جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته تکمیل شده ● مستر گاف اثر معصومه بخشی(آفل جور) ●

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کامل شده کاربران توسط Afeljor با نام ● مستر گاف اثر معصومه بخشی(آفل جور) ● ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 899 بازدید, 32 پاسخ و 5 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کامل شده کاربران
نام موضوع ● مستر گاف اثر معصومه بخشی(آفل جور) ●
نویسنده موضوع Afeljor
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Afeljor
موضوع نویسنده

Afeljor

سطح
1
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
349
3,915
مدال‌ها
3
Negar_1698936295492.png

نام دلنوشته: مستر گاف
نام نویسنده : آفل جور
ژانر: طنز، اجتماعی
ناظر: @تی ناز
کپیست: @girl of the night
خلاصه:
عشق سوتی است که هنگامی زده شود هم خدا و هم شیطان را خواستار می‌شود. شیطان که آمد در خلوتی خیره به سرکار گاف‌ می‌شود و منتظر که کی آن، گاو می‌شود!؟ از قرار معلوم ما هیچ‌وقت برای خودمان دست نمی‌زنیم که خدای ناکرده هندوانه‌های زیر بغلمان نیوفتد! بر همین حال است که نام حماقت خوش‌ رو را نگرفته و سوتی آمیخته با بدشانسی روزگار را بر پیشانی خودمان زنیم؛ در کمال حیرت خدا را پست زده، قلم سرشت زندگانی را از او پس گرفته، و سعی در نوشتن داریم! خدا نکند ما محدود شده‌ها جوهر قلممان تمام شود که خود را تمام شده می‌پنداریم! حال که نه دست داریم نه هندوانه تنها یک مستر گاف هستیم!



پ‌ن: چیزی که درون ما می‌گذرد به روی خوب تشبیه آورده‌ام لطفا با داستان اشتباه نگیرید
 
آخرین ویرایش:

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,433
13,007
مدال‌ها
17
1683008322482.png
عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.
حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[قوانین تایپ دلنوشته کاربران]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[درخواست نقد دلنوشته]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد بدهید:
[درخواست تگ دلنوشته | انجمن رمان‌بوک]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[درخواست جلد دلنوشته و اشعار]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[اعلام پایان - دلنوشته کاربران]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]

با آرزوی موفقیت برای شما،
[تیم مدیریت تالار ادبیات]
 
موضوع نویسنده

Afeljor

سطح
1
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
349
3,915
مدال‌ها
3
فصل اول
«قبح یک گاف»

خواستم گرد جهان بگردم تا بنگرم چیزهای زیادی! دیدم نبود جیب که باشد اندرون آن دیناری! آخر شدم بی‌خیال این بیداری، من هیچ ندارم خیال از این بیداری... پس چه‌طور در خواب بینم چیزهای زیادی؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Afeljor

سطح
1
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
349
3,915
مدال‌ها
3
جلوی‌ آیینه که ایستادی آفل؛ نگاه به قد و قامتت نکن. نشود که خوش شوی‌ها! خوش چون آن جماعتی که گناهانشان سوتی می‌شود و سوتی‌هایشان گناه،
می‌گویند خود خدا را هم خوش نیامد لباس آبروی بنده‌اش را جلوی بندهٔ دیگرش در بیاورد! آری دیگر آبروی ما لباس ما است که نزد خیاطی خردمندی دوخته می‌شود منتهی خیاط عزیزی که من می‌شناسم تمامی لباس‌هایش از یک رنگ و از یک جنس است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Afeljor

سطح
1
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
349
3,915
مدال‌ها
3
تنها مدلش فرق می‌کند. آخ چه بگویم، ناز شصتش را؟ تو را بنگرد نه سایز کمرت را می‌گیرد نه قد و نه عرض شانه‌ات را می‌دوزد و می‌رود. چه دوختی! چه لعابی! مردک پیری تا ناف من می‌رسید چنان لباس بلندی برایش دوخت که نگویم از دهانی باز شده فرط تعجب، یا چشمانی ورقلمبیده‌ام را! یا شاید باید از لباس خودم بگویم که هیچ آستینی بر من نداشت!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Afeljor

سطح
1
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
349
3,915
مدال‌ها
3
من که لباسی به اندازهٔ تنم داشتم دگر راهی نبود که پاره‌اش کنم و بر آستین آن بیفزایم. اصلاً مگر حالیم بود از دوخت و دوز؟ با بی‌قراری به پیرمرد نگاه کردم حیف آن لباس بلندش نبود؟ من جوان، من نهال باید در أین سوز سرما دستانم یخ بزند و از مال دنیا کوتاه شود!؟ و او بلی اوی پیری به اندازهٔ قد هزارتای من تنش بود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Afeljor

سطح
1
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
349
3,915
مدال‌ها
3
از همین رو خشمگین به روی خیاط برگشتم که دیدم آری، در دکانش را بسته و رفته. شنیده بودم از هر کسی که شاکی بوده شنیدار گپ‌هایش هم نبوده. حالا این را بگو که در چنین سوز چگونه طاقت آورم؟ در همین افکار غلته‌ور بودم که دستی به پایم کشیده شد دیدم مردی را که هیچ لباسی بر تنش نبود!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Afeljor

سطح
1
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
349
3,915
مدال‌ها
3
بیچاره! داشت مرا التماس می‌کرد تا اندکی لباسم را پاره کنم و به او بدهم با این‌که دلم بدجوری سوخته بود ولی از آن‌جای که از بوی سوختنی تنفر داشتم با بدجنسی نالیدم:
- تو را به جان خودت نگو به جان کسی که می‌پرستی کمکت کنم والله اگر خودت کسی را می‌پرستی این‌گونه به پای من نمی‌افتادی! اصلاً مگر تو خیاطی نداشتی که آمدی پیش من؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Afeljor

سطح
1
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
349
3,915
مدال‌ها
3
او از سرما می‌لرزید آری، اما حسابی چانه‌اش گرم بود!
- چرا! قضیه‌اش مفصل است اما بدان رهایی این تکه لباس آسان‌تر از آب خوردن است. این را می‌گویم اما به کَ*س دیگری نگویی که من گفتم؛ دیروز دیدم هنگامی که زنی...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Afeljor

سطح
1
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
349
3,915
مدال‌ها
3
این گاو بود یا گاف بود؟ آخر داشت سزای غیبتش را می‌گفت و هیچ حواسش نبود که باز دارد غیبت می‌کند؟ چه سودی دارد که من بدانم فلانی چه کار کرده و پس فلانی چه کار... از همهٔ این‌ها بگذریم حواسش بود دارد یخ می‌زند و از ریشه در می‌آید؟ آری انگار داشت لالایی‌ای می‌گفت و به خواب می‌رفت در حالی که می‌توانست بدود تا سرمایی احساس نکند!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین