جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

نوشته‌های نمایه جدید

رو تقا مطبخ، یتا تخته‌کار چوبی و اون حد ترش هم یتا چاقوی استیل، بر هم هشته بودند.
چاقو رو کرد حد تخته و گفت: « امرو چقه کار دارم! همه رو خش و خوشگل،جلدی مبرم!»
تخته‌کار با لبخند برش گفت: «همواروک رفیق! منم همراه و پناهتم. بی‌من، دست آشپز لیز مخوره. »
چاقوئکه یتا خال مغرور و باد کله بود؛ خیالش مرسید همه‌ش هنر تیغ خودشه.
اون روز، آشپز چاقو رو بدون تخته وهشت. تا پوست سفت کودو رو ببره، یهویی هم آخی از دلش کنده شد و هم دستش خونی شد، هم چاقو از دستش ول شد و خورد بر زمین و یه صدای تق ناخشی کرد و دسته‌ش شکست.
تخته‌کار آهی از تگ دل کشید و گفت: «آخ جون دلم! چه باکیت شد؟ گفتم که دوستی یعنی تکیه دادن بر هم، نه رقابت با هم»
بعد که چاقو را تعمیر کردن، دیگه هیش وقت یادش نرفت؛ فهمید برندگیش اگه گل مهربونی تخته نباشه، تگش یتا دردسر گنده مشه.
حالا هر صب، قبل این‌که سر وقت هر کاری بره، اول نشک تیغش رو مله رو چوب گرم تخته و مگه: «سلام دوست گل دل و خشوکم...»
یه دوست بد از همون اول تکلیفش مشخصه، بهت بدی میکنه اما دوستی که نقاب خوبی رو زده، تا زمانی که زهرشو نریزه نمیتونی شناساییش کنی. براتون آرزو میکنن که هیچوقت از این مدل دوستا گیرتون نیاد.
به نظرم دوستای من باید ماسک فروشی باز کنن. آخه هر روز ماسک عوض میکنن و تبدیل به یه آدم دیگه میشن.
شونه هام همیشه پناهی برای گریه دوستام بود اما وقتی از چشمای خودم اشک اومد تنها چیزی که مسکن اشکام شد دستام بود که اشکام رو پاک میکرد
همیشه برام جای سوال بود که چرا بعضیا رفاقتشون به قدری سنگینه که قوی تری کوه ها جلوشون کم میارن. ما که هر چی دوست داشتیم حکم سنگ ریزه رو داشت.
دوست بد مثل یه غذای مونده هست. شکمت رو سیر میکنه اما حالت رو بهم میزنه. اینجور دوستا فقط هستن که بگی رفیق دارم ولی بودنشون صد درجه از نبودنشون بدتره.
بالا پایین