جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی 🌻آموزش حرفه‌ای نویسندگی🌻

  • نویسنده موضوع خاتون
  • تاریخ شروع

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته جمع‌آوری نکات توسط خاتون با نام 🌻آموزش حرفه‌ای نویسندگی🌻 ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 4,056 بازدید, 98 پاسخ و 12 بار واکنش داشته است
نام دسته جمع‌آوری نکات
نام موضوع 🌻آموزش حرفه‌ای نویسندگی🌻
نویسنده موضوع خاتون
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط نهال رادان
خ
موضوع نویسنده

خاتون

مهمان
۹۰- کاری نکنین خواننده بگه: «یه لحظه صبر کن ببینم. اینجا چه خبره؟»
این یعنی نویسنده شکست خورده.🥀

مثال:
پری گفت:«شاید تو بتونی...» لازم نبود بیشتر ادامه بدهد. خودم منظورش را فهمیدم.❌

🌊|• شخصیت منظور پری رو فهمیده، اما شاید خواننده نفهمیده!
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: MEDOUSA

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,388
مدال‌ها
7
▪️عناصر ماندگار
چگونه می‌توان عناوین ماندگار برای یک کتاب یا داستان انتخاب کرد؟
برای این کار راه‌های گوناگونی وجود دارد:

🎐 انتخاب عنوان کتابتان را بگذارید برای وقتی که نوشتن آن را تمام کرده‌اید.
عنوان باید انعکاسی از کلیت اثری باشد که پیش روی شماست. البته این بدان معنی نیست که حین کار عنوانی برایش در نظر نگیرید. اما بدانید که هر چه در نوشتن پیش می‌روید، کتاب تغییر می‌کند.

🎐زمان مشخصی را برای فکر کردن به عنوان کتاب اختصاص دهید و در این مدت به هیچ چیزی غیر از عنوان آن کتاب فکر نکنید.
به این ترتیب شما برای کارتان اهمیت قائل می‌شوید و موضوع برایتان برجسته می‌شود.

🎐روی یک تکه کاغذ بنویسید که موضوع اصلی کتاب یا مقاله شما چیست و کشف و نتیجه‌گیری شما چه بوده است.
این نوشته می‌تواند یک پاراگراف یا چندین جمله باشد. در مرحله بعد مثل عصاره‌گیری گیاهان، می‌توانید چکیده‌ی آن پاراگراف یا جمله‌ها را به صورت یک عبارت کوتاه بنویسید و عنوان کتابتان قرار دهید.

🎐به دو سه عنوانی که ابتدا به ذهنتان می‌رسد، اکتفا نکنید. ‼️
سماجت کنید، گزینه‌های متعدد را روی کاغذ بیاورید، مواردی را که نوشته‌اید، یکی دو روز کنار بگذارید و بعد ببینید کدام‌یک از گزینه‌هایتان قابلیت ماندگاری دارد.

❕یادتان باشد وقتی عنوانی روی کتابتان چاپ شد، دیگر نمی‌توانید تغییرش دهید.❕
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,388
مدال‌ها
7
📚]• دو اصل کلیدی در یادگیری مهارت نویسندگی:

● بسیارخوانی: خواندن نثرها و نوشته‌های معیار و درست و فصیح.
● بسیارنویسی: نوشتن و نوشتن و نوشتن.

📝|• نوشتن از آن رو که «هنر» است، محتاج استعداد ویژه یا همان ذوق است؛ اما در «فن» یا «صناعت» بودن آن نیز نباید شک کرد. پس تجربه را لازم دارد.
📝|• هر بار نوشتن، هر چند کوتاه، تجربه‌ای است نو و گامی است به جلو.

📘|• مدتی باید برای خود نوشت، و برای پاره کردن و دور ریختن.
📗|• کار نیکو کردن از پر کردن است.
📒|• در برخی از فنون و صناعات، حد مشخصی از تجربه کفایت می‌کند اما تجربه اندوزی در نویسندگی هیچ‌گاه پایان نمی‌پذیرد.
📕|• بهترین کلاس‌های آموزش نویسندگی در میان سطرهای یک نوشته برگزار می‌شود.

روح‌الله سلیمانی‌پور🌿
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,388
مدال‌ها
7
🔻بخوانيد!

