جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته تکمیل شده ● ماتم خنده اثر aryana elhaei ●

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کامل شده کاربران توسط ragazza della notte با نام ● ماتم خنده اثر aryana elhaei ● ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 2,004 بازدید, 64 پاسخ و 19 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کامل شده کاربران
نام موضوع ● ماتم خنده اثر aryana elhaei ●
نویسنده موضوع ragazza della notte
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ragazza della notte
موضوع نویسنده

ragazza della notte

سطح
2
 
ناظر تایید
ناظر تایید
کاربر ممتاز
کاربر رمان‌بوک
Jan
2,715
6,554
مدال‌ها
3
***
چشمانم را بستم.
بغض بد‌جور گلویم را آزار می‌داد.
در دل خدایم را صدا زدم.
گفتم:
خدایا... این بغض را یک‌جوری نابود کن...
همان لحظه خاطره‌ای خوش از دوران گذشته از ذهنم گذر کرد.
لبخندی کوچک به روی لبم نشست.
کمی بغضم را فراموش کردم.
ناگهان به یاد حرفم با خدایم افتادم.
لبخند شادتری زدم.
او همیشه همراهم بود.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

ragazza della notte

سطح
2
 
ناظر تایید
ناظر تایید
کاربر ممتاز
کاربر رمان‌بوک
Jan
2,715
6,554
مدال‌ها
3
***
سخت است در میان جمع باشی و
تنها...
سخت است برای همه سخت باشی و خود
ضعیف...
سخت است با همه بخندی و در خود
اشک‌هایت روان باشد...
سخت است به آن‌ها نگاه کنی و
حسرت داشته باشی..‌.
سخت است با دوستانت باشی و
فقط نگاه کنی...
سخت است...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ragazza della notte

سطح
2
 
ناظر تایید
ناظر تایید
کاربر ممتاز
کاربر رمان‌بوک
Jan
2,715
6,554
مدال‌ها
3
***
سی روز بود که می‌گذشت.
ده روز دیگر روزِ موعود بود.
اصلاً دلم نمی‌خواست به پیام حامل خبر از سمت او نگاه کنم.
خبری که ممکن بود دنیایم را به آتش بکشد...
ولی نگاه‌هایم سرکشی می‌کنند...
هر بار پیام او را می‌خوانند و بی‌دلیل می‌بارند...
«سلام... شرمنده من نامزد کردم، امیدوارم من‌ رو ببخشی ولی من و تو به درد هم نمی‌خوردیم... امیدوارم خوش‌بخت بشی...»
آن «خوش‌بخت بشی» آخرش آتش به جانم می‌کشید.
آخر من بدون تو چه کنم؟
ولی با فکر به این که تمام این‌ها شوخی‌ای بیش نیست می‌خندم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ragazza della notte

سطح
2
 
ناظر تایید
ناظر تایید
کاربر ممتاز
کاربر رمان‌بوک
Jan
2,715
6,554
مدال‌ها
3
***
صبر سخت است
انتظار سخت‌تر
مرگ سخت است
زندگانی سخت‌تر
تنهایی سخت است
با تو بودن سخت‌تر
تنفر سخت است
عشق سخت‌تر
خواهر بودن سخت است
‌نداشتنش سخت‌تر
خ*یانت سخت است
دیدنش با دیگری سخت‌تر
بغض داشتن سخت است
لبخند همراه بغض سخت‌تر
 
موضوع نویسنده

ragazza della notte

سطح
2
 
ناظر تایید
ناظر تایید
کاربر ممتاز
کاربر رمان‌بوک
Jan
2,715
6,554
مدال‌ها
3
***
به گذشته‌ام نگاهی می‌اندازم.
کمی تلخ است.
آینده را هم که نمی‌شود نگاهی انداخت.
سخت است.
حالا هم که نابود گشته.
چشم می‌بندم...
نه برای یک یا دو دقیقه...
بلکه تا ابد.
و من چه‌قدر حس خوش‌بختی دارم.
زیرا لبخند بر روی لبم از همیشه واقعی‌تر است.
دیگر من این بدی‌ها را نخواهم دید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • غمگین
واکنش‌ها[ی پسندها]: BALLERINA
بالا پایین