جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فایل شده ● شب‌هایِ بی‌تو اثر زری ●

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط itszari. با نام ● شب‌هایِ بی‌تو اثر زری ● ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,004 بازدید, 30 پاسخ و 7 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع ● شب‌هایِ بی‌تو اثر زری ●
نویسنده موضوع itszari.
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط itszari.
موضوع نویسنده

itszari.

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Oct
6,750
32,314
مدال‌ها
7
با تمامِ خنجرهایی که از پشت به من زدی
باز هم دلم برایت تنگ خواهد شد.
و این دل‌تنگی روزی نفسم را می‌برد.
آن روز به دیدنم نیا؛ دیگر پرپر کردن گل‌های رُز
گریستن بر کنار سنگ قبرم مرا برنمی‌گرداند.
همین که بخندی برایم کافی‌ست!
 
موضوع نویسنده

itszari.

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Oct
6,750
32,314
مدال‌ها
7
دل‌تنگی یعنی:
ایستادن بر کنار پنجره‌ای که؛ باران ردِ انگشتانش را شستِ و پاک کرده است.
ولی تو دوباره از پشتِ پنجره بیرون را تماشا می‌کنی.
که شاید او بازگردد، اما دیگر این اتفاق رخ نخواهد داد.
 
موضوع نویسنده

itszari.

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Oct
6,750
32,314
مدال‌ها
7
دیگر نیاز نیست دل‌تنگی‌هایم را به زبان بیاورم
در چشمانم که خیره شوی؛ خودت می‌توانی از چشمانم حس کنی که چه‌قدر دل‌تنگت بوده‌ام
اما فرصتی دوباره به من ندادی تا با دل و جان بگویم که چه‌قدر دل‌تنگ توام‌!
 
موضوع نویسنده

itszari.

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Oct
6,750
32,314
مدال‌ها
7
روزی خواهی فهمید...
روزی خواهی فهمید هرچه‌قدر هم دیوانه‌وار به تو علاقه داشته باشم؛ هرچه‌قدر هم مرا برنجانی هرچه‌قدر هم خودخواهانه قضاوتم کنی، سرد بودنت را که ببینم پاهایم با قلبم هم‌قدم نخواهد بود پاهایم فلج نخواهد شد و می‌روم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

itszari.

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Oct
6,750
32,314
مدال‌ها
7
تو همانی هستی...
تو همانی هستی که تا اسمت را می‌آورند مجنون‌وار قهقهه می‌زنم؛ اما کمی که در افکار پوسیده‌ام پرسه می‌زنم، می‌فهمم که تو دیگر در زندگی‌ام نیستی.
بغض گلویم را سخت می‌فشرد و بارها می‌میرم.
 
موضوع نویسنده

itszari.

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Oct
6,750
32,314
مدال‌ها
7
تورا هرگز فراموش نخواهم کرد
تورا هرگز فراموش نخواهم کرد؛ در ظلمت‌زای شب سپیده‌دم صبح، عکس‌هایت را با اشک تماشا می‌کنم و دلم همانند پرنده به سویِ تو پر می‌کشد و پروانه‌ای به دورِ عکس‌هایت می‌چرخد و لحظه‌ای که من پلک‌هایِ آغشته به اشکم را می‌بندم تو به خوابی عمیق فرو رفته‌ای و حتی لحظه‌ای به فکر نخواهی کرد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

itszari.

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Oct
6,750
32,314
مدال‌ها
7
دیگر سکوت را به‌جایِ فریاد ترجیح می‌دهم.
هر روزی که از رفتنت می‌گذرد به دردهایم افزوده خواهد شد؛ اما دیگر گلو و حنجره‌ای باقی نمانده است برای فریاد. و این چنین است که سکوت را به هزاران فریاد ترجیح داده‌ام.
 
موضوع نویسنده

itszari.

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Oct
6,750
32,314
مدال‌ها
7
فرسنگ‌ها با تو فاصله دارم اما... اما دلم سخت هوایت را می‌کند؛ از تو خبر ندارم و در این بی‌خبری‌ها مغزم به هر کجا پر می‌کشد.
نمی‌دانم چرا با وجود حقایق‌ها، باز هم دلم تورا می‌خواهد؛ تویی که در دروغ گفتن ماهرترینی.
حقایق‌ها را باور نمی‌کنم، گویی به گوش سپردنِ دروغ‌هایت وابسته شده‌ام!
باز بیا و دروغ بگو و منِ ساده‌لو باور کنم... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

itszari.

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Oct
6,750
32,314
مدال‌ها
7
از نبودِ تو پلک‌هام بسته نمی‌شوند.
قصد دارم پلک‌هام رو با هم آشتی بدم.
دیگر نه کام‌کام سیگار نه ش*راب حالم را خوب نخواهد کرد؛ حتی دیگر توام نمی‌توانی حالم را خوب کنی!
 
موضوع نویسنده

itszari.

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Oct
6,750
32,314
مدال‌ها
7
دیگر به تاریکی عادت کرده‌ام نمی‌خواهم همانند سابق به عشقت شمع‌ها را روشن کنم، حال می‌خواهم شمع‌ها خاموش بمانند چون دیگر تو نیستی که شمع‌ها را به عشقت روشن کنم و همانند پروانه به دورت بچرخم.
 
بالا پایین