خواندن دقيقا مثل ديدن است.

همان طور که ديدن و خوب ديدن گنجينه تصاوير آدمي را غني می‌کند، خواندن مقالات، داستان‌ها و نوشته‌های ديگران هم به تجربيات نوشتاری می‌افزايد.
نويسنده از هر نوشته‌ای که میخواند، ايده‌ای جديد می‌گيرد و همان‌طور که قبلا اشاره شد، هر ايده‌ای به مثابه يک ابزار است در ذهن نويسنده؛ ضمن اينکه راه استفاده مناسب از کلمات، تعابير، جملات، تشبيهات، استعارات و...را هم به خوبي به او می‌آموزد.

به غير ازمجلاتی که با قيمت «سه تا صد تومن» در پايانه‌های مسافری فروخته می‌شوند، هر کتاب و مجله ديگر را که می‌توانيد بخوانيد.
اصلی میگويد: «هر داستانی ارزش يک بار خواندن را دارد».
يک نگرانی در بعضی از نوقلم‌ها وجود دارد و آن اين است که می‌ترسند با خواندن آثار ديگران ديگر خودشان نباشند و تحت تاثير قرار بگيرند.
البته به احتمال زياد نمی‌شود از تاثير نوشته‌های ديگران صرف نظر کرد ولی مطمئنا صاحب سبک شدن از همين تاثيرپذيري شروع شده است و هر نويسنده بزرگی هميشه از رد پای يک استاد يا يک راهنما صحبت می‌کند.
و نکته آخر در اين باب اينکه حتي تاثيرپذيري از کسی به معنی کوچک ماندن نيست؛ کما اينکه مولانا از شمس تبريزي تاثير پذيرفت ولی بی شک از بزرگ‌ترين نام های شعر و عرفان اين فرهنگ است.
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,388
مدال‌ها
7
دو واژه را انتخاب کردیم.
دو واژه نامانوس یا دو واژه جدید یا دو واژه که دارای تاریخچه باشند.
این تاریخچه معنایی ممکن است در یک فن یا هنر یا علم باشد.
معنا و مفهومشان را جستجو کردیم.

این دو واژه را بطور ضمنی و مفهومی در داستان استفاده کردیم.

☪معنای« مجادله » در یک ماجرای داستانی اما این مجادله با کنش های درونی و روانشناختی همراه است و باعث لایه دار شدن داستان می شود و عمق بخشیدن به رفتار شخصیت.
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,388
مدال‌ها
7
✴️تناسخ: معنا و مفهوم این واژه نیز برای پرداخت دو شخصیت استفاده می شود که همپوشانی رفتاری و ظاهری ایجاد می کند.
🛑نتیجه:
این تکنیک با رویکرد بهره گیری از مفاهیم عمیق واژه ها برای ماجرا سازی و پرداخت عناصر داستانی است.
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,388
مدال‌ها
7
تا شروع نکنی درست نمی‌شود

نوشتن مثل نفس‌کشیدن است. مثل دویدن است.. مثل کوه‌پیمایی است. مثل سفر است.مثل غذا درست کردن است. مثل هر ورزشی است. مثل شنا، والیبال، فوتبال و...فقط اول باید ورزش را شروع کرد و بعد به مرور درستش کرد.
هر اندازه کنار گود بایستی و دربارۀ قوانین ورزش صحبت کنی نمی‌توانی ورزشکار شوی. تا خود را به تور نزنی، تا شروع به دویدن نکنی، تا از کوه بالا نروی نمی‌توانی به بهبود آن کمک کنی. نوشتن هم همینطور است. باید خود را درگیر کنی تا رفته‌رفته یادبگیری بهتر بنویسی. وقتی راه افتادی می‌توانی به بهتر شدنش هم فکر کنی. بخوانی، ببینی، بشنوی و بعد کم‌کم آن را اصلاح کنی.
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,388
مدال‌ها
7
آنچه «رضا بابایی» برای نویسندگان می‌نویسد:

