فایل شده ● ژیکان اثر دلارام ●

[DELARAM]

نام اثر: ژیکان
نویسنده: دلارام
ژانر: عاشقانه/ تراژدی
ناظر: @سپید
کپیست: @الههِ ماه؛
مقدمه:
ژوانم! من با خیالی هر شب در دلم با تو عاشقانه‌ها ساختم و جان دادم. من هر روز در هوای عشق تو غزل‌هایم را می‌نویسم و این را داروی جان سوخته‌ی خود می‌دانم... امشب عاشقانه‌هایم را بنوش و به یاد من بمان در ریژوان!
*ژیکان: قطره باران ( شفاف)
​

 

[DLNZ]

عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.
حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[قوانین تایپ دلنوشته کاربران]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست تگ بدهید:
[درخواست تگ دلنوشته | انجمن رمان‌بوک]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دلنوشته و اشعار]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[اعلام پایان - دلنوشته کاربران]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]

با آرزوی موفقیت برای شما،
[تیم مدیریت تالار ادبیات]​

 

[DELARAM]

می‌دانی! از زمان دیدن چشم‌های دریایی‌ات خون در شاهرگ‌هایم با فشار بیشتری به جریان درآمده است. تو در زخم‌های من جوانه زدی ولی مدتی‌ست که در رگ‌هایم بی‌احساسی جاری شده.

 

[DELARAM]

شاید دلیل احساسم سردی خاک است. می‌دانی دیدن تصویری که مجنونش نباشد لیلی بهانه‌ای برای عاشق بودن پیدا نمی‌کند. زمزمه‌های عاشقانه‌ی نگاهت آخرین یادگاری‌ات بود و حالا تنها اسم است و خاکی به سردی زمستان!

 

[DELARAM]

من امروز مانند ژیکانی بر روی گونه‌هایت چکیدم. برای آنچه سرنوشت برای جوانی‌ات خواند. در خیابان‌های طولانی تنهایی قدم می‌زنم تا بتوانم ناگفته‌های آغوشت را بگویم. از بغض‌های نبودت، از دلتنگی دفترچه خاطرات بچگی‌ات و از نبودن نگاه‌های تو!

 

[DELARAM]

در غزل‌هایم از ماه می‌گویم که همتا ندارد. ژیروانم! تو خاص‌ترین سروده‌ی این شعرها هستی. ابیاتی به وسعت عشق حافظ به شاخِ نبات و به تنهایی شیرین و فرهاد سرودم تا که قلم خسته شد.

 

[DELARAM]

روی آرامگاه ابدی‌ات گل‌های ارغوانی رنگی روییده است. چقدر دستانم دلتنگ لمس احساساتت هست. دلبرکم! پرده روز قیامت ما را به هم نزدیک می‌کند. شب‌های بی تو عذابی به نام دلتنگی را به دوش می‌کشد.

 

[DELARAM]

ساز عشق می‌نوازم و مانند نسیم صبح آرام و بی‌قرار می‌لرزم. شانه‌های تو باوش آرامش من بود. موقع‌ خداحافظی و زمانی که تپش قلب تو ایستاد سقوط احساسم کوبیده شد. قطره اشکی افتاد و صدای شیون پیچید.

 

[DELARAM]

راحت بخواب معشوقم! نمی‌دانم چه دردی‌‌ست دوست داشتن که هنوز هم بعد از رفتن تو رهایم نکرده. در نبودنت غریبانه زیستن کار من است. قطرات وارش، هینا حواسم را پَرت می‌کند.

 

[DELARAM]

درد غم مجنون را حتی طبیب درمان نمی‌کند. امروز برای تو شاخه رز سرخ رنگی آوردم. آن را دیدی؟ چه زیبا در کنار اسم تو پرپر شده بود. تو که نیستی تنفس در این هوا برای من سخت و نفس کشیدن بر من تنگ شده.