جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

نوشته‌های نمایه جدید

مرسی بابت لایک‌هات عزیز🌺
Ignore به معنی نادیده انگاشتن، کم محلی کردن به، محل نگذاشتن به، اعتنا نکردن، زیرسیبلی رد کردن می باشد .
نباشی، جن باشی یا نه، بازم بهت پیام میدم و قرار نیست ایگنورت کنم لاو​
1400کلمه زورم میاد بنویسم
البته مودم نیس...
غمگینم مثل ماده‌ای که نیم ساعت زمان برد بسازمش و تهش استاد گفت خوبه بریز دور... .
دیروز خواهرم به فیلمی به نام بامداد خمار نگاه میکرد، برای لحظه‌ای برگشت نگام کرد و گفت:
- هر وقت منصور رو می‌بینم یاد تو میفتم..
گفتم:
- چرا؟
- مردی که احترام براش اولویته، خانواده‌ها همه قبولش دارن و در اخر اما دختر داستانش...دنبال یه گوشه چشم از یه مرد دیگس...هیچ وقت گزینه انتخابیش، انتخابش نمیکنه!
با کنجکاوی به منصور داستان نگاه کردم، محبوبه خانوم واقعا چرا؟
رو تقا مطبخ، یتا تخته‌کار چوبی و اون حد ترش هم یتا چاقوی استیل، بر هم هشته بودند.
چاقو رو کرد حد تخته و گفت: « امرو چقه کار دارم! همه رو خش و خوشگل،جلدی مبرم!»
تخته‌کار با لبخند برش گفت: «همواروک رفیق! منم همراه و پناهتم. بی‌من، دست آشپز لیز مخوره. »
چاقوئکه یتا خال مغرور و باد کله بود؛ خیالش مرسید همه‌ش هنر تیغ خودشه.
اون روز، آشپز چاقو رو بدون تخته وهشت. تا پوست سفت کودو رو ببره، یهویی هم آخی از دلش کنده شد و هم دستش خونی شد، هم چاقو از دستش ول شد و خورد بر زمین و یه صدای تق ناخشی کرد و دسته‌ش شکست.
تخته‌کار آهی از تگ دل کشید و گفت: «آخ جون دلم! چه باکیت شد؟ گفتم که دوستی یعنی تکیه دادن بر هم، نه رقابت با هم»
بعد که چاقو را تعمیر کردن، دیگه هیش وقت یادش نرفت؛ فهمید برندگیش اگه گل مهربونی تخته نباشه، تگش یتا دردسر گنده مشه.
حالا هر صب، قبل این‌که سر وقت هر کاری بره، اول نشک تیغش رو مله رو چوب گرم تخته و مگه: «سلام دوست گل دل و خشوکم...»
بالا پایین