جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

چالش چگونه رمانمان را کلیشه‌ای بکنیم؟!

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته گفتگو متفرقه کتاب توسط اولدوز با نام چگونه رمانمان را کلیشه‌ای بکنیم؟! ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,772 بازدید, 31 پاسخ و 5 بار واکنش داشته است
نام دسته گفتگو متفرقه کتاب
نام موضوع چگونه رمانمان را کلیشه‌ای بکنیم؟!
نویسنده موضوع اولدوز
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Nafish.H

meri

سطح
1
 
مدیر آزمایشی تالار گویا
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
گوینده افتخاری انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jan
1,671
6,842
مدال‌ها
3
چی موند دیگه من بگم؟!🤣🤣💔
 

pen lady

سطح
2
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Aug
703
6,040
مدال‌ها
5
آقا یه چیز عجیب تو رمانای تاریخی ام هست که اصن قابل تغییر نیست
همیشه یه دختر و پسری باید عاشق هم باشن و از قضااا پسره رعیت باشه و دختره سوگلی خان
از اونجایی که خودم دست گذاشتم رو این موضوع و بعدا فهمیدم تو همه رمانای تاریخی چنین چیزی هست و پروژه نوشتن اون رمان سیاه بخت بدبخت فلک زده کلا کنسل شد ازتون تمنا می‌کنم یکم خلاقیت به خرج بدید
راستش رو بخوای منم همچین رمانی در دست دارم ولی مهم قلم نویسنده‌ست که رمان رو از سایر موضوعات مشابه‌ی اون متمایز میکنه
 

-Atheris-

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Nov
3
18
مدال‌ها
2
جلوی اینه ایستادم. چشمام سرشار از رگه های سبز لجنی داخل لکه های بنفش روشن بود که با صورتی ملیح چشمام هارمونی جذابی داشت و مردمکم رو درشت تر نشون میداد.
بینی بلند قلمیم با لبهای سرخ قلوه ایم و پوست سفید تر از برفم میومد. در کنار لاغریم و خوش اندامیم، قدم اینقدر بلند بود که موهام سقف رو لمس میکردن جون شما.
دوستم انعکاسم توی اینه رو دید و گفت: خداوکیلی خیلی خوشگلی. با استاد جذاب چشم ابی مغرور پولدار سرسخت غیرتی سرد هیکلیمون زوج خوبی میشید. نه؟
با شیطونی و انزجار گفتم: ازش متنفرممممم
دو ماه بعد:
-عروس خانوم وکیلم؟
 

.Belinay.

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
479
5,043
مدال‌ها
2
جلوی اینه ایستادم. چشمام سرشار از رگه های سبز لجنی داخل لکه های بنفش روشن بود که با صورتی ملیح چشمام هارمونی جذابی داشت و مردمکم رو درشت تر نشون میداد.
بینی بلند قلمیم با لبهای سرخ قلوه ایم و پوست سفید تر از برفم میومد. در کنار لاغریم و خوش اندامیم، قدم اینقدر بلند بود که موهام سقف رو لمس میکردن جون شما.
دوستم انعکاسم توی اینه رو دید و گفت: خداوکیلی خیلی خوشگلی. با استاد جذاب چشم ابی مغرور پولدار سرسخت غیرتی سرد هیکلیمون زوج خوبی میشید. نه؟
با شیطونی و انزجار گفتم: ازش متنفرممممم
دو ماه بعد:
-عروس خانوم وکیلم؟
ناموساً؟
واقعیه یا دارم خواب میبینممممممممم🫤😐😂😂
 

Starscream

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Feb
590
481
مدال‌ها
2
خب اول شخصیت های رمان رو با پرواز بفرستید اسپانیا، انگلیس یا اصلا فرانسه آره 😂 بعد یادتون نره حتما حتما شخصیت اصلی باید به کما بره. مثلا تو تصادف یا رو پوست موز لیز بخوره با کله بره تو جوب :ROFLMAO: شخصیت باید دختر لوس یا لجبازی باشه. بهتره دختره پیانو یا ویولن بلد باشه واسه کلیشه‌تر شدن. مهمونییی یادتون نره با دختر و پسرای بچه باحال 😂😎
 

:) kahkeshan

سطح
4
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Sep
1,094
11,815
مدال‌ها
6
دختره تو یک شرکت کار پیدا کنه
که رئیسش مغرور،جذاب،تعصبی،غیرتی،قدبلند واصلا همه چی تموم
بعد این دو نفر خیلی از هم دیگه متنفرن
بعد کلی آه ناله حرص خوردن ،کلکل،اشک
عاشق همدیگه میشن
بعدم صاحب دوتا بچه
زندگی عشقولانه خودشون رو برای بچه هاشون تعریف میکنن😂
 

