جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فایل شده ● غربت‌نشین اثر تارا مطلق ●

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط Tara Motlagh با نام ● غربت‌نشین اثر تارا مطلق ● ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,126 بازدید, 32 پاسخ و 13 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع ● غربت‌نشین اثر تارا مطلق ●
نویسنده موضوع Tara Motlagh
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Tara Motlagh
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,743
45,696
مدال‌ها
7
کاش باران ببارد
در این گرمای سوزان خرما پز
تا غبار دل‌های بی‌احساس را بشوید
ببارد بر زخم‌های دلم
و روح ببخشد بر دل عزلت نشینم
کاش کمی باران ببارد
و غربت را از تنم بشوید و با خود ببرد.
***
 
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,743
45,696
مدال‌ها
7
ترس به جان دلم افتاده است،
که این روزهای در شب مانده تمام نشود.
نه دستی‌ هست که مرا وارهاند از این کنج غربت
و نه شوقی مانده در دلم،
که دست بر زانو نهم
و خود را از این غرقاب بی‌حسی بیرون بکشم.
انگار دوزخ همین‌جاست که منم.
***
 
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,743
45,696
مدال‌ها
7
دل است دیگر،
گاهی تنهایی نمی‌خواهد،
گاهی دنیایی حرف در خود دارد،
شانه‌ای می‌خواهد برای باریدن
و گوشی می‌خواهد برای شنیدن.
گاهی مهر می‌خواهد و دست نوازشی
که بشوید غبار غم و تنهایی را
اما... این‌جا غیر تنهایی هم‌دمی نیست.
***
 
بالا پایین