جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فایل شده ● گاه‌شمار عاشقی اثر تارا مطلق ●

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط Tara Motlagh با نام ● گاه‌شمار عاشقی اثر تارا مطلق ● ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,119 بازدید, 32 پاسخ و 28 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع ● گاه‌شمار عاشقی اثر تارا مطلق ●
نویسنده موضوع Tara Motlagh
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Tara Motlagh
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,565
44,688
مدال‌ها
7
Negar_1702382347300.png
عنوان دلنوشته: گاه‌شمار عاشقی
نویسنده: تارا مطلق
ژانر: عاشقانه
ناظر: @mila
کپیست: @الهه ماه :)
مقدمه:
ناگهان، اما آرام‌آرام می‌آید. به‌سان عشقه‌ای می‌خزد و آهسته خود را از دیوار دل بالا می‌کشد. شاخ و برگ می‌دهد و بیشتر و محکم‌تر دور قلب تپنده چنبره می‌زند. قلب را میان بازوهای پیچ‌واپیچش در آغوش می‌گیرد و می‌فشارد. آن‌گاه است که دردی بس عظیم قلب را به تپشی پرهراس وامی‌دارد و عشق زبانه می‌کشد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ARMINA

سطح
4
 
منتقد ادبیات
منتقد ادبیات
کاربر ویژه انجمن
Dec
2,460
15,250
مدال‌ها
11

1000008683.png عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.
حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[قوانین تایپ دلنوشته کاربران]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد بدهید:
[درخواست تگ دلنوشته | انجمن رمان‌بوک]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دلنوشته و اشعار]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[اعلام پایان - دلنوشته کاربران]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]

با آرزوی موفقیت برای شما،
[تیم مدیریت تالار ادبیات]
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,565
44,688
مدال‌ها
7
آن روزهای نبودنت را که به یاد می‌آورم، قلبم در چنگال آهنین غم، فشرده می‌شود. رفتی و ندیدی چه‌گونه آتش تب، تن کوچکم را در حصار بازوهای پرقدرتش گرفت. تو رفتی و باز بار یتیمی بر شانه‌های کوچکم سنگینی کرد. آن‌روزها، پستوی خانه هم، رنگ قدم‌های تنها و بی‌پناهم را می‌شناخت. شاید نمی‌دانستی که همه نداشته‌هایم در وجود تو خلاصه می‌شد.
***
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,565
44,688
مدال‌ها
7
رفتنت درد بی‌درمانی بود که بر تار دلم زخمه‌های بی‌نوا می‌زد؛ همچون من کودکی که بی‌تو بی‌نوا و بی‌پناه مانده بودم. من آن ستاره بی‌سویی شدم که در آسمان زندگی یکه و تنها خود را در آغوش گرفتم تا دریای مواج و بی‌رحم یتیمی مرا بار دیگر در خود غرق نکند. اما تن کوچکم میان دنیای آدم‌‌هایی که چشم و دهانشان مرا آماج بی‌رحمی‌شان قرار می‌دادند، تنها ماند.
***
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,565
44,688
مدال‌ها
7
روزهای بودنت، رنگین‌کمانی از مهر تابیده‌ای بود که به قلب کوچکم می‌بخشیدی. تو پدر بودی، گاهی برادر و گاهی در جایگاه مادری که امواج احساسات مادرانه‌اش همیشه در جذر بود. تو حامی جسم کوچکم میان شیطنت‌های بی‌پایان همبازی‌های کودکی‌ام بودی. و نمی‌دانی رفتنت مرگ کودکی‌های ناتمامم شد.
***
 
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,565
44,688
مدال‌ها
7
تو که بودی غم و غصه در دلم جایگاهی نداشت. شانه‌ای بود تا سر بر آن بگذارم و گاهی اشک‌ دلتنگی ببارم. آغوش مهربانی که جسم کوچکم را به خود بفشارد و قلبم را از حضور پرمهرش مطمئن سازد و دستی که دست کوچکم را بگیرد و گام‌هایم را همراهی کند. تو همهٔ خاطرات کودکی‌ام و همهٔ گریه‌ها و خنده‌هایی بودی که با رفتنت کودکی‌ام را با خود بردی.
***
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,565
44,688
مدال‌ها
7
تو دنیای امن کودکی‌های ناتمامم بودی؛ همان‌قدر کوه، همان‌قدر استوار و همان‌قدر بزرگ. بوسه‌هایت بر روی موهای بلند و گیس شده‌ام، آرامش ناب طلوع آفتاب بود؛ همان‌قدر درخشان، همان‌قدر طلایی و همان‌قدر نور. تو آبی بی‌نهایت آسمان زندگی‌ام بودی؛ همان‌قدر پهناور، همان‌قدر روشن و همان‌قدر زیبا. اما رفتنت امنیت، آرامش و عشق را از کودکی‌ام ربود.
***
 
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,565
44,688
مدال‌ها
7
بهارهای بعد از تو سبز نبودند و تابستان‌ها، گرم اما بی‌بار بودند. پاییزها پر از دلتنگی‌های نبودنت بود و در زمستان‌ها، سرمای جای خالی‌ات، تن کوچکم را به تب می‌کشاند. بعد از تو نه گل‌ها خوش عطر و زیبا بودند و نه گیلاس‌هایی که از درخت وسط باغچه می‌چیدم، شیرین. دیگر نه خش‌خش برگ‌های خزان‌زده در زیر پاهایم لذت‌بخش بود و نه ساختن آدم‌برفی. انگار فصل‌ها هم با تو کوچ کرده بودند.
***
 
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,565
44,688
مدال‌ها
7
سال‌ها رویای بودنت را مرور می‌کردم. خاطرات خوش کودکی‌ها را ورق می‌زدم و از میانش، تو پر‌نورترین و درخشان‌ترین بودی. آن‌جا که دور از نگاه اخطارگونه بزرگ‌ترها برایم بستنی می‌خریدی؛ یا وقتی من پر بهانه و خسته را قلمدوش خود می‌گذاشتی و سربالایی محله را بالا می‌رفتی و من برای گوش‌های همیشه شنوایت پرحرفی‌های دخترانه‌ام را ردیف می‌کردم. تو رفتی و من در سکوت پرهیاهوی خود جا ماندم.
***
 
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,565
44,688
مدال‌ها
7
تو نبودی و من به دنبال دست‌های مهربانت، دست‌های خالی‌ از دستان گرمت را پشت سرمای نگاه دیگران پنهان می‌کردم. و تن کوچکم بی‌آغوش تو کوچک‌ و کوچک‌تر شد. نگاهم که عادت به دیدن لبخندهای روشنت داشت بی‌سو شد و پاهای کوچکم زیر بار سنگین تنهایی، بی‌حس شدند. من بی‌تو همان باغ بی‌برگی بودم که دیگر رونقی نداشت و خزان زده و تنها به انتظار بازگشت بهار، خود را به آغوش تنهایی عادت دادم.
***
 
بالا پایین