مشاعره مشاعره حرف " چ "

[آراد]

چندین سر و ساقِ نازنین و کفِ دست

از مِهرِ که پیوست و به کینِ که شکست؟

 

[amir mohamad]

چندین سر و ساقِ نازنین و کفِ دست

از مِهرِ که پیوست و به کینِ که شکست؟

چه خوش صید دلم کـردی، بنازم چشم مستت را
که ک.س آهوی وحشی را از این خوشتر نمی گیرد

حافظ

 

[آراد]

چو سیل از شکنج و چو آتش ز جوش

چو برق از درخش و چورعد از خرو

 

[amir mohamad]

چو سیل از شکنج و چو آتش ز جوش

چو برق از درخش و چورعد از خرو

چه کنی با من و با کلبه درویشی من
تو که مهمان سراپرده شاه آمده ای

می تپد دل به برم با همه شیر دلی
که چو آهوی حرم شیرنگاه آمده ای

 

[آراد]

چون جمال بی مثال خود نمود

ناظران را عقل و دل از کف ربود

 

[amir mohamad]

چون جمال بی مثال خود نمود

ناظران را عقل و دل از کف ربود

چون ماه نو از حلقه به گوشان توایم
چون رود خروشنده خروشان تو ایم
چون ابر بهاریم پراکنده تو
چون زلف تو از خانه به دوشان تو ایم

 

[آراد]

چو شب به راه تو ماندم که ماه من باشی

چــــراغ خلــــوت این عـاشق کهـــن باشی

 

[amir mohamad]

چو شب به راه تو ماندم که ماه من باشی

چــــراغ خلــــوت این عـاشق کهـــن باشی

چون ماه نو از حلقه به گوشان توایم
چون رود خروشنده خروشان تو ایم
چون ابر بهاریم پراکنده تو
چون زلف تو از خانه به دوشان تو ایم
رهی معیری

 

[کیـانـا.T]

چگونه‌ دلتنگ‌ نمی‌شوند؟ مگر شهرشان شب ندارد؟

- محمود درویش

 

[RPR"]

چون دلت با من نباشد همنشینی سود نیست
گرچه با من می‌نشینی چون چنینی سود نیست

- مولانا |