📘۱. نویسنده نباید گارد نویسندگی بگیرد؛ یعنی نباید گمان کند که در هنگام نوشتن، مشغول کاری شاق و متفاوت از کارهای روزانه‌ است. هنر نویسندگی در کاستن از فاصلۀ میان قلم نوشتاری و زبان روزمرۀ مردم است؛ بدون آنکه دچار شلختگی و عیب‌های زبان گفتاری شود. بهترین زبان نوشتاری، همان زبان گفتاری است منهای عیب‌های آن. زبان گفتاری چند عیب یا ویژگی دارد:
یک. در گفتار، کلمات معمولا به ترتیب انسی که ما با آنها داریم به ذهنمان می‌آیند، نه به اقتضای اسلوب جمله‌سازی. مثلا در گفتار می‌گوییم: «رفتم امروز بازار، کمی خرید کردم.» طبق اسلوب زبان، قید «امروز» باید اول جمله بیاید: امروز رفتم بازار...
دو. حذف حروف اضافه و حتی گاه کلمات کلیدی، در زبان گفتاری معمول است. مثلا جملۀ «رفتم بازار، کمی خرید کردم» در واقع ناقص است؛ اگرچه شنونده می‌داند که مراد گوینده این است که «رفتم "به" بازار "و" کمی خرید کردم.» گوینده اجازه دارد که بگوید: «او سال ۱۳۳۰ دنیا آمده» اما نویسنده باید بنویسد: «او "در" سال ۱۳۳۰ "به" دنیا آمده است.»
سه. عیب زبان گفتاری، کم‌واژگانی است؛ چون گوینده فرصت نویسنده را برای جست‌وجو و انتخاب مناسب‌ترین کلمات ندارد و ناگزیر معمول‌ترین و ‌شده‌ترین کلمات بر زبان او جاری می‌شود. اما نویسنده – مثلا - راضی نمی‌شود در مثال پیش‌گفته، از کلمۀ «کمی» استفاده کند؛ بلکه به جای آن، «مقداری» یا مانند آن می‌گذارد.

📗۲. پس از آنکه راحت و بدون هیچ دغدغه‌ای نوشتید و نقطۀ آخر را گذاشتید، نوبت به وسواس و سخت‌گیری می‌رسد. در این مرحله، هر قدر می‌توانید بر نوشتۀ خود سخت بگیرید و حتی از یک کلمۀ آن آسان نگذرید. به قول همینگوی، مسـ*ـت بنویس و هشیار ویرایش کن. این هشیاری و سخت‌گیری یا باید جمله‌به‌جمله باشد، یا بندبه‌بند یا پس از آنکه نوشتار به پایان رسید.

📒۳. از بخت‌یاری نویسنده است که نوشتۀ او را پیش از انتشار، کسانی ببینند و بر آن خرده بگیرند. اگر نویسنده‌ای چنین دوستان و همراهانی ندارد، بر او است که در انتشار نوشته‌اش شتاب نکند؛ بلکه پیش از انتشار، آن را بارها بخواند. در بازخوانی‌ها هم اصلاحات محتوایی کند و هم اصلاحات لفظی. یکی‌دو بار هم با چشم مخالف فرضی بخواند.

📙۴. هر نوشته‌ای از ما که به رؤیت کسی می‌رسد، بخشی از جورچین شخصیت ما را در ذهن او کامل می‌کند. هیچ نوشته‌ای را تا به سطحی از مقبولیت (از محتوا تا تایپ) نرسانده‌اید، منتشر نکنید، حتی اگر می‌دانید که خوانندگان آن به شمار انگشتان یک دست نخواهد بود.

📕۵. خواندنی‌ترین نوشته‌ها آن است که محتوایی بکر و به‌روز و پیش‌برنده داشته باشند، و ملال‌آورترین نوشته، آن است که تکرار شنیده‌ها و گفته‌های دیگران باشد. بنابراین کسانی که می‌خواهند سخنی بگویند که مردم آن را روزانه چندین بار از رسانه‌های رسمی و تبلیغی و سخنرانی‌های معمول می‌شنوند، نباید توقع استقبال داشته باشند. آری؛ هر سخن نو و بی‌سابقه‌ای، درست و راست نیست؛ اما سخن تکراری همیشه ملال‌آور است، مگر برای مخاطبان معتاد به آن سخنان.

