مطالب طنز 🤣🤣طنز

[Sanai_paiiz]

مامانم همیشه میگه تو تحت تاثیر دوستاتی! اگه اونا بپرن تو چاه تو هم می‌پری؟
مامان جان! اگه قرار بر پریدن توی چاه باشه من اونیم که ایده رو میده و بقیه اجرا میکنن؛ تو یه مغز متفکر زاییدی نه یه دنبال کننده‌ی ساده:)

 

[Sanai_paiiz]

من کلا چهره‌ی مسخره‌ای دارم؛ اواخر سال تحصیلی یکی از دوستام اومد پیشم گفت ثنا ببخشید، من اون اوایل فکر میکردم تو خری، اسبی، از اینایی که جفتک میندازی....
هنوز حرفشو کامل نکرده بود جفت پا رفتم تو صورتش؛ نذاشتم بچه تفکراتش خراب بشه تا بفهمه دفعه دیگه غلط زیادی نکنه:)

 

[Sanai_paiiz]

تعریف میکرد:
همسرم اومده لطف کنه بهمون برامون غذا درست کرده، یه قاشق خوردم مرغه شیرین بود میگم این چرا شیرینه؟ میگه عسل زدم بهش خوشمزه بشه میگم ایدش از کجا به سرت زد میگه یانگوم زد به مرغ کلی پادشاه ازش تعریف کرد :/

 

[Sanai_paiiz]

یه روستایی هست اطراف کرج محصول این روستا گیلاسه.
چند سال پیش گنجشکا حمله میکنن به این روستا گیلاسارو نابود میکنن، اهالی روستا با هم میشینن فکر میکنن چیکار کنن که گنجشکا نیان تو روستا، بعد از کلی همفکری تصمیم میگیرن پل ورودی روستارو خراب کنن^_^