مشاعره مشاعره با اشعار شاعران

mohii · 2021/09/09

Faezeh1380 گفت:
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی‌تو به جان آمد وقت است که باز آیی

یک نفر آمد صدایم کرد و رفت
در قفس بودم، رهایم کرد و رفت

ILLUSION · 2021/09/09

mohii گفت:
یک نفر آمد صدایم کرد و رفت
در قفس بودم، رهایم کرد و رفت

تو قله‌ی خیالی و تسخیر تو محال
بخت منی که خوابی و تعبیر تو محال

mohii · 2021/09/09

Faezeh1380 گفت:
تو قله‌ی خیالی و تسخیر تو محال
بخت منی که خوابی و تعبیر تو محال

لاله داغ است از فغان بلبل و گل بی خبر
آشنا رحمی نکرد امادل بیگانه سوخت

ILLUSION · 2021/09/10

mohii گفت:
لاله داغ است از فغان بلبل و گل بی خبر
آشنا رحمی نکرد امادل بیگانه سوخت

تا طره‌ی طرارت، زد دست به طراری،
دست همه بربستی، فریاد ز دستانت

mohii · 2021/09/10

Faezeh1380 گفت:
تا طره‌ی طرارت، زد دست به طراری،
دست همه بربستی، فریاد ز دستانت

تا گشودم نامه اش را سوختم در انتظار کاش قاصد میگشود این نامه سر بسته را

ILLUSION · 2021/09/10

mohii گفت:
تا گشودم نامه اش را سوختم در انتظار کاش قاصد میگشود این نامه سر بسته را

ای ابر اگر از خانه‌ی آن یار گذشتی
با گریه بزن بوسه به جای همه‌ی ما

mohii · 2021/09/10

Faezeh1380 گفت:
ای ابر اگر از خانه‌ی آن یار گذشتی
با گریه بزن بوسه به جای همه‌ی ما

ای آفتاب آهسته تر بر بام قصرش زن قدم
ترسم صدای سایه ات خوابست بیدارش کند

ILLUSION · 2021/09/10

mohii گفت:
ای آفتاب آهسته تر بر بام قصرش زن قدم
ترسم صدای سایه ات خوابست بیدارش کند

در خواب دوش پیری در کوی عشق دیدم
با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کن

mohii · 2021/09/10

Faezeh1380 گفت:
در خواب دوش پیری در کوی عشق دیدم
با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کن

نیست دلداری که دلداری کند
نیست غم خواری که غم خواری کند
گر چه یاران بسیارند هر طرف
نیست یاری تا مرا یاری کند

ILLUSION · 2021/09/10

mohii گفت:
نیست دلداری که دلداری کند
نیست غم خواری که غم خواری کند
گر چه یاران بسیارند هر طرف
نیست یاری تا مرا یاری کند

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

خوش آمدید