📘۶. غرور نویسنده، دشمن قلم او است؛ زیرا گوهر صمیمیت و دلاویزی را از او می‌رباید. نویسندۀ مغرور، بیش از آنکه در اندیشۀ مفاهمه و تفهیم باشد، در فکر حراست از شخصیت علمی یا اجتماعی خویش است و هیچ‌گاه از ردای هیبت و وقار بیرون نمی‌آید. بنابراین در انتخاب کلمات و لحن نوشتار، بیشتر به جایگاه اجتماعی و مرتبۀ علمی خود می‌اندیشد تا حق مطلب. او به جای آنکه دست در گردن خواننده بیاویزد و با او گشت‌وگذار کند، ترجیح می‌دهد که مخاطبش دورترک بنشیند و به سخنرانی رسمی و غرّای او گوش دهد.

📗۷. هر نوشته‌ای، سفره‌ای است که نویسنده برای خواننده پهن کرده است. سفره، هم جای غذای اصلی است و هم جای مخلفات (سالاد و ترشی...)؛ اما سفره‌ای که جز مخلفات بر آن نیست، به درد شکم‌های گرسنه نمی‌خورد. برخی نوشته‌ها را می‌خوانی و به آخر می‌رسانی، اما بیش از یکی‌دو سطر آن، دندان‌گیر نیست. نویسنده، مقدمه را از جایی دور شروع کرده یا گریزهای بیهوده در میان افکنده است؛ اما آنجا که باید کرّوفرّ کند، فرود آمده است! درختی تناور برکشیده است، اما همچون درخت کاج، نه میوه‌ بر شاخ دارد و نه سایه بر زمین.

📒۸. حذف حتی یک کلمۀ زائد، برداشتن باری از دوش جمله و فهم مخاطب است. جمله هر چه پیراسته‌تر باشد، چابک‌تر است و به فهم خواننده نزدیک‌تر.

📙۹. هر نوشته‌ای، سیرتی دارد و صورتی. اهتمام به صورت و ظاهر نوشتار (از جمله‌سازی و پاراگراف‌بندی تا تایپ فنی و بدون غلط) به اندازۀ محتواگرایی اهمیت دارد.

📕۱۰. هنر ننوشتن، گاهی کمتر از هنر نوشتن نیست. اگر این را نیاموخته‌ایم، آن را بیاموزیم. پس ننویسیم مگر آنگاه كه دربارۀ موضوع نوشتارمان، بیش از خوانندگان احتمالی، خوانده‌ایم یا اندیشیده‌ایم؛ وگرنه عرض خود می‌بریم و...
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: MEDOUSA

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,388
مدال‌ها
7
•[📚✨]• مهدی روشن‌ضمیر:

•[📘]• زیاد بخوانید، ولی خواندن کافی نیست. چشم و گوش خود را به کار اندازید و دور و بر را به دقت بنگرید. نگاه کردن و دیدن خود هنری است.

•[📗]• هر روز از کنار هزاران دیدنی می‌گذریم و هیچ نمی‌بینیم، ولی نیوتن از افتادن یک سیب به رازی پی می‌برد، و هنرمند به یک نظر نکته‌ها در می‌یابد.
آری دنیا پر از دیدنی و نوشتنی است به شرطی که چشم‌مان بینا و گوشمان شنوا باشد.

یک عمر می‌توان سخن از زلف یار گفت
در بند آن مباش که مضمون نمانده است!

•[📒]• شاید تا به حال ریگی به کفشتان رفته و یا بادی کلاهتان را برده است. این پیشامدها به نظر من و شما بس ناچیز است، ولی «حجازی» از اولی و «دیکنز» از دومی شاهکاری پدید آورده است!
حیف از دیده داشتن و ندیدن!...

•[📙]• یک عمر خورده و خوابیده‌ایم، بیایید یک دم دنیا را تماشا کنیم! به آسمان پرستاره نظر افکنیم؛ به خورشیدی که در حال فرورفتن و یا برآمدن است، بنگریم؛ در چهره‌ها دقیق شویم؛ به زندگی خود و دیگران بیندیشیم، یک دنیا مطالب درخواهیم یافت.

•[📕]• نگریستن و دیدن و در خود فرو رفتن، خواندن و از اندیشه دیگران بهره‌مند شدن؛ این است راه نوشتن به شرطی که شوری در سر و شرری در دل باشد.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: MEDOUSA
بالا پایین