سنگین و بدون پرده‌ای می‌بندی...
و همچون خورشیدی تابان برای من داغ و درخشان می‌مانی
آه محبوبم تو به خواب می‌روی که این روزگار کینه‌توز هیچ‌گاه تحمل دو خورشید را در یک آسمان ندارد!
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6
دوباره دراز می‌کشی و من به تماشایت می‌نشینم و هی شب و روز پشت سر هم می‌گذرد و تو خواب هستی
برای همیشه باهم می‌مانیم...
تو در خواب و نازت‌، و من غرق در تماشایت...
« من و تو دو تشنه لب نزدیک هم، تندیس نیاز و ناز، جهان آرام... »
 
آخرین ویرایش:
بالا پایین