جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

نوشته‌های نمایه جدید

سلام مهساجان
میتونم درخواست رنگ کاربر ویژه رو داشته باشم؟
MHP
MHP
سلام نازنین جان
رنک کاربر ویژه مختص مقام دار بازنشسته و یا ایجاد دسترسی اعطا میشه گلم.
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: Ciel
آدم همیشه به یکی احتیاج داره تا باهاش در مورد همه چیز همونجوری حرف بزنه که با خودش حرف میزنه.
پری برای درخواست مقام تگت کردم تأیید بده
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: -pariya-
-pariya-
-pariya-
البته فعال من دیدم
Trodi
Trodi
بوس مرسی ❤️
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: -pariya-
ببینم چی‌کاره‌ای؟!
سلام بانو مرسی که حمایت میکنین 🙏🏻🌱
وقتی من شکستم هیچکی پشت من نبود

هیچکی دست دراز نکرد به سمت من واسم نموند

تنها موندم وقتی میشد پشت به پشتشم کبود

هیچکی پشت من نبود هیشکی ت*مشم نبود

روزی هزار تا صفحه پشت سرم میزاشتن

مانع تووی راه واسه ی کُشتنم می کاشتن

اما من می گفتم تلاش دشمنم بی فایدست

با این هزار تا صفحه مُستند می ساختم

هر روز بیشتر درد من توو قلبم

آدمای شهر من قبر من رو کَندن

من توو این جهنم همه رویاهامو کُشتم

همین دستشو ول کردیم دنیا ما رو گم کرد

کمه اون برادر که تووی جنگ من بره

کمه اون برادر که بوی معرفت بده

به خدا قسم نخواستم هیچ زمانی خَم بشم

اسیر غم بشم درگیر ماتم بشم

وقتی دل میگیره وقتی لحظه میره

وقتی یکی مثل من که توو جوونی پیره

چشاشو می بنده رو به آسمون میشینه

قشنگیای مُردنو تووی خواب می بینه

وقتی دل میگیره وقتی لحظه میره

وقتی یکی مثل من که توو جوونی پیره

چشاشو می بنده رو به آسمون میشینه

قشنگیای مُردنو تووی خواب می بینه

الان که من مُردم جسم منو بردن

این آهنگ و یه جا بشین گوش کُنش با فرصت

برو توو اتاق من ، درو ببند پشت سرت

حرف دارم باهات حسابی بگیر بشین محکم

کنار تختم چندتا کِشوئن بازشون کن

اولی چند تا کتاب قدیمه یادشون خوش

روزای خوب توو برق صنعتی

اه چقد که سخت بود این درس لعنتی

توو کشوی دوم چند تا عکس توو آلبوم

خیلی آروم صفحه ی آخرشو باز کن

این عکس همه دنیا رو به چشم من مه کرد

این چشای لعنتی قلب داداشو له کرد

روزا که نبودی تنها بودم با عشقم

اما خیلی راحت اونم منو ول کرد

بی خیال

کشوی سوم و باز کن داشِ گلم ایول

توو کشوی سوم یه عالم شکایت

چند تا قصه تلخ چند تا کتاب از هدایت

چند تا شعر تلخ چند تا گِله از رفاقت

یه توتون با یه پیپم واسه ی فراغت

چندتا کام می گیرم میریم واسه ی ادامش

نبینم اشک بریزی اون اشکاتو پاک کن

مثِ مرد برو به سمت کشوی چهارم

چند تا یادگاری از حسین پناهی

چند تا فیلم هالیوودی چند تا کیمیایی

چند تا سی دی مهمتر اون طرف توو ساکن

آروم بردار خط نیفتن کارای توپاکن

یادگار خاطرات خوب قدیمامن

یادگار خاطرات خوبه من توو پارکن

خوب چشاتو قفل کن توو کشوی پنجمم

این نوشته های منن واسه درد مَردمم

اونا که تونستن روزای منو شب کنن

همونا که تونستن قلبم رو غرق غم کنن

یالا مِهدی پاشو کشو رو ببند

این به بعد بجنگ رو به مشکلات بخند

مغرور باش داداش تو همیشه محکم بود

این به بعد بجنگ رو به مشکلات بخند

وقتی دل میگیره وقتی لحظه میره

وقتی یکی مثل من که توو جوونی پیره

چشاشو می بنده رو به آسمون میشینه

قشنگیای مُردنو تووی خواب می بینه

وقتی دل میگیره وقتی لحظه میره

وقتی یکی مثل من که توو جوونی پیره

چشاشو می بنده رو به آسمون میشینه

قشنگیای مُردنو تووی خواب می بینه
بالا پایین