جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته تکمیل شده ● مستر گاف اثر معصومه بخشی(آفل جور) ●

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کامل شده کاربران توسط Afeljor با نام ● مستر گاف اثر معصومه بخشی(آفل جور) ● ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 891 بازدید, 32 پاسخ و 5 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کامل شده کاربران
نام موضوع ● مستر گاف اثر معصومه بخشی(آفل جور) ●
نویسنده موضوع Afeljor
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Afeljor
موضوع نویسنده

Afeljor

سطح
1
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
349
3,915
مدال‌ها
3
- دانستی حق کف دستت چه بود!؟
- ندارم ببین، پوچم! خالیم! چیزی ندارم به تو دهم، پس تو هم هیچ نگو.
- تو را به خدا راست می‌گویی! خالی شده‌ای از خودت؛ چه‌قدری هم از خویش دور شده‌ای، اما من از تو چیزی نمی‌خواهم.
ریشخند زدم و گفتم:
- بخواهی هم مهم نیست!
- نه حقت است که بدانی جامه هیچ ارزشی ندارد و آبروی آدمی نیست! آبروی حقیقی نزد خداست که آن هم با عمل است نه مال دنیا؛ نداشتنش ریشه کن نمی‌کند و تو را نمی‌کشد اما داشتنش و درست استفاده کردنش عزت می‌آورد و این عزت هم ماندگار نیست‌‌.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Afeljor

سطح
1
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
349
3,915
مدال‌ها
3
- اگر راست می‌گویی چرا آن مردک ریشه کن شد.
- توبه او توبهٔ گرگ بود. حقش بود و حقش را هم خودش کف دستش گذاشت نه ک.س دیگری!
سرخورده زمزمه کردم:
- مشرق کجاست؟
- مشرق بهشتی‌ست که مکان نیست. تنها آرامشی است که الان داریش، می‌دانی دل کسی را نشکاندی و حق کسی را از جمله خودت نخوردی! خالی از هر گناهی هستی و دل پاک داری.
- من گناه زیادی کردم.
خندید و سری تکان داد.
- آری اما وجودت سرتاسر توبه شده و خدا هم پذیرفته.
این را که گفت به خودم نگاه کردم درست بود جامه نداشتم اما باطنم هم زشت نبود که از دیده شدنش بترسم. حال وجودم تسکین یافت و سستی و خاری از تنم شسته شد. برخاستم و به دستان پیرمرد نگاه کردم که جامه‌ای بر دستانش بود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Afeljor

سطح
1
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
349
3,915
مدال‌ها
3
آفل دیدی حکایت دل من چه پیچ و خم دارد!؟ دیدی گفتن زشتی دیگران شگون ندارد؟ و تو بایستی خود را بزرگ بشماری که هیچ درگیر چنین سخنانی پوچ و بیهوده نشوی! و آخ امان از روزی که حواست نباشد. دست دراز شده‌ای را رد کنی به بهانهٔ این‌که خودش دست دارد و می‌تواند دوای حال خویش شود و تو را هیچ نیاز نیست به زحمت بیوفتی؛ آخر کدام بزرگواری دستان دراز شده‌ای را که به نیت کریمی است، پس می‌زند!؟ و دیدی آفل چگونه سر ریسمان وصل همان شد که پس زده بودی؛ چه‌طور زیبا چرخ چرخید، و رفت بالا! بعد چنان که متوجه نبودیم سرگردان در مداری پوچی رها شدیم! بی هیچ هدف و آرزویی. که چند پاس بعد نعمتی چون هدف غلتید بر دامانمان و ما با دیدن هدفی به این بزرگی خود را کوچک شمرده و دست بر دامن شیطان شده تا چیزی شبیه به آن به هر قیمت ارزانی به ما دهد و چه خوب شد که سرمان به سنگ خورد تا از سر رها شود این ننگی را، هر چند ضرب شت این سنگ، کاری بود! آخ آفل نگذار بگویم آن مار خوش خط و خال که بود! ما هر کدام مارهای خوش و خط خالی دیده‌ایم که سال‌ها در آستین که هیچ در قلبمان رشدش دادیم؛ دوسش داشتیم و چه‌قدر که دیوانه بودیم! و بایستی شکر گوید آن کسی که دوست و یا عشق و حتی هم خونش مار گزیده در آستینش نبوده. چه‌قدری آدم‌های بی‌هدف و دنیاپرست زیاد شده آفل، چون علف‌های هرز بر خاک سرشتمان رشد می‌کنند و اگر از ریشه درشان نیاوریم ما را هم پوچ و زشت می‌کنند. چه خوب شد که شبیه به آنها نشدیم و تن به هر کاری ندادیم و بی‌قاعده و بی‌نظم نفس نکشیدیم! با تمام این مشقت راهی طول درازی که گذراندیم باز هم خداراشکر، شد گاهی خود را کوچک شمردیم و گوشه‌نشین شدیم و همه را از یاد بردیم و همه ما را از یاد بردن جز خدای تعالی که باز هم با کم شمردن خود ما را بزرگ پنداشت که با آن همه گاف آن همه حماقت آن همه گناه، پیراهنی از جنس امید و عشق بر تنمان نهاد. و به یادمان آورد چندی دوست داشتنی و مفید خواهیم بود.

«پایان»
۱۴۰۱٬۱٬۳
#آفل_جور
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: pen lady
بالا پایین