مشاعره مشاعره با اشعار شاعران

[NIRI]

تني آلوده درد و لبريز غم دارم
ز اسباب پريشاني تو را اي عشق كم دارم

من به دستان خودم گور خودم را کندم
به پذیرایی و دفن و کفنم فکر نکن

 

[اچ کاف]

در این دنیا کسی بی غم نباشد

اگـــــر باشـد بنــــی آدم نبـــاشد

در دیاری که در او نیست کسی یار کسی
کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی

 

[DELVIN]

من به دستان خودم گور خودم را کندم
به پذیرایی و دفن و کفنم فکر نکن

نمی‌توان غم دل را به خنده بیرون کرد
ز خنده رویی گل تلخی از گلاب نرفت

 

[اچ کاف]

نمی‌توان غم دل را به خنده بیرون کرد
ز خنده رویی گل تلخی از گلاب نرفت

تو هم ای‌بادیه پیمای محبت چون من
سر راحت ننهادی به سر بالینی
هر شب از حسرت ماهی من و یک دامن اشک
تو هم ای‌دامن مهتاب پر از پروینی

 

[DELVIN]

تو هم ای‌بادیه پیمای محبت چون من
سر راحت ننهادی به سر بالینی
هر شب از حسرت ماهی من و یک دامن اشک
تو هم ای‌دامن مهتاب پر از پروینی

یک نعره مستانه ز جایی نشنیدیم
ویران شود این شهر که میخانه ندارد

 

[اچ کاف]

یک نعره مستانه ز جایی نشنیدیم
ویران شود این شهر که میخانه ندارد

در طبع شهریار خزان شد بهار عشق
زیرا تو خرمن گل و ریحان نیامدی

 

[مژگان سلاجقه]

در طبع شهریار خزان شد بهار عشق
زیرا تو خرمن گل و ریحان نیامدی

یار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا

 

[Aydin]

ای که دستت می‌رسد کاری بکن

پیش از آن کاز تو نیاید هیچ کار

 

[عرشیا]

ای که دستت می‌رسد کاری بکن

پیش از آن کاز تو نیاید هیچ کار

روزگارست که گه عزت دهد گه خاردارد

چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

 

[matieh]

در دایره قسمت ما نقطه ی تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی