جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار اشعار عراقی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط MHP با نام اشعار عراقی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 4,717 بازدید, 184 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع اشعار عراقی
نویسنده موضوع MHP
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01

فاطمه گلی

سطح
4
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Mar
1,841
23,196
مدال‌ها
6
هر شب دل پر خونم بر خاک درت افتد
باشد که چو روز آید بروی گذرت افتد


زیبد که ز درگاهت نومید نگردد باز
آن ک.س که به امیدی بر خاک درت افتد


آیم به درت افتم، تا جور کنی کمتر
از بخت بدم گویی خود بیشترت افتد


من خاک شوم، جانا، در رهگذرت افتم
آخر به غلط روزی بر من گذرت افتد


گفتم که: بده دادم، بیداد فزون کردی
بد رفت، ندانستم، گفتم: مگرت افتد


در عمر اگر یک دم خواهی که دهی دادم
ناگاه چو وابینی رایی دگرت افتد


کم نال، عراقی، زانک این قصهٔ درد تو
گر شرح دهی عمری، هم مختصرت افتد​
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ معاونت کل ]
پرسنل مدیریت
معاونت کل انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,327
46,984
مدال‌ها
23
بنمای به من رویت، یارات نمی‌افتد
آری چه توان کردن؟ با مات نمی‌افتد


گیرم که نمی‌افتد با وصل منت رایی
با جور و جفا، باری، هم‌رات نمی‌افتد؟


می‌افتدت این یک دم کیی براین پر غم
شادم کنی و خرم، هان یات نمی‌افتد؟


هر بیدل و شیدایی افتاده به سودایی
وندر دل من الا سودات نمی‌افتد


با عشق تو می‌بازم شطرنج وفا، لیکن
از بخت بدم، باری، جز مات نمی‌افتد


از غمزهٔ خونریزت هرجای شبیخون است
شب نیست که این بازی صد جات نمی‌افتد


افتاده دو صد شیون از جور تو هرجایی
این جور و جفا با من تنهات نمی‌افتد


بیچاره عراقی، هان! دم درکش و خون می‌خور
چون هیچ دمی با او گیرات نمی‌افتد​
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ معاونت کل ]
پرسنل مدیریت
معاونت کل انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,327
46,984
مدال‌ها
23
با شمع روی خوبان پروانه‌ای چه سنجد؟
با تاب موی جانان دیوانه‌ای چه سنجد؟


در کوی عشقبازان صد جای جوی نیرزد
تن خود چه قیمت آرد؟ویرانه‌ای چه سنجد؟


با عاشقان شیدا، سلطان کجا برآید؟
در پیش آشنایان بیگانه‌ای چه سنجد؟


در رزم پاکبازان عالم چه قدر دارد؟
در بزم بحر نوشان پیمانه‌ای چه سنجد؟


از صدهزار خرمن یک دانه است عالم
با صدهزار عالم پس دانه‌ای چه سنجد؟


چون عشق در دل آمد، آنجا خرد نیامد
چون شاه رخ نماید فرزانه‌ای چه سنجد؟


گرچه عراقی، از عشق، فرزانهٔ جهان شد
آنجا که این حدیث است افسانه‌ای چه سنجد؟
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ معاونت کل ]
پرسنل مدیریت
معاونت کل انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,327
46,984
مدال‌ها
23
با عشق عقل‌فرسا دیوانه‌ای چه سنجد؟
با شمع روی زیبا پروانه‌ای چه سنجد؟


