چند هفته پیش تو مدرسه چهارشنبه پا شدیم رفتیم نماز
(کنار نمازخونه اتاق بهداشته ما که سال دهم در اونجارو همیشه قفل میدیدیم وضوخانه هم اون سر حیاط بود سرما به کنار که زمستون یخ میزدیم؛ تا بریم وضو بگیریم بیایم نماز جماعت مدرسه تموم شده بود. طی یه تصمیم پنج بعلاوه یک قرار شد بریم اتاق بهداشت وضو بگیریم)
دیدم چشم مدرسه به جمال مربی بهداشت روشن شده. یارو از اون فیس افاده ای ها بود انقدددد حال بهم زن..
اومده میگه بچه ها از این به بعد نبینم اتاق من وضو بگیریدااا یه ربع غر زد بعدشم گفت از فردا نمیاید اینجا خب؟ هیشکی نگفت خب
همینکه رفت بچه ها گفتن کیه که حرف اینو گوش بده از فردا هم همینجا وضو میگیریم
حالا جالب بقیشه:/
مربی پرورشیمون گفت نه حتماااا باید اون اجازه بده چن تا از بچه ها رفتن مدیرو صداکردن اومدنمازخونه به مطالباتمون مثلا گوش بده. اوضاع بسی خرتوخر بود. تهش تصمیم براین شد تا سه شنبه که اون مادر فولادزره نیس بریم اتاق بهداشت چهارشنبه بریم وضوخانه شتر دیدی ندیدی
یکی از بچه ها اون وسط ملا شده بود میگه اتاق اونه اگه راضی نباشه قبول نیس که نمازمون:/
مارو میگی میخواستیم اینو بکوبیم تو سر مربی بهداشت. مدیر گف مگه به اونه؟ درهمین حد که نفهمه و گیر نده کافیه. خلاصه دوستان مطالبه جواب میده چند نفرو جمع کن زنگ بزنیم162 برا مطالبه قطع سمت خدا
با وضوی غصبی نماز خوندی؟
ای وای من
😂😂😂عامو این چه وضعشه، مگه پول آبو اون میده، یا نه، لابید میترسه گنجی که اونجا قایم شده رو پیدا کنین کاراگاه های گجت