جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فایل شده ● همیشه جانان، همیشه وطن اثر s.h مبینا ●

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط mobina01 با نام ● همیشه جانان، همیشه وطن اثر s.h مبینا ● ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 907 بازدید, 18 پاسخ و 14 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع ● همیشه جانان، همیشه وطن اثر s.h مبینا ●
نویسنده موضوع mobina01
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,231
مدال‌ها
9
این انسان‌ها متعلق به هیچ جا نیستند. هیچ جای دنیا عاشقِ بی‌تفاوت نمی‌خواهد و ایرانم، ساکنِ بی‌تفاوت! سکونت! حتی در پست‌ترین جای دنیا می‌شود ساکن بود اما وطن؟ نه. هرجایی را نمی‌توان وطن نامید.
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,231
مدال‌ها
9
*همه عالم تن است و ایران دل
نیست گوینده زین قیاس خجل

چه افتخاراتی که برایمان رقم نزده این کشور، چرا از بهر شادی‌اش زجر نبریم؟ اگر جان برایش فدا نشود، این جان شیرین چه ارزشی دارد؟ ‌تو، ایرانِ من هستی! ایران جان!
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,231
مدال‌ها
9
از برایش زجرها خواهم کشید، برای خاطر عزیزش جان‌ها خواهم داد. برای افتخارش، خفت‌ها خواهم کشید. چرا جان ندهم؟ چرا افتخار نکنم؟ مگر می‌شود او باشد و دشمن، من تنهایش بگذارم! ممکن نیست. این، لطیفه است.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,231
مدال‌ها
9
تو را وطن نامیدم، مادر نامیدمت. خانه‌ای هستی با اعضای گوناگون. فرشی ابریشم هستی با طرح‌ها گوناگون. اجتماع قومیت‌هایت با اختلاف، زیباترین اجتماع بشریت است. چه فرقی می‌کند که از کدام قوم هستیم؟ ترک، کُرد، لُر، ترکمن، کرمانجی، جنوب، عرب، فارس، بلوچ و... همگی، اعضای این جان هستیم.
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,231
مدال‌ها
9
بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضو ها را نماند قرار

گوهر تابان من! چه لاله‌هایی در دامانت پرورش داده‌ای، غیور مردانی بی‌همتا. با تمام رنج و بلا، با وجود درد، همگی کنار هم هستند. اگر یکی از این اعضا آسیب ببیند عضو های دیگر قرار ندارند.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,231
مدال‌ها
9
ما برای آن که ایران خانه‌ی خوبان شود
رنجِ دوران برده‌ایم
ما برای آن که ایران گوهری تابان شود
خونِ دل‌ها خورده‌ایم
گربه‌ی خفته‌ی من! ای که تنت از زخم به شهیدان می‌ماند. چه لاله‌هایی در دامانت پرورش دادی و پرپر شدند. آن خونریزی‌ها را به یاد داری؟ همان گروه مغول صفت که با مروت ناآشنا هستند را به یاد داری؟ عراقی‌هایی که حال ارج و قرب دارند!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,231
مدال‌ها
9
ای خانه‌ی آشنای من که مهرت در قلوب تمام ایرانیان جهان گسترده است. باورم شود که زخم خورده و قوی شده‌ای؟ باورم شود که ردی از نامردی‌های تاریخ بر تنت نمانده‌‌ست؟ چطور باور کنم که هنوز هم نشان‌هایشان پابرجاست. اصلاً اگر بی‌نشان هم باشد، از یاد من و تو که نمی‌رود، می‌رود؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,231
مدال‌ها
9
ای که تاریخت، بی‌همتاترینِ تاریخ‌هاست. از چه می‌گریزی؟ از گزند بددلان و بدطینت‌ها؟ تو که ردی از جنت داری، بی‌شک یزدان پاک نگهدارت خواهد بود. همیشه نگهدارت بوده، از آغاز هستی تا به پایان رسیدن آن. چهار فصلت رنگی از نقاشی خداست.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,231
مدال‌ها
9
ای که خاکت سراسر برکت است و چشمه‌طبع از آن هنر می‌جوشد. سرای آزادی که مهرت را بی‌‌چشم‌داشت نثار فرزندان فرزانه‌ات می‌کنی. در عالم همچو یاقوت هستی، گربه‌ی خفته‌ی من!
در وصف تو حیران بمانده‌ام
حدی‌ست حسن را تو از حد گذشته ای
 
بالا پایین