پیش خیال رویت جانی چه قدر دارد؟
با تاب بند مویت دیوانه‌ای چه سنجد؟


با وصل جان‌فزایت جان را چه آشنایی؟
در کوی آشنایی بیگانه‌ای چه سنجد؟


چون زلف برفشانی عالم خراب گردد
دل خود چه طاقت آرد؟ویرانه‌ای چه سنجد؟


گرچه خوش است و دلکش کاشانه‌ای است جنت
در جنت حسن رویت کاشانه‌ای چه سنجد؟


با من اگر نشینی برخیزم از سر جان
پیش بهشت رویت غم خانه‌ای چه سنجد


گیرم که خود عراقی، شکرانه، جان فشاند
در پیش آن چنان رو، شکرانه‌ای چه سنجد؟
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ معاونت کل ]
پرسنل مدیریت
معاونت کل انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,327
46,984
مدال‌ها
23
با عشق قرار در نگنجد
جز نالهٔ زار در نگنجد


با درد تو دردسر نباشد
با باده خمار در نگنجد


من با تو سزد که در نگنجم
با دیده غبار در نگنجد


در دل نکنی مقام یعنی
با قلب عیار در نگنجد


در دیده خیال تو نیاید
با آب نگار در نگنجد


بوسی ندهی به طنز و گویی:
با بوسه کنار در نگنجد


با چشم تو شاید ار ببینم
با جام خمار در نگنجد


آنجا که منم تو هم نگنجی
با لیل نهار در نگنجد


شد عار همه جهان عراقی
با فخر تو عار در نگنجد
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ معاونت کل ]
پرسنل مدیریت
معاونت کل انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,327
46,984
مدال‌ها
23
با عشق تو ناز در نگنجد
جز درد و نیاز در نگنجد


با درد تو درد در نیاید
با سوز تو ساز در نگنجد


بیچاره کسی که از در تو
دور افتد و باز در نگنجد


با داغ غمت درون سی*ن*ه
جز سوز و گداز در نگنجد


با عشق حقیقتی به هر حال
سودای مجاز در نگنجد


در میکده با حریف قلاش
تسبیح و نماز در نگنجد


در جلوه‌گه جمال حسنت
خوبی ایاز در نگنجد


با یاد لب تو در خیالم
اندیشهٔ گاز در نگنجد


آنجا که رود حدیث وصلت
یک محرم راز در نگنجد


وآندم که حدیث زلفت افتد
جز شرح دراز در نگنجد


چه ناز کنی عراقی اینجا؟
جان باز، که ناز در نگنجد
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ معاونت کل ]
پرسنل مدیریت
معاونت کل انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,327
46,984
مدال‌ها
23
جانا، حدیث شوقت در داستان نگنجد
رمزی ز راز عشقت در صد بیان نگنجد


جولانگه جلالت در کوی دل نباشد
خلوتگه جمالت در جسم و جان نگنجد


سودای زلف و خالت جز در خیال ناید
اندیشهٔ وصالت جز در گمان نگنجد


در دل چو عشقت آید، سودای جان نماند
در جان چو مهرت افتد، عشق روان نگنجد


دل کز تو بوی یابد، در گلستان نپوید
جان کز تو رنگ بیند، اندر جهان نگنجد


پیغام خستگانت در کوی تو که آرد؟
کانجا ز عاشقانت باد وزان نگنجد


آن دم که عاشقان را نزد تو بار باشد
مسکین کسی که آنجا در آستان نگنجد


بخشای بر غریبی کز عشق تو بمیرد
وآنگه در آستانت خود یک زمان نگنجد


جان داد دل که روزی کوی تو جای یابد
نشناخت او که آخر جایی چنان نگنجد


آن دم که با خیالت دل راز عشق گوید
گر جان شود عراقی، اندر میان نگنجد
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
مازار کسی، کز تو گزیرش نبود
جز بندگی تو در ضمیرش نبود

بخشای بر آن کسی، که هر شب تا روز
جز آب دو دیده دستگیرش نبود
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
تماشای رخ خوبان خوش است، آری، ولی ما را
تماشای رخ دلدار از آن بسیار اولی‌تر

بیا، ای چشم من، جان و جمال روی جانان بین
چو عاشق می‌شوم باری، بدان رخسار اولی‌تر
 
بالا پایین