جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فایل شده ● منکسر‌شده اثر فاطمه‌‌‌سلمانی ●

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط ~Fateme.h~ با نام ● منکسر‌شده اثر فاطمه‌‌‌سلمانی ● ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 879 بازدید, 21 پاسخ و 8 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع ● منکسر‌شده اثر فاطمه‌‌‌سلمانی ●
نویسنده موضوع ~Fateme.h~
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ~Fateme.h~
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار رمان
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,784
15,314
مدال‌ها
6
سکوت می‌کنند و در حوالی تاریکی بی‌صدا اشک‌های مروارید شکل خود را، از ناقوس مرگِ قلبش می‌ریزد. به راستی که عجب تیره زهرآلودی بود برای قلبِ بیچاره‌ام. آخر عاقبتِ قلبی که خود را به پیمان‌های بدیمن وقف داده است همین است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار رمان
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,784
15,314
مدال‌ها
6
اصلاً با گذشت با آن همه زخم که به قلبم زده‌‌ای تو را بخشیده‌ام، اما واقعاً نمی‌خواهی بیایی و این پیمان‌ها را به حقیقت روانه کنیم؟ یعنی واقعاً قادر به شکست این بدیمنی‌ها که قلبمان را با نیزه‌هایی از جنس کینه همچو حصار پیچ کرده‌اند را با عشقمان نابود کنیم؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار رمان
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,784
15,314
مدال‌ها
6
و آخر سر می‌توانم بگویم جوابت خیر است، نمی‌خواهی برگردی زیرا تو من را دلیل بدیمنی‌هایمان می‌دانی! اما تو که نمی‌دانی من تو را اندکی مقصر نمی‌دانم، قلبم من در هر روز هفته برای دیدنت بال‌بال میزد، هر ساعت برایش چندین روز است و... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار رمان
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,784
15,314
مدال‌ها
6
برای توأم همین‌طور است؟ یا آن‌قدر خشم همچو ابری خاکستری رنگ جلوی چشمانت را گرفته است و عشقمان را به فراموشی سپرده‌ای؟ نگو که من را فراموش کرده‌ای! من حتی هنوز پیمان‌های ریز و کوچکمان را هم فراموش نکرده‌ام‌.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار رمان
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,784
15,314
مدال‌ها
6
و حالا اگر تو من را فراموش کرده باشی من با این پیمان‌های شکسته شده و بدیمن چه کاری کنم؟
بشینم به حال خود اندک‌اندک گریه کنم؟
قلم به دست بگیرم و نامه‌ای برایت بنویسم؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار رمان
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,784
15,314
مدال‌ها
6
بنویسم از آن همه دلتنگی؟ یا بنویسم از آن همه پیمانی که همه را به دوش من انداختی و شدی یک یارِ نیمه راه، و من از آن پس می‌بایست همه پیمان‌های بدیمن را به دوش می‌کشیدم و هر کجا قدم می‌گذاشتم بدیمنی‌اش بر بختِ بدم غلبه می‌کرد‌.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار رمان
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,784
15,314
مدال‌ها
6
و هرگاه که به آن پیمان‌های می‌نگریستم تو را هم در خاطراتم مرور می‌کردم و احساساتم روز به روز بروز میشد و لحظه‌ای تو را فراموش نمی‌کردم. اندک‌اندک به‌جای تنفر و بیزاری دانه‌هایی عشقِ بیشتر در قلبم کاشته میشد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار رمان
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,784
15,314
مدال‌ها
6
گاه به گاه چشم انتظاری‌هایم، هم بیشتر از قبل میشد که قلبم به دردی از مرگ هم بدتر گرفتار میشد. چنان چشم انتظاری‌هایم محکم و استوار می‌ماند که حتی مقابل حجم آن همه پیمان‌های شکسته شده هم نمی‌شد آن را مقایسه کرد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار رمان
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,784
15,314
مدال‌ها
6
پیمان‌های بدیمن اولین کارشان بود آزرده خاطر کردن روح و روانم! و دومین کارشان بود دلتنگ کردن من به عشق تو، و آخریت کار، یعنی سومین کارشان بود کاشتنِ دانه عشق در قلبم و عاشق‌تر و چشم انتظارت شدنم و این‌گونه من را عذاب می‌دهند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار رمان
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,784
15,314
مدال‌ها
6
اما باید عجیب باشد که چرا این همه مقاومت به خرج داده‌ام، چرا این همه مدت مانده‌ام در خاطرات و گذشته.‌‌.. ‌. می‌گویند اگر نتوانی از گذشته دستی بکشی در آینده هم قادر به کاری نخواهی بود، دلیل من همین است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین