جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط اول شخص مفرد با نام ● کالبد مادرم اثر اهورا تابش ● ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 877 بازدید, 19 پاسخ و 18 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع ● کالبد مادرم اثر اهورا تابش ●
نویسنده موضوع اول شخص مفرد
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط این آدِر هَند
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6
مادرم!
من هراسان و تنها هستم،
مدام از این کوچه به آن خیابان می‌روم...
اما حوصله می‌کنم
شاید معجزه‌ای رخ داد
رنگ اتاق‌ها به خودی خود سفید شدند...
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6
مادرم لبخندی بزن که لبخند را بسیار دوست دارم
بسیار به گریستنت گریسته‌ام!
با دیدگان آمیخته به اشک اتاق‌هارا دوباره به رنگ سفید می‌بینم.
و در اخر بوته‌های اطلسی گل می‌دهند
 
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6
خانه را غروبی دلتنگ کننده به خود گرفته بود
مثل اکنون که تنگ است دل من
من به خود آمدم و دیدم که یک روز گذشته است
آه
مادرم زود بر می‌گردد
 
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6
و این مادرم بود
زنی در این زمین آلوده با رشته‌های آبی در چشمانش
مأیوس و ناامید
با دستانی کارکشته
زمان گذشته است و مادرم نجات‌دهنده لحظاتم
در ژرف خاک پذیرنده، در گور خفته است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6
و در این غروب بارور شده از سکوت
در محفل عزای زنبق‌های ارزانی
در « اجتماع سوگوار تجربه‌های پریده رنگ »
صبور و سرگردان گفتم :
- او دیگر زنده نیست! مادرم دیگر زنده نیست!
در کوچه نسیم پاییزی می‌آید
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6
« چرا نگاه نکردم؟
انگار مادرم گریسته بود آن شب »
مادرم را در آیینه می‌دیدم،
پاک و درخشان بود، مرا صدا کرد
تمام لحظات با او سعادت بود؛ دست‌هایش ویران شده بود...
گیسوانش در باد شانه می‌خورد
مادرم گفت :
- دیگر تمام شد!
پیش از آنکه بدانم اتفاق افتاده بود، باید تسلیتی برای خود می‌فرستادم
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6
مادرم
اینک، تو آنجا در نهایت بی‌گناهی
صورتت حالت گرفته‌ای به خود دارد!
در میان گل‌های اطلسی
نور دمیده از خورشید به چهره‌ات می‌تابد...
و « این آخرین بهار توست بر روی خاک »
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6
پسرت هنوز کوچک است و
سر بر حلقه‌ی بازوانت می‌گذارد...
به روی تو می‌خندم
چیزی به من می‌گویی
آوخ که واژگان دیگر گم‌ شده‌اند...
 
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6
و اکنون باران به شیشه‌ی پنجره‌ی ما می‌خورد
قطره‌های اشکم هستند که از اینجا به سمت آسمان رفتند.
دلتنگ مادرم هستند
اتاقم بوی دلتنگی می‌دهد
و از دلتنگی گریه سر می‌دهم
 
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6
در این خانه دیگر حرف‌های مادرم نیست
دیگر حرف‌های دلنشین و آرام‌بخش به گوشم نمی‌رسد؛
آسمان مادرم دیگر آبی نیست
از این جا می‌گریزم
از گم شدن‌ نمی‌ترسم!

و در آخر
به یاد روح مادر جوانم، آنکه آفتاب مهرش در آستانه قلبم، همچنان پابرجاست و هرگز غروب نخواهد کرد

پایان.
 
آخرین ویرایش:
بالا پایین