ragazza della notte

سطح
2
 
مدیر موسیقی
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
کاربر ممتاز
کاربر رمان‌بوک
Jan
2,974
7,385
مدال‌ها
3
دختر خیلی شیطون و خله که یه وجدان جون داره همیشه حقیقت رو بهش میگه اینم میگه برو بابا
پسره یه پلیس جذاب و مغروره که تا سن سی و دو سالگی به هیچ ک.س یعنی هیچ کسااا پا نداده یهو دختره رو میبینه دل و ایمونش میره بعد هی با خودش میگه به من چه چی میکنه ( عاقا همون انکار کردن خودمون و کوچه علی چپ معروف)
ساخت کلمات غیر منتظره توسط دختر داستان
حسادت نسبت به دخترا یا پسرای فامیل
عشق قدیمی که یهو پیداش میشه
بهترین رفیق پسره عاشق دختره میشه
بستنی فروشی که تهش به دعوای غیرتی آقاشون ختم میشه
لج و لج بازی
روی شیطون پسره که یهو رو میشه و پدر در میاره
گفتمان از طریق شخصیت اصلی دوم با طریقه صحبت شخصیت اول(اصلا کلا میزنه داستان رو نابود میکنه)
دزدیده شدن دختر داستان توسط یه عضو ترد شده از خانواده
پولدار بودن پدر دختر و شاغل بودن مادر دختره
قیافه آسمانی خانواده(جون شوما این یکی تو کتم نمیره)
خلافکار و پلیس که وارد میشن و عشق نافرجام
پسری که گذشته ی بسیار مرموزی داره
روز اول دانشگاه و ترم اول!!!!
 

Leila Moradi

سطح
4
 
نویسنده افتخاری انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
کاربر ویژه انجمن
Dec
690
14,896
مدال‌ها
4
خب همه رو گفتین که🤣 بینی خدادادی عملی
هر چی می‌خوره چاق نمی‌شه
نیازی به آرایش نداره و کلی رقص و ساز بلده

اسم ماشین‌ها رو اصولاً میگن
با تصادف آشنا میشن
استاد و دانشجویی
سفر به شمال
دختره انگار مهره‌ی مار داره و همه‌چیز.دونه

هم‌خونگی که تهش با کل‌کل و دعوا عاشق هم میشن

دیگه...😂
 

ZAHHRA

سطح
2
 
{ارشد بخش عمومی}
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
همیار سرپرست ادبیات
همیار سرپرست کتاب
ویراستار انجمن
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
2,855
12,703
مدال‌ها
5
چیزای کلیشه‌ای زیاده والا
همیشه یکطرف باید پوادار خفن باشه و اون یکی تو نون شبش مونده باشه که درواقعیت خیلی احتمالش کمه یک آدم پولدار بره با یک آدمی که تو سطح مالی خودش نیس
می‌خوان دلیل مغرور بودن پسر رو بگه همیشه‌ی خدا یک شکست خورده و دور هرچی ماده هست رو خط می‌کشه و بعدبا دیدن دختری که کلا با تصوراتش فرق داره و کلا دختر مورد علاقش نیست، کاملا عوض می‌شه و شیفته‌ی دختره می‌شه.
یا می‌خوان بگن دختره چه ازدواج کرده باشه و چه نه و چه کلا طلاق گرفته باشه چه نه، کلا یک آدم مزاحم دورشه که طرفش بفهمه می‌خواد کمکش کنه که تا اون آدم مزاحم رو دور کنه و دختره با این خصوصیات همیشه‌ی خدا همه می‌خوانش. چه پسر فامیلشون که دختره دوسش نداره یا تو یک حالت واقعا دوستش داشته و پسرفامیله رفته خارج و برگشته و سگ شدن باهم دیگه. چه پسر همسایشون و چه رئیسش و چه استاد دانشگاهش(والا استادای دانشکده‌ی من همه پیرن:ROFLMAO:)
انتقامی همیشه می‌خوان از خارج و با هویت جدید بیان جلو و همیشه بابت یک فامیل و خانواده‌ی دختره می‌خواد به دختره نزدیک بشه و اذیتش می‌کنه و بعد زااااااارت عاشقش می‌شه(باشه و کاملا قانع کنندس)
درسته رمان زاده‌ی ذهن نویسندس ولی دیگه اینکه طرف چشماش فلان رنگه و خانوادش فلان رشته خوندن و زیادی تخیلی می‌نویسن ( احتمال وقوع تو ایران کمهههههه) که دختره بابت پول دفتر وکالتش از باباش به خاطر کم نیاوردن پول نگیره ولی بره مخ موکلش رو بزنه و ازدواج قراردادی که از اون پول بگیره. ://////////
گفتم ازدواج قراردادی یادم افتاد به ازدواج سنتی و قرادادی که واقعا از کلیشه‌بودن رد کردههه باو دراین صورت از هر ده تا زوج 6تاش طلاق می‌گیرن و پای قرارداد نمی‌مونن که بگیم عاشق هم می‌شن. این مورد رو باید یک تحول اساسی بدن که الزاما هر ازدواج قراردادی و طرف جذاب تهش عشق و موندن نیست!
پسره همیشه‌ یا دکتره یا شرکت داره یا مغازه و کارخونه‌ی باباش رو اداره می‌کنه. خدایی این همه شغل داریم تو این جهان و ایران.
فک کنم از این همه رمانی که خوندم دوسه تا فقط شغل پسره مکانیک بوده که واقعا شغل شریفی هست و برای کلیشه‌ای بودن زوده هنوز.
خدا نکنه که تو رمان دختره پولدار باشه، دیگه رسما دهن طرف مقابل ئ خواننده سرویسه. ماشین فلان و راننده فلان و منوی‌غذای فلانو...
(اکثرا هم دخت به ماشین که یا خیلی داغونه یا قرمزه و یک مدل تکراری می‌گه رخش من.(درستههههههههه
 
بالا پایین